الصافات ٦١
کپی متن آیه |
---|
لِمِثْلِ هٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ |
ترجمه
الصافات ٦٠ | آیه ٦١ | الصافات ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هذا»: این سعادت عُظمی و نعمت کُبری.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «60» لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ «61»
قطعاً اين (نعمتهاى ابدى) رستگارى بزرگى است (كه نصيب ما شده).
بايد اهل عمل براى چنين جايگاهى كار كنند.
جلد 8 - صفحه 33
پیام ها
1- اهل بهشت چنان شادند كه گويا نعمتهاى بهشت را باور نمىكنند و از جاودانگى نعمتها تعجّب مىكنند. «أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ»
2- در بهشت مرگ و نيستى راه ندارد. «إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى» بر خلاف جهنّم، كه مجرمان در اثر عذاب مىميرند و دوباره زنده مىشوند.
3- مؤمنان گنهكار، ابتدا به جهنّم مىروند و سپس به بهشت. زيرا عذاب پس از بهشت معنا ندارد. «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ»
4- سالم ماندن انسان در محيطهاى فاسد، كارى ممكن ولى مشكل است. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
5- نجات از دوستان بد در دنيا و عذاب دوزخ در آخرت، رستگارى بزرگ است.
«لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
6- الگوهاى صحيح را به مردم معرّفى كنيم. «لِمِثْلِ هذا»
7- عمل براى رسيدن به نعمتهاى بهشتى، منافاتى با اخلاص ندارد. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
8- كارهاى انسان در دنيا بايد براى رسيدن به هدفى عالى و رستگارى بزرگ باشد وگرنه حسرت و خسارت است. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
9- ايمان به تنهايى كافى نيست، عمل لازم است. «فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (61)
لِمِثْلِ هذا: از براى مثل اين ثواب و فوز و فلاح، فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ: پس بايد عمل كنند بجا آورندگان اعمال در دنيا نه براى حظوظ دنيويه كه مشوب است به آلام سريعه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ (61) أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ (62) إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63) إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ (64) طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ (65)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (66) ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ (67) ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ (68) إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ (69) فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ (70)
ترجمه
براى مثل اين پس بايد عمل كنند عمل كنندگان
آيا اين بهتر است براى تشريفات وارد يا درخت زقّوم
همانا ما قرار داديم آنرا امتحانى براى ستمكاران
همانا آن درختى است كه بيرون ميآيد در قعر دوزخ
بار آن گويا سرهاى شيطانها است
پس همانا آنها هر آينه خورندگانند از آن پس پركنندگانند از آن شكمها را
پس همانا براى آنها است بر روى آن هر آينه آميختهاى از آب گرم
پس همانا بازگشت آنها بسوى دوزخ است
همانا آنها يافتند پدرانشان را گمراهان
پس آنها در پيروى كارهاى آنان شتابان ميشوند.
