روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۳۰۸

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

علي بن محمد عن سهل بن زياد عن علي بن الحكم عن دعبل بن علي :


الکافی جلد ۱ ش ۱۳۰۷ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۳۰۹
روایت شده از : امام رضا عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ مَوْلِدِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۴۵۷

از دعبل بن على كه شرفياب حضور امام رضا (ع) شد و دستور داد چيزى به او دادند و آن را گرفت و حمد خدا نكرد و حضرت به او فرمود: چرا حمد خدا را نكردى؟ دعبل گويد: سپس خدمت امام جواد (ع) رسيدم و دستور داد چيزى به من دادند، و گفتم: الحمد لله، به من فرمود: كه ادب شدى- يعنى از ياد آورى كه امام رضا (ع) به تو كرده بود.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۴۲۰

على بن حكم گويد: دعبل بن على (خزاعى شاعر و مداح معروف) خدمت امام رضا عليه السلام رسيد حضرت دستور داد باو چيزى (صله و عطائى) دهند، او گرفت ولى حمد خدا نكرد، امام باو فرمود: چرا حمد خدا نكردى؟ دعبل گويد: سپس خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم و آن حضرت دستور داد بمن عطائى دهند، من گفتم: الحمد لله حضرت فرمود: اكنون ادب شدى (يعنى از تذكرى كه پدرم بتو داد).

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۶۹۹

على بن محمد، از سهل بن زياد، از على بن حَكم، از دِعبِل بن على روايت كرده است كه دِعبل بر حضرت ابوالحسن امام رضا عليه السلام داخل شد و حضرت امر فرمود كه او را چيزى بدهند. دِعبل آن را گرفت و خدا را حمد نكرد. دِعبل مى‏گويد كه: حضرت فرمود: «چرا خدا را حمد نكردى؟» و نيز مى‏گويد كه: بعد از آن، بر امام محمد تقى عليه السلام داخل شدم و امر فرمود كه مرا چيزى دادند، گفتم: الحمد للَّه. حضرت به من فرمود كه: «ادب ياد گرفتى».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)