المعارج ٣٥
کپی متن آیه |
---|
أُولٰئِکَ فِي جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ |
ترجمه
المعارج ٣٤ | آیه ٣٥ | المعارج ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُکْرَمُونَ»: اشخاص مورد احترام و اکرام. کسانی که گرامی و عزیزند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35»
و آنان كه رعايت كننده امانتها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادتهاى خود قيام مىكنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند.
نکته ها
در آيات 22 تا 35 سوره معارج، سيماى امّت اسلامى وجامعه ايدهآل ترسيم شده است:
رابطه دائمى و كامل با خداوند از طريق نماز دارند.
به مشكلات محرومان توجّه دارند و بخشى از مال خود را حق آنان مىدانند.
به خاطر ايمان به معاد و ترس از حساب، بر افكار و گفتار و رفتارشان تقوا حاكم است.
به امانات و تعهّداتشان پايبندند.
نسبت به حقوق مردم قيام مىكنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمىكنند.
در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و تشكيل خانواده و نسلِ پاك هستند.
امانت شامل امانت معنوى نيز مىشود، همچون مسئوليّتها، اسرار مردم و آبروى آنان.
هر عهد و پيمانى لازم الاجرا مىباشد: با مردم، با خدا، با رهبران دينى، با همسر و ....
شايد مراد از عبارتِ «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» «1» ترك نكردن و مراد از «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» جدّى گرفتن نماز باشد. همچون انتظار نماز، وضو گرفتن قبل از رسيدن وقت، با جماعت و در مسجد خواندن نماز و مراعات شرايط صحّت و قبولى و كمال نماز. «2»
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغگويى، از نشانههاى نفاق شمرده شده است. «3»
«1». معارج، 23.
«2». تفسير كبير فخررازى.
«3». سفينةالبحار، ج 2، ص 131.
جلد 10 - صفحه 221
پیام ها
1- نشانه ايمان، تنها نماز و انفاق نيست، رعايت عهد و پيمانهاى اجتماعى نيز شرط ايمان است. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
2- سكوت آگاهان، جرم و گواهى به حق، نشانه ايمان است. «بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ»
3- آغاز و پايان تمام كمالات، توجّه به نماز است. در آغاز فرمود: «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» و در پايان نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»
4- بهشتيان از نظر مادّى، «فِي جَنَّاتٍ» و معنوى «مُكْرَمُونَ» تأمين هستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35)
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ: آن گروه متصف به صفات مذكوره، در بوستانهاى مملو از اشجار كه آن روضات جنات است، مُكْرَمُونَ: گرامى شدگانند مكرم و معزز نزد حضرت عزت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلاَّ إِنَّها لَظى «15»
نَزَّاعَةً لِلشَّوى «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20»
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلاَّ الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25»
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30)
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35)
ترجمه
شناسا كرده شوند خويشان بخويشان دوست ميدارد گناهكار كه فداى خود كند از عذاب چنين روز پسرانش را
و زنش و برادرش را
و عشيرهاش را
جلد 5 صفحه 271
كه جاى ميدادند او را در حمايت خود
و هر كه را كه در زمين است تمامى پس نجات دهد او را
نه چنين است همانا آن زبانه خالص آتش است
سوزنده و كننده پوست اطراف بدنرا
ميخواند كسى را كه پشت كرد و روى گرداند
و جمع نمود پس در جاى محفوظى نهاد
همانا انسان آفريده شد بسيار حريص كم صبر
چون برسد او را بدى ناله و فرياد كننده است
و چون برسد او را خوبى منع كننده است
مگر نماز گزاران
آنانكه ايشان بر نمازشان مداومت كنندگانند
و آنانكه در مالهاشان بهرهايست معيّن
براى كسيكه گدائى ميكند و كسيكه از كار باز مانده
و آنانكه تصديق مينمايند بروز جزا
و آنانكه ايشان از عذاب پروردگارشان ترسانند
همانا عذاب پروردگارشان ايمن كرده نشده است
و آنانكه ايشان مر عورتهاى خودشان را نگهدارندگانند
مگر بر زنان خود يا آنچه كه مالك باشد دستهاشان پس همانا ايشان نيستند ملامت شدگان
پس هر كه طلب كند غير از آن مجاز را پس آنگروه از حدّ در گذرندگانند
و آنانكه ايشان مر امانتهاى مردم و پيمانشان را رعايت كنندگانند
و آنانكه ايشان باداء گواهيهاى خودشان قيام كنندگانند
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه در بهشتهائى گرامى داشتگانند.
