تَفْجُر
«فُجُور و تَفْجِیْر» به معناى شکافتن است اعم از شکافتن زمین به وسیله چشمه ها، و یا شکافتن افق به وسیله نور صبحگاهان، (البته تفجیر مبالغه بیشترى نسبت به فجور را مى رساند).
«فُجُور» از مادّه «فجر» چنان که قبلاً هم اشاره کرده ایم، به معناى شکافتن وسیع است، و از آنجا که سپیده صبح، پرده شب را مى شکافد به آن «فجر» گفته شده. و نیز از آنجا که ارتکاب گناهان، پرده دیانت را مى شکافد به آن «فجور» اطلاق شده. البته، منظور از «فجور» در سوره «شمس»، همان اسباب و عوامل و طرق آن است.
ریشه کلمه
- فجر (۲۴ بار)
قاموس قرآن
شكافتن. «فَجَرَ الْقَناةَ: شَقَّهُ» بعضى قيد وسعت را به آن اضافه كردهاند [اسراء:90]. گفتند: هرگز به تو ايمان نياوريم تا از اين سرزمين براى ما چشمهاى بشكافى. فجر و تفجير هر دو متعدىاند و تفعيل براى مبالغه است [كهف:33]. ميان آن دو باغ نهرى شكافتيم و جارى كرديم. صبح را از آن فجر گويند كه شب را مىشكافد (مفردات) [اسراء:78]. و نماز صبح را بخوان كه نماز صبح مشهود است «فجر» در آيه به معنى صبح است خواه به معنى فاعل باشد (شكافنده شب) و خواه به معنى مفعول باشد (شكافته شده). گناه را به قول راغب از آن فجور گويند كه پرده ديانت را پاره مىكند عامل آن فاجر است [نوح:27]. جمع آن در قرآن فجر و فجار است [ص:27]. [عبس:42]. تفجّر و انفجار: شكافته شدن [بقره:74]. [بقره:60]. [انفطار:3]. به قرينه [تكوير:6]. به نظر مىآيد كه شكافته شدن درياها به وسيله حرارت و تبخير خواهد بود رجوع شود به «سجر».