الْأَکْمَام
«کِم» (بر وزن جن) به غلافى مى گویند که میوه را مى پوشاند و «کُم» (بر وزن قم) جمع آن «اکمام» به معناى آستین است که دست را مى پوشاند و «کُمَّه» از مادّه «کم» (بر وزن قبّه) به معناى شب کلاهى است که سر را مى پوشاند.
ریشه کلمه
- کمم (۲ بار)
قاموس قرآن
(به فتح اول) پوشاندن. «كَمَّ الشَّىْء كَمّاً: غَطَّاهُ وَ سَتَرَهُ» كِمّ (به كسر كاف) غلافى است كه گل يا ميوه را مىپوشاند جمع آن در قرآن اكمام است. راغب گويد: كُمّ به ضم اول قسمتى از آستين پيراهن است كه دست را مىپوشاند و به كسر آن غلافى است كه ميوه را مىپوشاند. [رحمن:11]. مراد از فاكهه ميوهاى غير از خرماست و مراد از اكمام غلافهائى است كه خرما در آن مىشود يعنى در زمين ميوه هائى است و نخل غلافدار. [فصّلت:47]. علم قيامت راجع به خداست ميوهها جز به علم او از غلافهايشان در نيايند و مادگان جز به علم او حمل برندارند و نگذارند. اين كلمه تنها دوبار در قرآن آمده است.