الشعراء ١٥١
کپی متن آیه |
---|
وَ لاَ تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ |
ترجمه
الشعراء ١٥٠ | آیه ١٥١ | الشعراء ١٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْرَ»: فرمان. مراد دستور و فرمان سران و رهبران ستمکار و بزهکار است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «150» وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ «151»
پس، از خدا پروا كنيد و مرا پيروى نماييد. واز اسرافكاران فرمان نبريد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ: و اطاعت مكنيد فرمان كافرانى كه مسرفند بر نفس خود به كفر و طغيان و مخالفت و عصيان. مراد رؤساى ايشان است كه دسته اى بودند قصد هلاك صالح داشتند و مردم را از پيروى آن حضرت منع مىكردند، پس در صفت ايشان فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (142) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (144) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (145)
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (146) فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (147) وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (150)
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (152) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154) قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156) فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (157) فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
ترجمه
تكذيب كردند قوم ثمود فرستادگان را
وقتى كه گفت بآنها برادرشان صالح آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان
آيا واگذاشته ميشويد در آنچه هستيد اينجا ايمنان
در بوستانها و چشمه سارها
و كشتها و درختان خرمائيكه شكوفه آنها لطيف است
و ميتراشيد از كوهها خانههائى با آنكه ما هرانيد
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
جلد 4 صفحه 121
و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا
آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان
نيستى تو مگر انسانى مانند ما پس بياور نشانهاى اگر هستى از راستگويان
گفت اين ماده شترى است براى آن نوبه آب است و براى شما نوبه روزى معيّن
و اصابت منمائيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذاب روزى بزرگ
پس پى كردند آنرا پس گرديدند پشيمان
پس گرفت آنها را عذاب همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال پس از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت نقل فرموده كلام حضرت صالح را بقوم خودش كه بنام سر سلسلهشان معروف بقبيله ثمود بودند باين تقريب كه آيا تصوّر كرديد بهمين حال كه در ناز و نعمتيد باقى و از حوادث دهر مصون و مأمون خواهيد بود نه چنين است باين حال واگذار نخواهيد شد اين نعمتها كه در اين زمان خداوند بشما عنايت فرموده از قبيل باغها و چشمهسارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشههاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد در صورت تخلّف از امر الهى نيست و نابود خواهد شد و اين خانههاى رفيعى كه در كوهها با كمال استادى و مهارت براى خود ميتراشيد براى شما باقى نمىماند و بعضى فرهين بحذف الف قرائت نمودهاند يعنى با تكبر و نشاط و دلخوشى پس از خدا بترسيد و كارى نكنيد كه موجب خشم خدا شود و اطاعت كنيد مرا كه امر من امر خدا است و من بدون دستور او دستورى نميدهم و اطاعت نكنيد امر مردمان متجاوز را كه رؤساء قوم بودند و غير از فتنه و فساد كارى نداشتند و آنها در جواب گفتند تو از كسانى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند بقدرى كه عقلت زائل شده و قمى ره فرموده مراد آنستكه ميان تهى هستى مانند ساير افراد بشر و اگر پيغمبر بودى مثل ما نبودى و مؤكّد اينمعنى است كه بعد از اين گفتند نيستى تو مگر بشرى مانند ما اگر راست ميگوئى معجزى بياور تا ما تو را تصديق نمائيم و
جلد 4 صفحه 122