تفسير
گفتهاند چون در آيه سابقه خداوند فرموده بود كسى از احوال اقارب و ارحام كسى پرسش نميكند براى آنكه تصوّر نشود جهت آن نديدن و نشناختن مردم است يكديگر را فرموده بينا و شناسا كرده شوند نزديكان و دوستان بيكديگر چون حميم اعمّ از خويش و صديق است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود لذا دو ضمير جمع در كلام الهى بآن عود نموده و مقصود بيان شدّت و سختى آنروز است كه هر كس بقدرى گرفتار خود است كه از حال ديگرى سؤال نميكند با آنكه بستگان خود و او را ميبيند و بعضى گفتهاند مراد خداوند از اين آيه آنستكه مردم را در آنروز با يكديگر شناسا ميكنند و بينا باوضاع و احوالشان مينمايند براى مزيد سرور اهل ايمان و اندوه اهل عصيان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال يكديگر ندارند و اين عمل بتوسط ملائكه قبلا انجام ميگيرد و بعدا آنها را سوق ببهشت و جهنّم ميدهند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد
جلد 5 صفحه 272
آنستكه ميشناسند آنها را پس از يكديگر پرسش نميكنند و در آنروز دوست دارد و آرزو ميكند گناهكار كه فدا و عوض دهد از عذاب الهى پسران عزيز و همسر گرامى و برادر با جان برابر و قبيله و عشيره خود را كه در دنيا منتسب بآنها بوده و با آنكه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمايت خود قرار ميدادند و در شدائد با او كمك ميكردند چون فصيله بر چنين عشيرهاى اطلاق ميشود و قمى ره فرموده مراد از فصيله مادر است كه از او ولادت يافته و نيز اگر تمام دنيا از آن او باشد حاضر است بدهد پس از عذاب جهنّم نجات دهد آن فدا و عوض او را ولى خدا ميفرمايد كلّا و آن كلمهئى است موضوع براى ردع و منع يعنى چنين نخواهد شد فدا قبول نميشود قصّه از اين قرار است كه زبانه و شعله خالص آتش جهنّم است و محتمل است ضمير در انّها بعذاب كه آتش جهنّم است عود نمايد و ميشود مراد از لظى جهنّم يا يكى از دركات آن باشد چون بعضى گفتهاند لظى يكى از نامهاى جهنم است و بعضى آنرا نام درك دوم دانستهاند و در هر حال آنشعله آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى ره نقل نموده كه مىكند دو چشم او را و سياه ميكند صورتش را و نزّاعة برفع نيز قرائت شده و بنابر اين خبر بعد از خبر است و بقرائت مشهوره حال است براى لظى باعتبار دلالتش بر تلظّى يا منصوب بفعل مقدّر است كه اعنيها باشد و آن آتش بزبان حال و زبانه خود دعوت ميكند و ميكشاند بسوى خود هر كس را كه پشت كرده باشد بقوانين اسلام و روى گردانده باشد از اطاعت احكام خدا و جمع نموده باشد اموالى را از حلال و حرام و حقوق واجبه آنرا ادا ننموده ذخيره و دفينه براى خود كرده باشد از حرص و درازى آرزو و اين براى آنستكه خدا انسانرا طبعا هلوع خلق فرموده كه حريص و بىصبر است چنانچه خداوند ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع دانستهاند و بايد با رجوع بعقل و عمل بدستورات اخلاقى كه در علم اخلاق ذكر شده اين طبع را كه
جلد 5 صفحه 273
