الغاشية ٢٠
کپی متن آیه |
---|
وَ إِلَى الْأَرْضِ کَيْفَ سُطِحَتْ |
ترجمه
الغاشية ١٩ | آیه ٢٠ | الغاشية ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُطِحَتْ»: مسطّح شده است. پهن گشته است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۶ سوره غاشيه
- وجه نامگذاری قيامت به «غاشيه: فراگيرنده» و معناى اين كه در قيامت وجوهى «خاشعه» اند
- وصف «جنّت عاليه» اى كه چهره هاى «ناعمه» در قيامت، در آن جاى دارند
- دعوت به نظر در مظهر تدبير الهى
- توضيحى راجع به استثناء «إلّا مَن تَوَلّى وَ كَفَر»، از آیه «فَذَكّر إنّمَا أنتَ مُذّكّر»
- رواياتى در ذيل آيات «عَامِلَةٌ ناصِبَةٌ» و «فَذَكّر إنّمَا أنتَ مُذَكّر» و درباره حساب اعمال
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ «17» وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ «18» وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ «19» وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ «20»
«17» آيا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده؟ «18» و به آسمان، كه چگونه برافراشته شده «19» و به كوه كه چگونه برپا داشته شده «20» و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟
نکته ها
اگر روحيه تفكر در انسان باشد، همه هستى كلاس درس است. يك چوپان در بيابان هم گويى در بزرگترين كتابخانههاى دنياست؛ زير پايش زمين است، بالاى سرش آسمان، در اطرافش كوهها و جلوى رويش شترها، و اگر در هر يك دقت كند، اسرار بسيارى را كشف مىكند. مثلًا شتر از اسب بيشتر مىدود، از الاغ بيشتر بار مىبرد. در ميان حيوانات بعضى براى سوارى، بعضى براى گوشت و بعضى براى شير مورد استفاده قرار مىگيرند، ولى شتر همه چيزش قابل استفاده است. پلكهايش در برابر باد و خاك بيابان مقاوم است، در كوهان خود چربى و غذا را ذخيره كرده و در برابر گرسنگى مقاوم است. در بدنش آب را نگهدارى كرده و در برابر تشنگى مقاوم است، راه را مىداند، چنان رام است كه صدها شتر تسليم يك ساربان مىشوند، كف پاى او براى ريگزار آفريده شده، گردن او پله سوار شدن و اهرم بار برداشتن و خلاصه به قول عربها، شتر كشتى بيابانهاست. قوىترين، كم خرجترين، پرفايدهترين و آرامترين و بردبارترين حيوان است.
پيدايش آسمانها و كوهها و زمين تصادفى نيست، بلكه كاملًا حكيمانه آفريده شده و در
جلد 10 - صفحه 465
جاى خود قرار داده شدهاند.
در هر نعمتى يك جهتى برجستگى دارد (در شتر، نحوهى آفرينش؛ در آسمان، بلندى؛ در زمين، گستردگى و در كوهها نحوهى نصب شدن).
آسمانها، كرات، مَدار كرات، نظم و حساب آنها كه هر روز گوشهاى از عجايب آنها كشف مىشود، از عرصههاى هميشگى مطالعه و كشف و تأمّل هستند.
كوهها و ريشههاى آنها در دل زمين، مثل ميخها و حلقههاى زنجير زمين را از تزلزل و اضطرابى كه در اثر مواد گداخته درون زمين پديد مىآيد، حفظ مىكنند، برفها را در خود ذخيره نموده و به تدريج روانه مىكنند، جلو طوفانها را گرفته و سبب تصفيه هوا مىشوند، مخزن انواع معدنها و مواد صنعتى بوده و علاماتى براى مسافران و بسترى براى پرورش بعضى از گياهان هستند. ديگر كوهها از طريق انواع سنگهاى قيمتى و زينتى مثل عقيق يا سنگهاى عمرانى همچون مرمر در ساختمانها، سرمايهاى پايانناپذير براى بشر هستند و خلاصه در اين آيات به مسائل جهانشناسى و حتّى تمام مسائلى همچون كشاورزى، دامدارى، صنعت و امور فضايى به نحوى اشاره شده است.
پیام ها
1- كسانى كه در كشف حقايق هستى عميق نمىشوند، مورد سرزنش خداوند هستند. «أَ فَلا يَنْظُرُونَ»
2- از محسوسات عبور كنيد تا به معقولات برسيد. أَ فَلا يَنْظُرُونَ ...
