بِمِصْر
از الکتاب
ریشه کلمه
قاموس قرآن
حدّ و مرز ميان دو چيز يا دو قطعه زمين. شهر را از آن مِصْر گويند كه محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنى كرده نه مملكت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته مىشود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملكت نيز گفته مىشود. اين كلمه پنج بار در قرآن كريم ذكر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهى مراد از آن شهر است مثل [يونس:87]. و شايد از [يوسف:21]. و از [يوسف:99]. نيز شهر مراد باشد. ولى از [زخرف:51]. ظاهراً مراد مملكت است. * [بقره:61]. اين سخن موسى «عليه السلام» به بنىاسرائيل است آنگاه كه از او عدس، پياز، گندم و غيره خواستند به قولى مراد از آن مصر معروف بود در اينصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانكه راغب گفته و به قولى مراد شهرى از شهرها بود يعنى به شهرى از شهرها وارد شويد آنچه خواهيد بدست آوريد.
کلمات نزدیک مکانی
وَ لِقَوْمِکُمَا بُيُوتا تَبَوّءَا اجْعَلُوا أَن بُيُوتَکُم أَخِيه قِبْلَة مُوسَى أَقِيمُوا إِلَى الصّلاَة أَوْحَيْنَا
تکرار در هر سال نزول
در حال بارگیری...