بَسَر
«بَسَرَ» از مادّه «بسور» و «بَسر» (بر وزن نصر) گاه، به معناى عجله کردن در انجام کارى قبل از فرارسیدن وقت آن است; و گاه به معناى در هم کشیدن صورت و دگرگون ساختن چهره مى باشد.
ریشه کلمه
- بسر (۲ بار)
قاموس قرآن
بُسور: چهره در هم كسيدن، در مجمع فرموده: بسور آشكار شدن كراهت در چهره است. راغب آنرا، عجله پيش از وقت معنى كرده و گويد: معنى آيه [مدثر:22]، آنست كه عبوس بودن را پيش از وقت آن اظهار كرد. قاموس آن را عجله و چهره در هم كشيدن و قهر، معنى كرده است. ولى قول مجمع البيان اقرب است، بنابراين، چون در آيه شريفه «بَسَرَ» بعد از «عَبَسَ» آمده بايد آن را شدّت عبوس شد و محكم چهره در هم كشيد. پس از آنكه اين احتمال درباره آيه بنظرم آمد ديدم زمخشرى و بيضاوى در ذيل آيه [قيامة:24] بسر را شدّت عبوس بودن گفتهاند يعنى: و چهرههائى در آن روز شديداً چهره در هم كشيدهاند و اندوهناكاند بيضاوى گويد: با سل از باسر نيز شديدتر است ولى آن اغلب در مرد شجاعى كه چهره در هم كشيده است به كار مىرود. على هذا، عبس و به سر و بسل هر سه به معنى چهره در هم كشيدن مىباشد ولى يكى از ديگرى شديدتر است.