آنحضرت بتفصيلى كه در سوره اعراف مستوفى گذشت براى آنها از كوه ماده شترى بيرون آورد كه بنا شد آب رودخانه يك روز نوبه آن ناقه و يك روز نوبه آنها باشد و بهيچ وجه آنها مزاحم نوبه آن نشوند و آسيبى هم بآن نرسانند و فرمود اگر شما بآن تعدّى نمائيد بعذاب روز بزرگ كه بزرگى آن براى بزرگى عذاب آن روز است معذّب خواهيد شد و آنها براى آنكه نميخواستند با آن هم نوبه باشند يكنفر از خودشان را مأمور بقتل آنحيوان نمودند و بقيّه با او كمك كردند و گوشتش را قسمت كردند و خوردند و پشيمان شدند وقتى كه عذاب را معاينه نمودند كه آنوقت پشيمانى سودى ندارد و توبه قبول نميشود و آن عذاب صيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا بدنى بود كه در سور سابقه مفصلا ذكر شده است و جمل اخيره مفسّره در قصص سابقه است و باغراضى كه اخيرا بيان شد در ذيل هر قصه تكرار شده و خواهد شد و در نهج البلاغه است كه همانا شريك ميكند مردم را در امرى رضا و سخط، ناقه ثمود را يكنفر از آنها پى كرد ولى خدا عذاب را بر همه نازل فرمود چون همه راضى بآن شدند و نسبت عقر را بهمه داد كه فرمود فعقروها فأصبحوا نادمين و زمين آنها در اثر خسف شكسته و گداخته گرديد و نيز از آنحضرت روايت شده كه اول چشمهئى كه جارى شد در زمين آن بود كه خدا براى صالح عليه السّلام جارى فرمود و آبش را بنوبه براى ناقه و آنها مقرّر داشت و فرمود لها شرب و لكم شرب يوم معلوم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تُطِيعُوا أَمرَ المُسرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفسِدُونَ فِي الأَرضِ وَ لا يُصلِحُونَ (152)
و اطاعت نكنيد امر مسرفين را که اكابر و اعيان آنها بودند که زياده روي ميكردند در معاصي و افعال قبيحه و اخلاق رذيله و اعمال ناشايسته که كساني هستند که افساد ميكنند و فعل صالحي از آنها صادر نميشود و اصلاح نميكنند.
اسراف زياده رويست و در هر امري حرام است و تبذير از بين بردن است نوعا اعيان و رؤساء و اشراف در امور اسراف ميكنند بخصوص اسراف در معاصي و طغيان و سركشي و سرپيچي البته زيردستان در تحت اطاعت آنان ميروند براي استفاده مادي از آنها و فروختن دين به دنيا مثل اتباع معاويه و يزيد و ساير سلاطين بني اميه و بني عباس و سلاطين جور بلكه در بسياري از موارد كاسه از آش گرمتر است مثل عمر سعد که امر باحتراق خيام حرم كرد با اينكه دستوري از يزيد و إبن مرجانه نداشت و كارهاي ديگر و هكذا فعلله و تفعلله، در جواب حضرت صالح قوم ثمود گفتند:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 151)- «و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید» (وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ).
نکات آیه
۱ - اطاعت ثمودیان، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خویش (و لاتطیعوا أمر المسرفین) «اسراف» (مصدر «مسرفین») به معناى افراط کردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراین «مسرفین»; یعنى، افراط گران و متجاوزان.
۲ - تلاش صالح(ع) براى بازداشتن قوم خویش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان (و لاتطیعوا أمر المسرفین)
۳ - پیروى از متجاوزان و اسراف گران، ناسازگار با تقواى الهى و خط پیامبران (فاتّقوا اللّه و أطیعون . و لاتطیعوا أمر المسرفین)
۴ - خطر پیدایش طبقه مسرف و متجاوز، در شرایط رفاه و توانمندى اقتصادى جامعه و تسلیم شدن توده هاى ناآگاه در برابر آنان (فى جنّ-ت و عیون . و زروع و نخل ... و لاتطیعوا أمر المسرفین) از ارتباط عبارت «فى جنّات و عیون» با «و لاتطیعوا أمر المسرفین» مى توان استفاده کرد که در محیط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور مى کنند و توده هاى ناآگاه نیز به اطاعت از آنان، گردن مى نهند.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اطاعت از اشراف قوم ثمود ۱; اطاعت از مسرفان ۱; ممانعت از اطاعت مسرفان ۲، ۳
- انبیا: آثار تعالیم انبیا ۳
- تقوا: آثار تقوا ۳
- جامعه: طبقات اجتماعى ۴
- رفاه: آثار رفاه ۴
- صالح(ع): تلاش صالح(ع) ۲; قصه صالح(ع) ۲
- قوم ثمود: اطاعت قوم ثمود ۱، ۲; تاریخ قوم ثمود ۱
- مسرفان: زمینه پیدایش مسرفان ۴
منابع