تفسير
ظاهرا آيه اوّل نقل كلام اهل بهشت است در ضمن آيات سابقه چنانچه بيان شد و محتمل است كلام الهى باشد از قبل خود يعنى براى مانند اين نعيم كه در آيات اولئك لهم رزق معلوم تا كأنّهنّ بيض مكنون ذكر شد بايد كار كنند كاركنان و در هر حال خداوند ميفرمايد آيا اين نعيم مذكور در آيات سابقه مفصّلا خوب است كه تشريفات ورودى مهمان باشد يا درخت زقّوم كه در مقابل آن تشريفات ورودى كه براى اهل بهشت تهيّه شده بود براى اهل جهنّم تهيّه شده و پذيرائيهاى بعدى هر يك از دو دسته هم بهمين مناسبت خواهد بود و گفته شده زقوم نام درختى است كه در نهامه ميرويد و داراى برگهاى كوچك تلخ بدبو است و در مجمع نقل نموده كه قريش وقتى آيه انّ شجرة الزّقوم طعام الأثيم را شنيدند گفتند ما چنين درختى را نمىشناسيم و ابو جهل گفت محمد گمان ميكند آتش درخت ميروياند در صورتى كه درخت را ميسوزاند پس نازل شد انّا جعلناها فتنة
جلد 4 صفحه 434
للظّالمين يعنى ما آن درخت را موجب آزمايش كفّار قرار داديم كه بدون تأمّل در قدرت خدا آنرا منكر شدند و موجب مزيد عذاب آخرت آنها گرديد پس فتنه هم بمعناى امتحان و هم بمعناى عذاب اينجا مناسب است علاوه بر آنكه چنين نزل يعنى تهيّه بدوى براى وارد بخودى خود هم عذاب و بلا است و اگر اين شأن نزول نبود حمل بر عذاب و بلا ميشد و گفته شده چون آنها اظهار عدم اطّلاع از چنين درختى نمودند خدا آنرا معرّفى فرموده كه آن درختى است كه از ته جهنّم بيرون مىآيد و شاخههايش بلند ميشود و بتمام طبقات جهنّم ميرسد و چون از آتش ميرويد در آتش نميسوزد و ميوه آن در وقت طلوع از شاخه مانند سرهاى شياطين است و اين يك نوع تشبيه لطيفى از امر حسّى است بامر خيالى مانند تشبيه سر نيزه بدندان غول در شعر امرء القيس يا روى خوب برخسار پرى كه رايج است با آنكه نه غول را كسى ديده نه پرى را شياطين را هم نمىبينند ولى در عالم خيال صورت قبيحى براى آنها تصوّر مينمايند كه ترس آور است و كفّار قبل از ورود بجهنّم از شدّت گرسنگى شكم را از آن پر ميكنند و عطش بر آنها غلبه مينمايد پس مدّتى تشنه ميمانند تا مايعى مركّب از چرك و خون بد بوى مشوب و مخلوط بزرداب جوشانى بآنها داده ميشود كه امعائشان متلاشى ميگردد و بعدا بجايگاه خودشان از جهنّم منتقل خواهند شد و گناه آنها آنستكه ديدند پدرانشان در ضلالت و گمراهى كفر و شرك بسر ميبرند و بدون تأمّل و تفكر و تحقيق و تدقيق تقليد از آنها نمودند و در پيروى آنها شتابان شدند مانند آنكه كسى آنها را تعقيب نموده و بسرعت ميراند بسوى آن و گفته شده حميم جاى مخصوصى دارد خارج از جهنّم آنها را مانند شتر ميبرند بر سر آن مايع جوشان و سيراب نموده بجهنّم برميگردانند بدليل قول خداوند هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون يطوفون بينها و بين حميم آن پناه مىبريم بخداى مهربان.
جلد 4 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِمِثلِ هذا فَليَعمَلِ العامِلُونَ (61)
بايد براي مثل اينکه فوز عظيم پس البته عمل كنند عمل كنندهگان.
گفتند
الدنيا مزرعة الاخرة
دنيا كشتزار آخرت است و گفتند
الدنيا دار عمل و لا جزاء و الاخرة دار جزاء و لا عمل
بايد انسان فريب اينکه زخارف دنيا را نخورد که گفتند
(حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة)
جلد 15 - صفحه 158
بايد جلوگيري كرد از هواهاي نفساني و خواهشهاي نفس که إِنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ يوسف آيه 53 و صبر نمود بر زحمت تحصيل علم و ايمان و اعمال صالحه و ترك معاصي و صفات خبيثه که إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13 و گفتند که از براي صبر سه درجه است صبر بر ترك معاصي صبر بر زحمت عبادت صبر بر بليات و مصائب صبر بر ترك معاصي نهصد درجه صبر بر زحمت عبادت ششصد درجه صبر بر بليات و مصائب سيصد درجه و اعمال در دنيا چند قسم است:
(قسم اول) آنچه بنفع آخرت است چه از افعال قلبيه باشد مثل ايمان و علم و نيت پاك و نحو اينها و چه از افعال نفسيه باشد از اخلاق حميده و صفات حسنه و چه از افعال جوارحيه باشد و اينها هم که بنفع آخرت است دو قسم است يك در تركش ضرر اخروي دارد آن واجبات است و يك قسم در تركش ضرري ندارد مندوبات و مستحبات است.
