المرسلات ٣٢
کپی متن آیه |
---|
إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ |
ترجمه
المرسلات ٣١ | آیه ٣٢ | المرسلات ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّهَا»: آن آتش. «شَرَرٍ»: جمع شَرَرَة و شَرارَة، زبانهها آتشپارهها. جرقّهها. «الْقَصْرِ»: کوشک. کاخ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25» أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ «30» لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ «31» إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ «32» كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ «33» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «34»
آيا زمين را محل اجتماع زندهها و مردهها قرار نداديم. و در آن كوههايى استوار و بلند قرار داديم و آبى گوارا به شما نوشانديم. پس در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. (به مجرمان گويند:) برويد به سوى آنچه آن را تكذيب مىكرديد. برويد به سوى سايهاى سه شاخه، نه خنك است و نه از شعله آتش مصون مىدارد. همانا دوزخ، شرارههايى به اندازه كاخ پرتاب مىكند. گويى شترانى زرد مويند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان.
نکته ها
«كفات»، نام محلى است كه در آن چيزى نهاده و گردآورى مىشود. در روايات مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام نگاهى به قبرستان كرده و فرمود: اينجا كفات مردگان است و نگاهى به خانهها كرده و فرمود: اينجا كفات زندههاست. «1»
مراد از «ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ» سايهاى است كه از دود عظيم آتش دوزخ ايجاد مىشود، امّا روشن است كه اين سايه نه فقط آرامش بخش نيست بلكه سوزنده و آزار دهنده است.
اين دود به قدرى متراكم و عظيم است كه شاخه شاخه مىشود، شاخهاى از بالاى سر،
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 350
شاخهاى از طرف راست و شاخهاى از سمت چپ، فرد دوزخى را فرامىگيرد و در كام خود فرو مىبرد.
زبانههايى كه از آتش دوزخ برمىخيزد، همانند قصرهاى بلند دنيوى است و همچون شترانِ زرد رنگ است. گويا قرآن، كاخنشينان و زراندوزان را تهديد مىكند كه مراقب باشيد گرفتار شرارههاى قصرگونه دوزخ نشويد.
«شامِخاتٍ» به معناى كوههاى بلند و «فرات» به معناى آب گوارا است.
«ظل ظليل» به معناى سايه دائم و «ظل لا ظليل» يعنى سايه غير مفيد و غير خنك.
«جِمالَتٌ» جمع «جمل» به معناى شتر و «صُفْرٌ» جمع «اصفر» به معناى زرد است.
خداوند زمين را از نظر وسعت، نحوه حركت، تأمين امنيّت از طريق كوهها، تأمين آب مورد نياز انسانها، گياهان و حيوانات، به مناسبترين شكل آفريد و خاك را بهترين وسيله براى از بين بردن زباله، آبهاى آلوده و دفن مردگان قرار داد و در آن نوعى تصفيه خانه با داشتن خاصيّت ميكرب كشى قرار داد به نحوى كه زمين آب آلوده مىگيرد و آب زلال تحويل مىدهد. اين تصفيهخانه، طبيعى، مجّانى، دائمى، عمومى و بدون پيدا شدن نقص فنى است. راستى اگر زمين وجود نداشت، بوى بد و تعفّن همه را آزار مىداد.
قهر الهى از همه سو مجرمان را احاطه مىكند به نحوى كه راه فرارى در كار نيست و تنها راه به سوى دوزخ باز است. «انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ» چنانكه در آيات ديگر مىفرمايد: «كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» «1»، «أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» «2»
پیام ها
1- روى زمين بهترين جايگاه براى زندگان و درون آن بهترين جايگاه براى مردگان است. «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً أَحْياءً وَ أَمْواتاً»
2- كوهها از منابع تأمين آب مورد نياز است. «رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً»
«1». حج، 22.
«2». كهف، 29.
جلد 10 - صفحه 351
3- صحنه قيامت به قدرى سخت و دشوار است كه گويا رفتن به دوزخ براى مجرمان نوعى رهايى است. انْطَلِقُوا إِلى ...