از روى حكمت در او قرار داده شده از خود دور و در غير محلّ خود بكار نبرد و كسانيكه موفق باين تصفيه شدهاند آنانند كه خداوند آنها را استثناء فرموده ميفرمايد مگر نماز گزاران كه مداومت بر نمازشان دارند كه نمازهاى واجب را ترك نميكنند و همچنين نمازهاى مستحب را كه بر خودشان بنذر و غيره واجب نموده باشند و قضاء فوائتشان را در اوّل از منه امكان بجا ميآورند و از براى فقراء و ضعفاء و صله ارحام غير از حقوق واجبه از قبيل صدقه و زكوة مقدار معيّنى از مال خودشان خارج مينمايند كه بتقاضا كنندگان و كسانيكه از كسب و كار باز ماندهاند و روى سؤال ندارند كمك نمايند چنانچه در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده ولى مفسّرين آنرا حمل بر زكوة نمودهاند با آنكه معلوم است زكوة حقّى است كه خداوند بآن فقرا را با اغنيا شريك فرموده و گرفته ميشود و آن موجب مزيّت و مدح مؤدى نميشود و اينجا خداوند در مقام ذكر برجستگان اهل ايمان است و مدح آنها و سوره مكّيّه است و زكوة در مدينه واجب شده و كسانيكه ايمان بروز جزا دارند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايمان بروز ظهور امام زمان دارند و آنانكه از عذاب خداوند ترسانند چون نبايد ايمن از مكر و عذاب خدا بود هر قدر شخص مواظب اعمال و مراقب طاعات باشد چون نميداند مقبول شده يا خير و نبايد مطمئن شود از نفس خود كه خطائى از او سر نزده است و آنانكه حفظ نمودند عورات خودشان را از هر كس مگر از زنان و كنيزانشان و زناشوئى يا بعقد دائم است يا بمتعه و در اين سه صورت مورد ملامت واقع نخواهند شد و در غير آن صور متعدّى و متجاوز از حدّ محسوب خواهند شد و تفسير اين آيات در سوره المؤمنون گذشت و آنانكه مراعات امانتهائى را كه از مردم و خداوند بآنها سپرده شده مينمايند از قبيل مال سپرده شده و عاريه و وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر شهاداتى كه تحمّل آنرا نمودهاند نميشوند و اداء آنرا در مواقع لزوم مينمايند و آنانكه مواظبت و محافظت از اداء نماز با آداب و شرايط در مواقيت آن مينمايند در كافى و مجمع
جلد 5 صفحه 274
از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين در نماز واجب است و الّذين هم على صلاتهم دائمون در نافله است اينجماعت كه داراى اين اعمال حميده و اين خصال پسنديدهاند در باغهاى سبز و خرّم اخروى مشمول عواطف و اكرامات الهيه ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ فِي جَنّاتٍ مُكرَمُونَ (35)
اينکه كساني که داراي اينکه صفات حميده و اعمال صالحه هستند در تمام بهشتهاي هشتگانه که جنات ثمانيه باشد محترم و مكرم هستند.
ما معتقديم که اهل ايمان اگر با ايمان از دنيا روند و معاصي باعث سلب ايمان آنها نشود اهل بهشت هستند و بالاخره مشمول مغفرت الهي و شفاعت اهل بيت عصمت و طهارت ميشوند و نجات پيدا ميكنند لكن درجات آنها در بهشت بسيار مختلف است بتفاوت درجات ايمان و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و آنهايي که درجات آنها بالاتر از همه اهل بهشت در هر هشت بهشت كساني هستند که داراي اينکه صفات مذكوره باشند و در پيشگاه احديت محترم و مكرم هستند. اللهم ارزقناه بجاه محمّد و آله صلي اللّه عليه و آله.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- در پایان این سخن مسیر نهائی صاحبان این اوصاف را بیان میکند، همان گونه که در آیات گذشته مسیر نهائی مجرمان را شرح داد، در اینجا در یک جمله کوتاه و پر معنی میفرماید: «آنها در باغهای بهشتی (پذیرایی و) گرامی داشته میشوند» (اولئک فی جنات مکرمون).
