روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۷۳

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن محمد بن اسماعيل بن بزيع عن صالح بن عقبه عن عبد الله بن محمد الجعفري عن ابي جعفر ع و عن عقبه عن ابي جعفر ع قال :

إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَخَلَقَ مَا أَحَبَ‏ مِمَّا أَحَبَ‏ وَ كَانَ مَا أَحَبَّ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ اَلْجَنَّةِ وَ خَلَقَ مَا أَبْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ وَ كَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ اَلنَّارِ ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِي اَلظِّلاَلِ‏ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ اَلظِّلاَلُ قَالَ أَ لَمْ تَرَ إِلَى ظِلِّكَ فِي اَلشَّمْسِ شَيْ‏ءٌ وَ لَيْسَ بِشَيْ‏ءٍ ثُمَّ بَعَثَ اَللَّهُ فِيهِمُ اَلنَّبِيِّينَ‏ يَدْعُونَهُمْ إِلَى اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ‏ وَ هُوَ قَوْلُهُ‏ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ‏ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اَللََّهُ‏ ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى اَلْإِقْرَارِ بِالنَّبِيِّينَ فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنْكَرَ بَعْضُهُمْ ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى وَلاَيَتِنَا فَأَقَرَّ بِهَا وَ اَللَّهِ مَنْ أَحَبَ‏ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ وَ هُوَ قَوْلُهُ‏ فَمََا كََانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمََا كَذَّبُوا بِهِ‏ مِنْ قَبْلُ‏ ثُمَ‏ قَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ كَانَ اَلتَّكْذِيبُ ثَمَ‏


الکافی جلد ۱ ش ۱۱۷۲ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۱۷۴
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِيهِ نُتَفٌ وَ جَوَامِعُ مِنَ الرِّوَايَةِ فِي الْوَلَايَة
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۴۳

از عقبه از امام باقر (ع) به راستى خدا خلق را آفريد، هر كدام را دوست داشت از ماده‏اى كه دوست داشت آفريد و آنچه را دوست مى‏داشت از گِل بهشت آفريد، و آنچه را بد داشت از ماده‏اى آفريد كه بد مى‏داشت و آنچه را بد مى‏داشت از گِل دوزخ آفريد سپس آنها را در يك سايه‏اى برانگيخت، من گفتم: سايه چيست؟ فرمود: نمى‏بينى كه در برابر آفتاب سايه‏اى دارى و آن‏ چيزى نيست، سپس خدا پيغمبران را در ميان آنها مبعوث كرد تا آنها را دعوت كنند به اقرار به خدا و اين است مقصود از قول خدا (۸۷ سوره زخرف): «و اگر از آنها بپرسى كه چه كسى آنها را آفريده است؟ هر آينه بگويند: خدا» سپس آنها را دعوت كرد كه اقرار كنند به پيغمبران، برخى اقرار كردند و برخى انكار كردند، سپس آنها را دعوت كرد براى اقرار به ولايت ما، سوگند به خدا كه هر كه را دوست مى‏داشت بدان اقرار كرد و هر كه را دشمن مى‏داشت آن را انكار كرد و اين است معنى قول خدا (۷۴ سوره يونس): «پس نبودند كه ايمان آورند بدان چه پيش از آن تكذيب كرده بودند»، سپس امام باقر (ع) فرمود: تكذيب در آنجا بوده است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۱۸

عقبه گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: خدا مخلوق را آفريد، و هر مخلوقى را كه دوست ميداشت از ماده‏اى كه دوست داشت آفريد، و آنچه را دوست داشت از گل بهشت آفريد. و هر مخلوقى را كه دوست نداشت از ماده‏اى كه دوست نداشت آفريد، و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفريد، سپس آنها را در سايه‏اى مبعوث كرد. من عرضكردم: سايه چيست؟ فرمود: نميبينى كه سايه خودت در برابر خورشيد چيزى هست و چيزى‏ نيست (يعنى چيزيست كه از خود شخصيت و استقلال ندارد و اين تنظيريست براى عالم مثال يا عالم ارواح يا عالم ذر) سپس خدا پيغمبران را در ميان آنها مبعوث ساخت تا ايشان را باقرار بخدا دعوت كنند، اينست كه خدا فرمايد: «و اگر از آنها بپرسى كى خلقشان كرده؟ خواهند گفت: خدا- ۸۷ سوره ۴۳-» سپس خدا ايشان را باقرار نسبت بپيغمبران دعوت كرد، برخى اقرار و برخى انكار نمودند، آنگاه بولايت ما دعوتشان كرد، بخدا كسى بدان اقرار كرد كه خدايش دوست داشت و آنكه را دشمن داشت، انكار كرد اينست گفتار خدا: «بآنچه از پيش (در عالم ذر) تكذيب كرده‏اند، ايمان نخواهند آورد- ۷۴ سوره ۱۰-» سپس امام باقر عليه السلام فرمود: تكذيب آنها در آنجا (عالم ذر) بود.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۵۰۳

محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از محمد بن اسماعيل بن بَزيع، از صالح بن عُقبه، از عبداللَّه بن محمد جُعفى، از امام محمد باقر عليه السلام؛ و از عُقبه، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «خدا، خلائق را آفريد، پس آنچه را كه دوست مى‏داشت آفريد، از آنچه دوست داشت، و آنچه دوست مى‏داشت، آن است كه او را از طينت و سرشت بهشت آفريد، و آن‏كه را كه دشمن داشت، آفريد از آنچه دشمن داشت، و آنچه دشمن مى‏داشت، آن است كه آن را از سرشت آتش و دوزخ آفريد. پس ايشان را برانگيخت در صورت سايه‏ها». عرض كردم كه: سايه‏ها چيست؟ فرمود كه: «آيا نظر به سايه خود نمى‏كنى در آفتاب (كه آن چيزى است كه به حركت و سكون صاحب خود متحرّك و ساكن مى‏شود) و چيزى نيست (يعنى: فى حدّ ذاته تحقّق و وجودى ندارد). و بعد از آن، خدا در ميان ايشان پيغمبران مبعوث گردانيد، در حالى كه ايشان را به سوى اقرار كردن به خدا دعوت مى‏فرمود. و اين است معنى قول آن جناب: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ» «۱»، پس ايشان را به سوى اقرار كردن پيغمبران دعوت فرمود. و بعضى از ايشان، اقرار كردند و بعضى، انكار نمودند. پس ايشان را به سوى ولايت ما دعوت فرمود. به خدا سوگند كه هر كه خدا او را دوست مى‏داشت، به آن اقرار كرد و هر كه خدا او را دشمن مى‏داشت، آن را انكار نمود. و اين است معنى فرموده آن جناب كه: «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ» «۲». (و در قرآن فَما كانُوا با فا است)، يعنى: پس نبودند كه ايمان آورند به آن چيزى كه تكذيب كرده بودند به آن، پيش از اين» (يا به سبب تكذيب ايشان به آن، و اين ظاهرتر است، به قرينه آيه سوره اعراف كه لفظ به را ندارد). __________________________________________________

(۱). زخرف، ۸۷.
(۲). يونس، ۷۴.

بعد از آن، حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه: «اين تكذيب، در آنجا (يعنى: در عالم ذر) تحقّق يافت».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)