الصافات ٥٩

از الکتاب
کپی متن آیه
إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولَى‌ وَ مَا نَحْنُ‌ بِمُعَذَّبِينَ‌

ترجمه

و جز همان مرگ اول، مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد.

|جز همان مرگ نخستين ما؟ و ما عذاب نخواهيم شد
جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟
[و] جز همان مرگ نخستین [که در دنیا سراغمان آمد مرگی دیگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟ [شگفتا! چه لطف خاصی از سوی خدا به ما شده است!]
جز آن مرگ نخستين؟ و ديگر عذابمان نمى‌كنند؟
مگر به مردن نخستینمان، و ما عذاب شونده نیستیم؟
مگر همان مرگ نخستين خود [كه گذشت‌] و ما از عذاب‌شدگان نيستيم؟
مگر مرگ نخستینی که داشتیم (و بعد از آن برانگیخته شدیم) و ما هرگز عذاب داده نمی‌شویم.
«جز همان مرگ نخستینمان؟ و ما هرگز از معذبان نیستیم‌؟!»
جز مرگ نخستین را و نیستیم ما عذاب‌شدگان‌

Except for our first death, and we will not be punished.”
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ٥٨ آیه ٥٩ الصافات ٦٠
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَوْتَتَنَا الأُولی»: مرگ پیشین ما. گاهی عربها - مثل اینجا - واژه اوّل را به کار می‌برند و دومی به دنبال ندارد. لذا مراد همان مرگ بعد از پایان عمر و فرا رسیدن اجل است (نگا: دخان / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ «58» إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «59»

(سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمى‌ميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59)

إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى‌: مگر مردن اول كه در دنيا بود، وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ‌: و نيستيم ما عذاب كرده شدگان، زيرا محشور و مبعوث نخواهيم شد، اكنون ديدى هر چه اعتقاد داشتى و به من مى‌گفتى، خلاف بود و خدا ما را زنده گردانيد و تو را به دركه عذاب و مرا به درجه ثواب رسانيد. در اكثر تفاسير است كه اين گفتار اهل بهشت باشد كه به جهت اظهار سرور به دوام نعيم بهشت از روى تعجب با يكديگر گويند: ما را به غير از چشيدن موت دنيا موت ديگرى نخواهد بود و در اين بهشت مخلد خواهيم بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)

قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)

ترجمه‌

گفت گوينده‌اى از آنان همانا بود براى من همنشينى‌

ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى‌

كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى‌


جلد 4 صفحه 432

آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم‌

گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد

پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم‌

گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا

و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان‌

آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان‌

جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذاب‌شدگان‌

همانا اينست آن كاميابى بزرگ.

تفسير

در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمه‌اى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفته‌اند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجه‌اى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس‌


جلد 4 صفحه 433

منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفته‌اند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَما نَحن‌ُ بِمَيِّتِين‌َ (58) إِلاّ مَوتَتَنَا الأُولي‌ وَ ما نَحن‌ُ بِمُعَذَّبِين‌َ (59)

‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ ‌را‌ دو نحوه‌ تفسير كرده‌اند يكي‌ كلام‌ اهل‌ بهشت‌ ‌است‌ بيك‌ ديگر ‌که‌ آيا ‌پس‌ ‌ما نمي‌ميريم‌ ‌در‌ بهشت‌ مگر همان‌ مردن‌ ‌ما ‌در‌ دنيا ‌که‌ مردن‌ اولي‌ ‌بود‌ و ‌اينکه‌ استفهام‌ ‌از‌ روي‌ يقين‌ ‌است‌ ‌يعني‌ يقينا ديگر مردن‌ نداريم‌ و ‌ما بلطف‌ الهي‌ معذب‌ نميشويم‌ و ‌ما نيستيم‌ بمعذبين‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ تفسير حديثي‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ مسندا ‌که‌ ميفرمايد

اذا دخل‌ اهل‌ الجنة الجنة و اهل‌ النار النار جي‌ء بالموت‌ فيذبح‌ كالكبش‌ ‌ثم‌ يقال‌ ‌لهم‌ خلود ‌فلا‌ موت‌ ابدا فيقول‌ اهل‌ الجنة أ فما نحن‌ بميتين‌ الا موتتنا الاولي‌ و ‌ما نحن‌ بمعذبين‌