4- دوزخ را دود غليظى احاطه كرده است كه سايه آفرين است، امّا در آن هيچ آسايشى نيست. ظِلٍ ... لا ظَلِيلٍ
5- كاخها و سرمايههايى كه در دنيا به ناحق به دست مىآيند، در قيامت به شرارههاى دوزخ تبديل مىشوند. «كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ»
6- وقتى زبانههاى آتش دوزخ مانند قصر بلند و مانند شتر عظيم باشد، خود آتش چگونه خواهد بود! «بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ»
7- ريشه همه جرمها، عقايد فاسد است. زيرا كسى كه اعتقاد ندارد و حق را تكذيب مىكند، به هر كار خلافى دست مىزند. «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32)
إِنَّها تَرْمِي: بدرستى كه جهنم مىاندازد، بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ: شرارهها و جمرههاى آتش را مانند قصر عظيم، يا آن شرارهها مانند درختان كلفت تناور باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ «16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ «17» كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «18» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «19» أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «20»
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25»
أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (30)
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (31) إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32) كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ (33) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (34) هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (35)
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (37) هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ (38) فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (39) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (40)
ترجمه
آيا هلاك ننموديم پيشينيان را
پس از پى آنها در آورديم اهل ازمنه متأخره را
اينچنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آيا نيافريديم شما را از آبى پست و بيمقدار
پس قرار داديم آنرا در جايگاهى محكم و محفوظ
تا مدّتى معيّن معلوم
پس اعمال قدرت نموديم و نيك توانائيم ما
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
آيا قرار نداديم زمين را مسكنها
براى زندگان و مردگان شما
و قرار داديم در آن كوههاى استوار بلند و نوشانديم بشما آبى گوارا
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
برويد بسوى آنچه كه آنرا تكذيب ميكرديد
برويد بسوى دودى مانند سايه كه داراى سه شعبه است
نه سايه افكن است و نه مانع ميشود از شعله آتش
همانا آن پرتاب ميكند پارههائى از آتش را كه مانند كوشك است
گوئيا آنها قطار شتران زردند
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
اين روزى است كه سخن نميگويند
و اذن داده نميشود بآنها تا عذر خواهى كنند
واى در اين روز بر تكذيب كنندگان
اين روز جدا كردن حق از باطل است جمع نموديم شما را با پيشينيان
پس اگر هست براى شما مكرى پس مكر كنيد با من
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان.
تفسير
خداوند متعال تكذيب كنندگان انبياء و اولياء را در اخبارشان از روز جزا كه در آيات سابقه ذكر شد تهديد فرموده باين تقريب كه آيا ما هلاك
جلد 5 صفحه 327