3- در معاد و نعمتهاى ويژه بهشتيان شك نكنيد، مگر آفريدههاى عجيب خدا را در دنيا نمىبينيد؟ «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ»
4- همان گونه كه اصل آفريدهها دليل بر وجود خداست، چگونگى و پيچيدگى آفريدهها هم دليل بر قدرت و علم و حكمت اوست. كَيْفَ، كَيْفَ، كَيْفَ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 466
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ «20»
وَ إِلَى الْأَرْضِ: و چرا نگاه نمىكنند به سوى زمين، كَيْفَ سُطِحَتْ:
چگونه پهن شده و بسط يافته، تا جاى آرامش و سكونت مخلوقات باشد؟ خلاصه اين آيات بيّنات آنكه: منكرين و متشكّكين صانع عالم! نظر كنيد در انواع مخلوقات از بساط و مركّبات، و تدبّر نمائيد در آن تا متيقّن شويد بر كمال قدرت خالق. و انكار اقتدار او منمائيد بر اعاده و بعث و نشور. زيرا چنانچه قادر بر ايجاد بوده، قادر بر اعاده البته خواهد بود. و لهذا در عقب آن بيان امر معاد فرموده و بر آن مرتب ساخته امر به تذكّر را كه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ «1» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ «2» عامِلَةٌ ناصِبَةٌ «3» تَصْلى ناراً حامِيَةً «4»
تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ «5» لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ «6» لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ «7» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ «8» لِسَعْيِها راضِيَةٌ «9»
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «10» لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً «11» فِيها عَيْنٌ جارِيَةٌ «12» فِيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ «13» وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ «14»
وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ «15» وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ «16» أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ «17» وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ «18» وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ «19»
وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ «20» فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ «21» لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ «22» إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ «23» فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ «24»
إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ «25» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ «26»
ترجمه
آيا رسيد بتو خبر داهيه فرا گيرنده
رويهائى در آن روز خوار و شرمسارند
كار كنندگان و رنج برندگانند
در آورده شوند در آتش سوزان
آشامانده شوند از چشمهاى در نهايت گرمى
نيست براى آنها خوراكى مگر از ضريع
نه فربه ميكند و نه بىنياز از گرسنگى
رويهائى در آن روز خرّم و خندانند
براى كار خودشان خشنودند
در بهشت بلند مرتبه باشند
نشنوند در آن سخن بيهودهاى
در آن چشمهاى است روان
در آن تختهائى بلند است
و تنگهائى گذارده شده
و بالشها و پشتيهاى مرتّب شده
و فرشهاى اعلاى گسترده شده
آيا نمينگرند بسوى شتر كه چگونه آفريده شده
و بسوى آسمان كه چگونه افراشته شده
و بسوى كوهها كه چگونه منصوب و مستقرّ گشته
و بسوى زمين كه چگونه مسطّح و مبسوط گرديده
پس پند ده جز اين نيست كه تو پند دهندهاى
نيستى بر آنها تسلّط دارنده
ولى كسيكه روى گرداند و كافر شود
پس عذاب ميكند او را خداوند عذاب بزرگترى
همانا بسوى ما است بازگشت آنها
پس همانا بر عهده ما است رسيدگى بحسابشان.
تفسير
خداوند متعال براى اهميّت دادن باخبار از واقعه هايله قيامت
جلد 5 صفحه 380