چرا گرامی نباشند؟ در حالی که میهمانهای خدا هستند، و خداوند قادر و رحمان تمام وسائل پذیرائی را برای آنها فراهم ساخته است.
نکات آیه
۱ - مؤمنان و مسلمانان راستین، بهره مند از بوستان هاى بهشتى (إلاّ المصلّین ... أُولئک فى جنّ-ت)
۲ - بهشت، داراى بوستان هاى گوناگون (جنّ-ت) «جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى بوستان است.
۳ - مؤمنان بهشتى، در اوج عزت و احترام به سر مى برند. (أُولئک فى جنّ-ت مکرمون)
۴ - انجام دادن دائم نماز، اداى حق سائلان و محرومان جامعه، تصدیق روز جزا و هراس از عذاب الهى، از موجبات ورود به بهشت ( إلاّ المصلّین ... و الذین فى أمولهم حقّ ... و الذین یصدّقون بیوم الدین ... أُولئک فى جنّ-ت مکرمون)
۵ - پاکدامنى، رعایت امانت، وفاى به عهد، اداى شهادت و مراقبت از نماز، از موجبات ورود به بهشت ( و الذین هم لفروجهم حفظون ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون . و الذین هم بشهدتهم قائمون . و الذین هم على صلوتهم یحافظون . أُولئک فى جنّ-ت مکرمون)
۶ - اسلام، مجموعه اى است از عقاید، اخلاق و روابط اقتصادى و اجتماعى. ( إلاّ المصلّین ... و الذین فى أمولهم حقّ ... و الذین یصدّقون بیوم الدین ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون ... أُولئک فى جنّ-ت)
۷ - تعالیم اسلام و قرآن، مجموعه اى است به هم پیوسته و جداناپذیر و هماهنگ. ( إلاّ المصلّین ... و الذین فى أمولهم حقّ ... و الذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون ... أُولئک فى جنّ-ت مکرمون) خداوند، سعادت اخروى و بهشت را از آنِ مؤمنانى دانسته است که داراى مجموعه اوصاف یاد شده باشند. از این مطلب مى توان استفاده کرد که اصولاً تعالیم دین و قرآن کریم، مجموعه به هم پیوسته و جداناپذیر و هماهنگ است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: ابعاد اسلام ۶; بعد اجتماعى اسلام ۶; بعد اخلاقى اسلام ۶; بعد اقتصادى اسلام ۶; بعد عقیدتى اسلام ۶; حقیقت اسلام۶; هماهنگى تعالیم اسلام ۷
- امانتدارى: آثار امانتدارى ۵
- انفاق: آثار انفاق ۴
- ایمان: آثار ایمان به قیامت ۴
- بهشت: باغهاى بهشت ۱; تنوع باغهاى بهشت ۲; موجبات بهشت ۴، ۵
- بهشتیان :۱ احترام بهشتیان ۳ ۱; عزت بهشتیان ۳ ۱
- ترس: آثار ترس از عذاب ۴
- عفت: آثار عفت ۵
- عهد: آثار وفاى به عهد ۵
- فقرا: اداى حقوق فقرا ۴
- قرآن: هماهنگى تعالیم قرآن ۷
- گواهى: آثار اداى گواهى ۵
- مؤمنان: احترام مؤمنان ۳; عزت مؤمنان ۳; مؤمنان در بهشت ۱
- متکدیان: اداى حقوق متکدیان ۴
- نماز: آثار تداوم نماز ۴; آثار مراقبت از نماز ۵
منابع