ننموديم پيشينيان شما را مانند قوم نوح و عاد و ثمود پس بهلاكت اندازيم در دنبال آنان كسانيرا كه پيروى نمودند از آنها در عقائد و اعمال مانند اهل مكّه كه بسزاى خود رسيدند در جنگ بدر و غيره و كسانيرا كه مخالفت نمودند با اوصياء بترك طاعت و تكذيب نصوص ولايت چون ملاك اخذ و انتقام خدا جرم و گناه است و اوّلين و آخرين در اينمقام يكسان خواهند بود مانند دشمنان اهل بيت (ع) و غاصبين حقوقشان در رجعت و روز جزا واى در آنروز بحال تكذيب كنندگان چنانچه مستفاد از بعضى روايات معتبره است آيا خلق ننموديم ما شما را از آبى خوار و بيمقدار و نجس و بدبو و پست و همان آبرا قرار داديم در رحم زنان كه مقرّى است مصون و محفوظ از آفات تا مدّت معيّنى كه محتاج بآن بود و خدا ميداند آنرا تحقيقا و شما ميدانيد تقريبا كه نه ماه است پس قدرت يافتيم بر خلق او يا مقدّر نموديم اندازه آنرا كه بايد بشود از طول و عرض و ساير خصوصيّات و چگونگى او را از پسرى و دخترى و امثال اينها چون فقدّرنا بتشديد نيز قرائت شده و در هر حال ما خوب قادر و توانا بوده و هستيم و خواهيم بود كه در چنين جاى تنگ و تاريكى اينطور خلق و تقدير و نقش بندى و اندازه گيرى مينمائيم واى در قيامت بحال كسانيكه در دنيا منكر قدرت ما شدند آيا قرار نداديم ما زمين را مسكنها براى زندگان و مردگان چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در مراجعت از صفّين بقبرستانى نظر كرد و فرمود اين مساكن اموات است پس نظر بكوفه انداخت و فرمود اين مساكن احياء است و اين آيه را تلاوت فرمود و در معانى هم اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده چون كفات جمع كفت بمعناى وعاء و ظرف است و قرار داديم در زمين كوههاى بلند را و آشامانديم بشما در دنيا آبهاى شيرين گوارا را به اجراء نهرها و چشمههاى صافى واى در روز قيامت بحال كسانيكه كفران اين نعمتها را نمودند بتكذيب انبيا و اولياء خدا بآنها گفته ميشود روان شويد بسوى عذابى كه در دنيا آنرا تكذيب مينموديد و مخصوصا بايد برويد بجانب دودى كه از جهنّم برخاسته ميشود كه شبيه بسايه از دور نمايان است و بجانب شما ميآيد و سه شعبه دارد و از بالاى سر و دست راست و دست چپ
جلد 5 صفحه 328
شما بر شما احاطه مينمايد و آن دود سايه ندارد و شعله آتش را از شما دفع نميكند و آتش جهنّم شرارههاى خود را بجانب شما پرتاب ميكند و آن شراره مانند كوشك و كوه است در بزرگى چنانچه قمّى ره نقل فرموده و نيز مانند دسته شتران زرد است كوچكهاى آنها در بزرگى و رنگ و پى در پى آمدن و قمّى ره فرموده مراد شتران سياهند چون شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم را تكذيب ميكنند و منكر آن ميشوند در چنين روزى كه براى آنها خواهد آمد اين روز روزى است كه در بعضى از مواقف آن از شدّت وحشت و حيرت اهل جهنّم قدرت بر سخن گفتن ندارند و اذن سخن گفتن بآنها داده نميشود پس عذر خواهى نميكنند چون عذرى ندارند نه آنكه عذرى داشته باشند و خداوند اجازه بيان آنرا ندهد چون او اعدل و اجلّ و بزرگتر از اين است كه عذر بنده را نپذيرد چنانچه مستفاد از روايت كافى از امام صادق عليه السّلام است واى بحال تكذيب كنندگان چنين روزى در آنروز اين روز روز فصل خصومت ميان اهل حقّ و باطل است و خداوند كفّار اولين و آخرين را جمع ميفرمايد و همه را بمجازات شديد ميرساند و بكفّار مكّه ميفرمايد حال اگر ميتوانيد براى من كيد و مكرى كنيد بكنيد و مراد كيد و مكر براى پيغمبر و اهل ايمان است و آنكه نميتوانند بكنند و اگر بخيال خودشان كارى بكنند در دنيا و آخرت دامنگير خودشان خواهد شد واى بحال تكذيب كنندگان انبيا و اوليا و مكر و غدر كنندگان با ايشان در روز قيامت چون راه خلاص و نجات از عذاب را بهيچ وجه ندارند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
انطَلِقُوا إِلي ما كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انطَلِقُوا إِلي ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (30) لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغنِي مِنَ اللَّهَبِ (31) إِنَّها تَرمِي بِشَرَرٍ كَالقَصرِ (32) كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفرٌ (33)
وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ (34)
برويد بسوي آنچه بوديد باو تكذيب ميكرديد برويد بسوي سايهاي که صاحب سه شعبه است نه سايهبان است براي شما و نه شما را بي نياز ميكند از التهاب محققا آن شعلههاي آن مثل تير پرتاب که در عظمت و بزرگي مثل قصر مينمايد اينكه شتري است زرد رنگ ويل در آن روز براي تكذيب كنندگان.