كبرى خبر ميدهد آنرا به پيغمبر خود بصورت سؤال و ميفرمايد آيا آمد تو را و رسيد بتو خبر و حديث آمدن روزى كه ميپوشاند و فرو ميگيرد اهوال و شدائد آن اهل عالم را كه در آنروز مردمى ذليل و خوار و غمگين و شرمسارند بقدريكه آثار انكسار از رويهاى آنان نمايان است و آنها كسانى هستند كه در دنيا اعمال زيادى بجا آورند و رنج و زحمت بسيارى از اين راه بر خود راه دهند و نفعى از آن براى آنان حاصل نشود از قبيل رهبانان و صومعه نشينان و رياكاران و دشمنان ائمه اطهار چنانچه قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه مخالفت نمودند با دين خدا و نماز خواندند و روزه گرفتند و عداوت نمودند با امير المؤمنين عليه السّلام و اعمالى بجا آوردند و در آن زحمت بسيارى كشيدند و چيزى از اعمال آنها قبول نشده داخل در آتش سوزان شوند و در روايات متعدّده باين معنى و نزول اين آيات در شأن نواصب و دشمنان ائمه اطهار تصريح شده و آنها داخل و ملازم با آتش سوزان جهنّم كه بنهايت حرارت رسيده خواهند شد و از چشمهاى كه آب آن بنهايت حرارت رسيده بآنها مىآشامانند و نيست خوراكى براى آنها مگر از ضريع كه در مجمع آن را به يك نوع از خار كه چون خشك شود باين اسم خوانده گردد و پليدتر و بد طعمترين طعامها باشد كه هيچ چرندهاى آنرا نچرد تفسير فرموده و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه آن چيزى است در آتش شبيه به خار تلختر از صبر و بدبوتر از مردار و پر حرارتتر از آتش خداوند آنرا ضريع ناميده و با اين همه پليدى و بد طعمى نه جزء بدن ميشود كه فربه كند خورنده را و نه دفع ميكند از او الم گرسنگى را پس هيچ اثر خيرى ندارد و در آن روز مردمى در ناز و نعمتند بقدريكه اثر تنعّم و بهجت و سرور و انبساط و شادى از رويهاى ايشان نمايان است و از سعى و عمل خودشان كه در دنيا نمودند خوشنود و راضى ميباشند كه موجب خوشنودى خداوند از آنان شده و جزاى خير كه بهشت عنبر سرشت باشد در مقابل آن اعمال بايشان كرامت فرموده و آنها در آن مقام عالى و قصور عاليه آن جاى دارند و بهيچ وجه سخن لغو و بيهوده و ناروائى در آن نميشنوند و قمّى ره نقل فرموده كه هزل و دروغ نميشنوند و در آن بهشت چشمهاى است كه هميشه جريان دارد
جلد 5 صفحه 381
و قطع نميشود و تختهاى بلند قدر و رفيع منزلتى است كه اهل ايمان بر آنها بنشينند و مناظر با صفاى بىمنتهاى بهشت را تماشا كنند و لذت برند و آنجا تنگهائى است از شراب طهور در اطراف و جوانب تختها گذارده شده كه هر وقت مايل باشند بنوشند و بالشها و پشتيها روى تختها مرتّب چيده شده پهلوى يكديگر كه هر طور بخواهند تكيه كنند و فرشهاى عالى و گرانمايه بر تختها و كنار نهرها گسترده شده كه هر گونه تنزّه و تفريح بخواهند بنمايند و پس از اينها مىفرمايد چرا كفّار مكّه چنين روزى را باور ندارند و با آنكه قدرت خدا را ميبينند بعيد ميشمارند آيا فكر و تأمّل نميكنند در خلقت همين شترى كه مهمترين اموال آنها و هميشه در مرئى و منظر آنان است كه خداوند چگونه خلق فرموده آنرا كه دلالت بر كمال قدرت و حسن تدبير و تقدير او دارد حيوانى با اين عظمت جثّه و قوّت بدن را چنان رام و مسخّر آنان فرموده كه براى باربردارى و سوارى بر آن خود ميخوابد و بعد با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بىآب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد و بار ميكشد و شير ميدهد و نتاج ميآورد و از پشم و پوست و گوشت و ساير منافع آن برخوردار ميگردند و كودكى مهار قطار آنها را در دست گرفته هر جا خواسته باشد ميبرد و ميخواباند و هيچ حيوانى اين قدر پر منفعت و بىضرر و رام و آرام در كردار و رفتار نيست و لذا مخصوص بذكر شده براى تنبّه اعراب باديه نشين و اهالى مكّه معظمه كه محلّ نزول اين سوره مباركه است و آنان غالبا با شتر مسافرت مينمودند و جز آن حيوان و آسمان و زمين و كوه در اوقات فراغت خودشان براى تفكّر و تذكّر چيزى نميديدند و لذا خداوند بعد از اين فرموده و آيا نظر بسوى آسمان و فكر در آن نميكنند كه چگونه سقف مزيّنى بىستون بر سر آنها افراشته و بلند شده و بسوى كوهها كه چگونه منصوب و راسخ و ثابت گرديده و نميگذارد زمين متزلزل گردد و بسوى زمين كه چگونه مبسوط و ممهّد براى آسايش و آرامش و كشت و زرع و سير و سلوك گشته است اينها همه مصنوعات الهى است كه بايد در آنها فكر نمود و بعظمت صانع پى برد و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام
جلد 5 صفحه 382
