الملك ٢٥
کپی متن آیه |
---|
وَ يَقُولُونَ مَتَى هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
الملك ٢٤ | آیه ٢٥ | الملك ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْوَعْدُ»: مراد فرا رسیدن عذاب استیصال دنیوی، و یا فرا رسیدن رستاخیز و عذاب شدید اخروی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
و (كفار، پيوسته از روى استهزاء) مىگويند: اگر راست مىگوييد اين وعده قيامت چه زمانى است؟ (به آنان) بگو: علم (به زمان قيامت) تنها نزد خداوند است و من تنها بيم دهنده آشكارم.
نکته ها
در قرآن، شش مرتبه جمله، «مَتى هذَا الْوَعْدُ» از زبان مخالفان آمده است و پيامبر در پاسخ آنان مىفرمودند: علم به قيامت فقط نزد خدا است.
علم غيب دو نوع است: نوعى كه خداوند به برگزيدگان خود عنايت مىكند: «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «1» يعنى آنچه گفتيم از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى كرديم.
و نوعى كه فقط مخصوص خداست و حتّى انبياى الهى به آن آگاهى ندارند، نظير علم به زمان برپايى قيامت: «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ» چنانكه در دعا مىخوانيم: «بحق علمك الذى استأثرت به لنفسك» به حق آن علمى كه براى خود نگاه داشتهاى.
ندانستن جزئيات و زمان وقوع قيامت دليل بر انكار كليّات آن نيست. اگر صداى زنگ در خانه بلند شد و شما كسى را كه زنگ مىزند نمىبينيد، دليل آن نيست كه بگوييد كسى پشت در نيست.
«1». هود، 49.
جلد 10 - صفحه 162
پیام ها
1- كافر به دنبال بهانه است. (سؤال كردن از زمان وقوع قيامت، طفره رفتن از اصل قيامت است.) «مَتى هذَا الْوَعْدُ»
2- دشمن از طريق طرح سؤال و تحقير و استهزا در صدد تضعيف مكتب و رهبر آسمانى است، لذا انبيا را متّهم به دروغگويى مىكنند. «مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
3- هر دانستنى ارزش نيست، (اگر زمان قيامت را بدانيم براى گروهى كه به آن زمان نزديكترند، سبب وحشت و اضطراب و براى گروهى كه با آن فاصله طولانى دارند، سبب غفلت و فراموشى مىشود.) «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ»
4- رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر دادن از غيب نيست، بلكه هدايت و هشدار است.
«إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ»
5- سخن پيامبران، روشن و بدون ابهام و پيچيدگى است. «نَذِيرٌ مُبِينٌ»
6- افراد مغرور و لجوج را بايد با شيوه هشدار، ارشاد نمود و بشارت و تشويق درباره اينگونه افراد كارساز نيست. «نَذِيرٌ مُبِينٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25»
وَ يَقُولُونَ: و مىگويند مشركان به پيغمبر و مؤمنان از روى استبعاد و استهزاء: مَتى هذَا الْوَعْدُ: چه وقت باشد اين وعده خسف و باريدن سنگريزه، و يا وعده حشر و يافتن جزا در قيامت، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد شما راستگويان در اين وعده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ «25»
از روي استهزاء و انكار ميگويند چه موقعي اينکه وعده حشر واقع ميشود چرا تا كنون واقع نشده و پدران ما برنگشتند اگر شما انبياء راست ميگوييد و صادقيد.
جواب آنها اولا علم بيوم البعث مختص بذات اقدس حق است و بس: إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ لقمان آيه 34. و ثانيا يوم القيامة يوم الجمع است بايد تمام افراد جن و انس آنجا مجتمع شوند و تا تمام افراد بدنيا نيايند و زيست نكنند و بتكاليف خود نرسند و مطيع يا عاصي نشوند و دنيا آخر نشود قيامت بر پا نميشود، و ثالثا هر كس از دنيا برود از همان حين موت بلكه در حال احتضار آنچه انتظار قيامت داريد بشما ميرسد اهل سعادت بنعيم الهيه نائل ميشوند و اهل شقاوت بعذابهاي الهي معذب ميگردند که فرمودند: اذا مات إبن آدم قامت قيامته، در حال جان دادن در قبر در عالم برزخ که در همان حال جا ندادن تقاضاي مهلت ميكند و ميگويد چنانچه ميفرمايد: وَ أَنفِقُوا مِن ما رَزَقناكُم مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ أَحَدَكُمُ المَوتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَو لا أَخَّرتَنِي إِلي أَجَلٍ قَرِيبٍ
جلد 17 - صفحه 115
فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُن مِنَ الصّالِحِينَ منافقون آيه 10.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- سپس در همین رابطه، به گفتار منکران معاد و پاسخ آنها پرداخته، میفرماید: «آنها (از روی استهزاء) میگویند: اگر راست میگوئید این وعده قیامت چه زمانی است»؟! (و یقولون متی هذا الوعد ان کنتم صادقین).
نکات آیه
۱ - پرسش ناباورانه و تمسخرآمیز کافران، از زمان برپایى قیامت (و یقولون متى هذا الوعد) استفهام در «متى هذا الوعد» حقیقى نیست; بلکه از باب تهکّم و استهزا است.
۲ - روشن نبودن زمان برپایى قیامت، دستاویز کافران براى انکار آن (و یقولون متى هذا الوعد)
۳ - برپایى قیامت، وعده اعلام شده خداوند به انسان ها (و یقولون متى هذا الوعد)
۴ - مشرکان و کافران صدراسلام، منکر برپایى قیامت بوده و آن را دروغ مى پنداشتند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین)
۵ - تلاش کافران، براى ایجاد شبهه و تردید در باورهاى مؤمنان (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین) تعبیر «إن کنتم صادقین» - به صیغه جمع - نشان مى دهد که روى سخن کافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پیامبراسلام(ص). بنابراین طرح این پرسش ها، مى تواند براى به بن بست کشاندن اهل ایمان و ایجاد تهدید در باورهاى آنان صورت گرفته باشد.
۶ - همراهى مؤمنان با پیامبر(ص)، در تبلیغ دین و انذار کافران (إن کنتم صدقین) از این که در درخواست کافران، مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، استفاده مى شود که پیروان پیامبراسلام(ص) نیز در تبلیغ دین و دفاع از آن، شرکت گسترده اى داشته اند.
۷ - پرسش بهانه جویانه کافران، درباره زمان برپایى قیامت، ناشى از خوى لجاجت، استکبارى و حق گریزى آنان بوده است. (بل لجّوا فى عتوّ و نفور ... و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
- خدا: وعده هاى خدا ۳
- قیامت: آثار جهل به قیامت ۲; استهزاى قیامت ۱; پرسش از قیامت ۱، ۷; زمینه تکذیب قیامت ۲; مکذبان قیامت ۴; وعده قیامت ۳; وقت قیامت ۱، ۷
- کافران: آثار استکبار کافران ۷; آثار حق ناپذیرى کافران ۷; آثار لجاجت کافران ۷; استهزاهاى کافران ۱; انذار کافران ۶; بهانه جویى کافران ۲، ۷; بینش کافران صدراسلام ۴; شبهه افکنى کافران ۵
- مؤمنان: انذارهاى مؤمنان ۶; تبلیغ مؤمنان ۶; شبهه افکنى در مؤمنان ۵; همراهى مؤمنان ۶
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۶; تبلیغ محمد(ص) ۶; همراهى با محمد(ص) ۶
- مشرکان: بینش مشرکان صدراسلام ۴
منابع