اينکه آيات را دو نحوه تفسير كردند: يك نحوه که نوع مفسرين گفتند:
انطَلِقُوا خطاب ملائكه عذاب است که چون از قبر بيرون ميآيد ميگويند:
برويد طرف چپ صحراي محشر، و انطلاق نقل از مكاني است بمكان ديگر بدون مكث و تأمل چنانچه ميفرمايد: يَومَ يَخرُجُونَ مِنَ الأَجداثِ سِراعاً كَأَنَّهُم إِلي نُصُبٍ يُوفِضُونَ معارج آيه 43.
يا خزنه جهنم است که خطاب ميرسد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ- الي قوله- لا يَأكُلُهُ إِلَّا الخاطِؤُنَ الحاقة آيه 30 الي 38، و نيز ميفرمايد: وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلي جَهَنَّمَ زُمَراً- الي قوله- قِيلَ ادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئسَ مَثوَي المُتَكَبِّرِينَ زمر آيه 71 و 72.
إِلي ما كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ منكر بعث و حشر و نشر و جهنم و عذاب شديد.
انطَلِقُوا إِلي ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ اما در صحراي محشر دودي و آتشي ميآيد
جلد 17 - صفحه 343
سه شعبه دارد يكي از بالاي سر و يكي از طرف راست و يكي از طرف چپ اطراف آنها را احاطه ميكند مثل خيمه که تمام اطراف را احاطه كرده حتي يفرغ من الحساب، و اما در جهنم آتش جهنم سياه و ظلماني تمام اطراف آنها را گرفته: كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها حج آيه 22، كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُم ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ سجده آيه 20.
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغنِي مِنَ اللَّهَبِ اينکه ظل ثلاث شعبه نه سايه دارد که در زير آن استراحت كنند و نه بي نياز ميكند آنها را از شراره آتش.
إِنَّها تَرمِي بِشَرَرٍ كَالقَصرِ قصر عمارتي است بسيار مرتفع بيوت آن تو در تو شرارههاي آتش مثل قصر در بزرگي و ارتفاع است و مثل تير که به نشان ميخورد بآنها متوجه ميشود.
كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفرٌ آتش جهنم در سياهي بزردي ميزند که مثل شتر سياه که ميل بزردي دارد که زرد و سياه است.
وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِينَ تفسيرش گذشت.
نحوه دوم در تفسير اينکه آيات که مستفاد از اخبار ميشود که مراد از انطَلِقُوا إِلي ما كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ اينكه چون عطش بر آنها شدت ميكند ملائكه ميگويند که:
آب نزد امير المؤمنين است که ساقي كوثر است که شما ولايت و خلافت و امامت و وصايت او را تكذيب ميكرديد برويد نزد او چون ميآيند بآنها خطاب ميشود که برويد نزد ظل ذي ثلاث شعب که فلان و فلان و فلان باشد که در تاريكي و ظلمت هستند و اينها بينياز نميكنند آنها را از التهاب عطش و اينکه اخبار از شيخ طوسي و محمّد بن العباس از حضرت صادق (ع) روايت شده و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- سپس در توصیف دیگری از آن آتش سوزان میافزاید:
«شرارههایی از خود پرتاب میکند مانند یک کاخ» (انها ترمی بشرر کالقصر).
نه همچون جرقههای آتش این دنیا که گاه به اندازه سر سوزنی بیش نیست.
نکات آیه
۱ - شراره افکنى آتش دوزخ، به بلندى کاخ ها (إنّها ترمى بشرر کالقصر)
۲ - آتش دوزخ، داراى منظره اى بس هولناک (إنّها ترمى بشرر کالقصر) برداشت بالا، از تشبیه شراره هاى آتش به قصر، استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- جهنم: ترسناکى آتش جهنم ۲; شعله آتش جهنم ۱; ویژگیهاى آتش جهنم ۱، ۲
منابع