بِالْأَزْلاَم
ریشه کلمه
قاموس قرآن
[مائده:90]، [مائده:3]. از لام كه جمع است فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است و آيه دومى نشان مىدهد كه تقسيم با ازلام نوعى قمار بوده كه در اسلام تحريم شده است. انصاب چنانكه در «نصب» خواهد آمد سنگهائى بود كه به آنها عبادت كرده و در اطراف كعبه نگهدارى مىكردند و قربانيهائى براى آنها و بر روى آنها را رنگين مىنمودند چنانكه طبرسى و بيضاوى و ديگران گفتهاند. و اما از لام، واحد آن زُلَمْ (بر وزن فَرَس و صُرَد) به معنى تير است (مجمع بيضاوى) كه به آنها قرعه ميكشيدند و قمار ميكردند. گويند براى عرب دو گونه از لام (تيرهاى مخصوصى) بود يكى از لام امر و نهى و ديگرى از لام قمار . 1- از لام امر و نهى سه چوب تير مانندى بود كه بر يكى نوشته بود «امرنى ربّى» پروردگارم امر كرد و بر ديگرى «نهانى ربى» پروردگارم نهى كرد و سومى خالى بود و نوشتهاى نداشت . چون يكى اراده سفر مىكرد و يا مى خواست كار مهمى انجام دهد تيرها را به هم مىزد اگر اولى مىآمد آن كار را مىكرد و اگر سوّمى مىآمد دوباره آنها را به هم مىزد تا اوّلى يا دوّمى بيايد (حاشيه سيره ابن هشام جلد 1 ص 95). مجمع و زمخشرى و بيضاوى «وَ اَنْ تَسْتَقْسِموُا بِالْاَزْلامِ» به اين معنى گرفته و گفته: حرام است كه قسمت روزى و ديگر مقاصد خود را با ازلام به طلبيد ولى اين از سياق آيه خيلى بعيد است زيرا كه ايه محرمات اكل را مىشمارد كه مىگويد: ميته، خون، و گوشت خوك و... بر شما حرام است. جا نداشت كه اين مطلب را در ضمن آنها به ميان بكشد بلكه منظور قسمت گوشت با از لام قمار است كه ذيلا نقل خواهد شد. ضمناً در بعضى نقلها است كه به جاى جملههاى «امرنى ربّى» «نهانى ربى» كلمه «افعل - لا تفعل» مىنوشتند. و اين به عادت عرب جاهلى مناسب است. 2- از لام قمار عبارت بود از 10 چوب تير (چنانكه قاموس زلم را تير بى پر گفته است)و نام آنها چنانكه مجمع از صادقين عليهما السلام نقل كرده بدين قرار است: فذّ، توأم، مسبل، نافس، حلس، رقيب، معلّى، سفيح، منيح، رغد. هفت تاى اولى داراى سهم بود به ترتيب از يك تا هفت سهم. و سه تاى اخير سهمى نداشتند. و كيفيت آن چنانكه الميزان در ذيل آيه 219 بقره مىگويد آن بود كه شترى را سر بريده و 28 قسمت مىكردند و قمار بازان ده نفر به عدد تيرها بودند آنگاه تيرها را به هم زده و بر مىداشتند صاحب تير فذّ يك قسمت از گوشت راتصرف مىكرد صاحب تير توأم دو قسمت تا آنكه تير معلى به نام او آمده بود هفت سهم مىبرد و آنانكه سه تير اخير بدست آنها آمده بود نه تنها چيزى نمىبردند بلكه پول شتر را هم مىپرداختند. بعضى از فضلا در مجله مكتب اسلام شماره اول سال 13 ص 55 از لسان العرب و غيره از لام سوّمى نقل كردهاند به نام از لام احكام كه نزد بعضى از كاهنان نگهدارى مىشده است المنار نيز آن را از سدّى نقل كرده ولى ظاهراً مراد همان از لام امر و نهى مىباشد كه گذشت. دقت آيه «وَ اَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْاَزْلامِ»كه گفتيم: راجع به قمار است و تحريم شده آيا مراد از «وَلْاَزْلاوُ رَجْسٌ» در آيه اول از لام تفأل است يا از لام قمار؟ اگر گوئيم:از لام تفّأل است لازم مىآيد كه تفأل و استخاره با تسبيح و غيره در اسلام حرام باشد زيرا فرقى با از لام ندارد. و اگر مراد از از لام قمار باشد لفظ «الميسر» حرمت مطلق قمار را مىرساند و ذكر از لام بعد از الميسر چه فائدهاى دارد و ذكر خاصّ بعد از عام براى چيست؟ الميزان هر دو را يكى دانسته و گويد: اگر قبول نكنيم كه تقسيم به از لام قرينه «وَ الْاَلامُ رِجْسٌ» است در اين صورت از لام لفظ مشترك خواهد بود كه قرينهاى بر تعيين مراد نيست و محتاج بر روايات خواهيم بود و در بحث روائى از كافى در ضمن حديثى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل كرده كه «قيل فى الازلام؟ قال قد احهم التى يسقسمون بها» ولى در سند روايت عمر و بن شمر هست و قابل اعتماد نيست. نا گفته نماند گرچه اين قول قويتر است ولى به نظر نگارنده: مانعى ندارد كه مراد از «اَلْاَزْلام رِجْس» تيرهاى تفأل باشد ولى علت تحريم آن است كه در آن كار از بت (هبل) استمداد مىكردند و هر چه از بكن و نكن مىآمد دستور هبل مىدانستند و خطاب به هيل مىگفتند: اى معبود ما، حق را بر ما روشن كن (سيره ابن هشام) ولى استخاره اسلامى استمداد از خدا و توجه به ساحت قدس او است چنانكه نظير آن در كفالت مريم در قرآن آمده [آل عمران:44].