و قريب‌ بهمين‌ حديث‌ حديث‌ ديگريست‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ ذبح‌ موت‌ مثل‌ كبش‌ ميفرمايد

‌ثم‌ ينادي‌ مناد ‌لا‌ موت‌ ايقنوا بالخلود ‌قال‌ فتفرح‌ اهل‌ الجنة فرحا

‌بعد‌ ذكر آيتين‌ ‌را‌ ميفرمايد

و تشهق‌ اهل‌ النار شهقة ‌الي‌ ‌قوله‌ و ‌هو‌ قول‌ اللّه‌ وَ أَنذِرهُم‌ يَوم‌َ الحَسرَةِ إِذ قُضِي‌َ الأَمرُ

مريم‌ آيه 40 نحوه دوم‌ كلام‌ ‌اينکه‌ مؤمن‌ ‌است‌ ‌با‌ قرين‌ ‌خود‌ ‌که‌ ‌در‌ سواء جحيم‌ ‌است‌ ‌که‌ تو ميگفتي‌ ‌که‌ همين‌ مردن‌ اولي‌ ‌است‌ و فاني‌ و زايل‌ ميشويم‌ و ديگر بعث‌ و نشوري‌ نيست‌.

أَ فَما نَحن‌ُ بِمَيِّتِين‌َ إِلّا مَوتَتَنَا الأُولي‌ وَ ما نَحن‌ُ بِمُعَذَّبِين‌َ نه‌ عذابي‌ هست‌ نه‌ سؤال‌ و جوابي‌ و ‌اينکه‌ استفهام‌ تقريريست‌ ‌که‌ حال‌ ببين‌ عذاب‌ ‌را‌ ذُق‌ إِنَّك‌َ أَنت‌َ العَزِيزُ الكَرِيم‌ُ دخان‌ آيه 49 لكن‌ تفسير اول‌ اقرب‌ بنظر ميآيد ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ دو حديث‌ مذكور ‌که‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ ‌السلام‌ تفسير فرموده‌ و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ ظاهر آيه شريفه‌ و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ آيات‌ ‌بعد‌ ‌که‌ شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 59)- «و جز همان مرگ اول مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد» (إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولی وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ).

نکات آیه

۱ - انسان ها، تنها یک بار در زندگى دنیا با مرگ رو به رو مى شوند. (إلاّ موتتنا الأُولى)

۲ - سرور و شادمانى بهشتیان، از نمردن و جاودانه زیستنن و نیز رهایى از عذاب الهى در آخرت (إلاّ موتتنا الأُولى و ما نحن بمعذّبین)

۳ - حیات جاودانه از خواسته ها و آرزوهاى انسان ها و دستیابى به آن، مایه سرور و شادمانى آنان (أفما نحن بمیّتین . إلاّ موتتنا الأُولى و ما نحن بمعذّبین) شگفتى از نمردن و جاودانه زیستن و اظهار سرور و خوشحالى کردن از دستیازى به حیات جاودانه، مى تواند حاکى از حقیقت یاد شده باشد. گفتنى است آیه بعد که در آن بهشتیان دستیابى به حیات ابدى را فوز بزرگ مى شمرند (إنّ هذا لهو الفوز العظیم); مؤید همین برداشت است.

روایات و احادیث

۴ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار ... یقال: خلود فلا موت أبداً . فیقول أهل الجنّة: «أفما نحن بمیّتین . إلاّ موتتنا الأُولى...»;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هنگامى که بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ وارد مى شوند... گفته مى شود: این جا جاودانگى است و هرگز مرگى نیست پس اهل بهشت مى گویند: «أفما نحن بمیّتین...».

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى جاودانگى ۳
  • انسان: آرزوى انسان ۳; مرگ انسان ها ۱
  • بهشت: آثار جاودانگى در بهشت ۲; جاودانگى در بهشت ۴
  • بهشتیان: بهشتیان و مرگ ۴; عوامل سرور بهشتیان ۲
  • جهنم: جاودانگى در جهنم ۴
  • سرور: عوامل سرور ۳
  • عذاب: نجات از عذاب اخروى ۲
  • مرگ: تعداد مرگ ۱

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۲۳; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۳، ح ۳۱.