(قسم دوم) آنچه بضرر آخرت است و اينها دو قسم است يك قسم ضررش قابل تدارك نيست مثل: كفر ضلالت بدعت انكار ضروري و امثال اينها و يك قسم قابل تدارك است به مغفرت و عفو و شفاعت و بليات دنيوي و اخروي و برزخي و آن معاصيست مشروط به اينكه موجب زوال ايمان نشود.
(قسم سوم) افعاليست که نه نفع اخروي دارد و نه ضرر اخروي و آن مباحات و مكروهات است اينها هم دو قسم است يك قسم فوائد دنيوي دارد مانعي ندارد و يك قسم فائده دنيوي هم ندارد لغو صرف است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 61)- و سر انجام خداوند بزرگ با یک جمله کوتاه و بیدار کننده و پر معنی به این بحث خاتمه داده، میفرماید: «برای مثل این باید، عمل کنندگان عمل کنند» و به خاطر این مواهب تلاشگران بکوشند (لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ).
چه تعبیر زیبائی! میگوید: تلاشگران برای این چنین هدفی باید تلاش کنند، برای بهشتی مملو از لذات روحانی، و پر از نعمتهای جسمانی که شراب طهورش انسان را در نشئهای ملکوتی فرو میبرد، و همنشینی دوستان باصفایش غمی بر دل نمیگذارد.
ج4، ص144
نکات آیه
۱ - نجات از عذاب الهى و دستیابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است. (و ما نحن بمعذّبین . إنّ هذا لهو الفوز العظیم . لمثل هذا فلیعمل العملون) «لام» در «لمثل» براى تعلیل و «هذا» اشاره به مضامین آیات گذشته است که درباره رهایى از عذاب الهى و نیل به بهشت جاودان بود.
۲ - رهایى از عذاب الهى و دستیابى به حیات جاودانه بهشتى (رستگارى بزرگ)، تنها هدف شایسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى (لمثل هذا فلیعمل العملون) از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فلیعمل) - که مفید حصر است - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۳ - سعادت و رستگارى بزرگ (بهشت جاودانه)، در سایه عمل و کوشش میسر است. (إنّ هذا لهو الفوز العظیم . لمثل هذا فلیعمل العملون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند براى نیل به فوز عظیم، تنها بر عمل انسان تکیه کرده و به آن توصیه فرموده است.
۴ - منافات نداشتن عمل براى نیل به بهشت جاودانه، با اخلاص و رسیدن به مقام شامخ عبودیت (إلاّ عباد اللّه المخلصین ... و ما نحن بمعذّبین . إنّ هذا لهو الفوز العظیم . لمثل هذا فلیعمل العملون)
موضوعات مرتبط
- اخلاص: آثار اخلاص ۴
- بهشت: اهمیت جاودانگى در بهشت ۱، ۲; تلاش براى جاودانگى در بهشت ۱; موجبات بهشت ۴
- تلاش: آثار تلاش ۳
- رستگارى: اهمیت رستگارى ۱، ۲; تلاش براى رستگارى ۱; تلاش براى رستگارى بزرگ ۲; رستگارى بزرگ ۱; زمینه رستگارى بزرگ ۳
- زندگى: تلاش براى زندگى اخروى ۲
- سعادت: زمینه سعادت ۳
- عبودیت: زمینه عبودیت ۴
- عذاب: اهمیت نجات از عذاب ۱، ۲; تلاش براى نجات از عذاب ۱، ۲
- عمل: آثار عمل ۳، ۴; موجبات عمل ۱
منابع