نقل نموده كه اواخر اين چهار آيه را بصيغه متكلّم وحده قرائت فرموده است و در خاتمه ميفرمايد پس تذكّر ده اى پيغمبر و آگاه نما آنها را بعظمت صنع و صانع تا سهل شود بر آنان اقرار بمعاد و خدا ترس شوند و در بند آن مباش كه آنها قبول ميكنند و متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند يا نه چون وظيفه تو فقط تذكّر و دعوت است اجابت و قبول با خود آنها است تو از اين جهت مسئوليّتى ندارى و مسلّط بر آنها نيستى كه بتوانى بزور ايمان را در دل آنها جاى دهى و قمّى ره نقل فرموده كه تو حافظ و نويسنده اعمال آنها نيستى ولى كسانيكه پشت نمايند بدعوت تو و اعراض كنند از ذكر خدا و كافر شوند خداوند آنها را ببزرگترين عذاب كه خلود در آتش جهنّم است معذّب خواهد فرمود و بنابر اين استثناء منقطع است و محتمل است مراد آن باشد كه متذكّر نما چون تو متذكّر كنندهاى مگر كسى را كه روى گردان است و بتذكّر تو متذكّر نميشود و بنابر اين استثناء متّصل است و در هر حال تو گرد ملال بخاطر راه مده رجوع و بازگشت همه بعد از مرگ و در روز قيامت بحكم ما است پس بحساب آنها ميرسيم و بجزاى كاملشان ميرسانيم و مستفاد از چند روايت معتبر در اين مقام آنست كه خداوند در روز قيامت حساب خلق را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام رجوع ميفرمايد و آن دو بائمه اطهار ارجاع مينمايند و ايشان كفّار را محكوم بخلود در آتش مينمايند و شيعيان را محكوم ببهشت باين وسيله كه اگر گناه كار باشند و حقوق الهى در گردن آنها باشد شفاعت ميكنند و قبول ميشود و اگر حقّ النّاس باشد عوض ميدهند و از آنها رضايت ميطلبند و اگر حق خودشان باشد از آن ميگذرند و ايشان را با خودشان ببهشت ميبرند خداوند ما را از شيعيان قرار دهد انشاء اللّه تعالى در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مداومت نمايد بر قرائت هل أتاك حديث الغاشيه در نماز واجب يا مستحب خداوند فرا ميگيرد او را برحمت خود در دنيا و آخرت و ايمن ميفرمايد او را در روز قيامت از عذاب آتش و الحمد للّه رب العالمين
جلد 5 صفحه 383
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِلَي الأَرضِ كَيفَ سُطِحَت «20»
اينکه ربع مسكون که از آب خارج است چنان مسطح فرموده که از مغرب تا مشرق بخواهند سير كنند از جنوب تا شمال ميسر است، و مركز سكونت انسان و حيوانات و طيور و وحوش و نباتات و اشجار و حبوبات و فواكه و معادن مقرر فرموده بسيار مورد تعجب است که اينکه همه قدرت نماييها را مشاهده ميكنند و باز ايمان نميآورند يا منكر خدا ميشوند مثل طبيعي يا براي او شريك قرار ميدهند يا منكر معاد ميشوند يا ضلالتهاي ديگر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- سپس به زمین پرداخته، میگوید: «و (آیا) به زمین (نگاه نمیکنند) که چگونه گسترده و هموار گشته است»؟ (و الی الارض کیف سطحت).
چگونه بارانهای مداوم کوهها را شسته، و ذرات خاک را به وجود آورده، سپس در گودالها پهن کرده و زمینهای صافی که هم آماده کشاورزی است و هم قابل هرگونه ساختمان، در اختیار انسان قرار داده است؟
اگر به راستی کره زمین تماما کوه و دره بود زندگی کردن بر آن چقدر مشکل و طاقت فرسا بود؟ چه کسی آن را پیش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخت؟
امور چهارگانهای که در آیات فوق آمده- شتر، آسمان، کوهها، زمین- زیر بنای زندگی انسان را تشکیل میدهد:
آسمان کانون نور است و باران و هوا، و زمین مرکز پرورش انواع مواد غذائی، کوهها رمز آرامش و ذخیره آب و مواد معدنی، و شتر نمونه روشنی از چهارپایان اهلی که در اختیار بشر قرار دارد.
به این ترتیب هم مسائل کشاورزی، هم دامداری و هم صنعتی در این امور چهارگانه نهفته شده است، و اندیشه در این نعمتهای گوناگون، خواه ناخواه انسان را به شکر منعم وا میدارد، و شکر منعم او را به معرفت اللّه و شناخت خالق نعمت دعوت میکند.
نکات آیه
۱ - مسطّح شدن زمین، شایان تحقیق و امعان نظر براى کشف علل و عوامل آن (و إلى الأرض کیف سطحت)
۲ - هموار بودن زمین، نشانه اى آشکار بر قدرت خداوند و دلیل امکان معاد (و إلى الأرض کیف سطحت)
۳ - آفرینش شتر، برافراشتن آسمان، استوارسازى کوه ها و هموار ساختن زمین، داراى منافعى درخور توجه براى انسان ها است. (أفلاینظرون إلى ... و إلى الأرض کیف سطحت) آیه شریفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمین و آسمان است; ولى تکیه بر اوصاف یاد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: منافع ترفیع آسمان ۳
- آفرینش: اهمیت مطالعه در آفرینش ۳
- تعقل: اهمیت تعقل در تسطیح زمین ۱
- خدا: نشانه هاى قدرت خدا ۲
- زمین: منافع تسطیح زمین ۳; منشأ تسطیح زمین ۱، ۲
- شتر: منافع خلقت شتر ۳
- کوهها: منافع استقرار کوهها ۳
- معاد: دلایل معاد ۲
منابع