يُوقِنُون

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«وقایه» به معناى نگهدارى اشیاء است در برابر امورى که به آنها زیان و آزار مى رساند.

«یُوقِنُون» از مادّه «یَقین» به معناى یقین دارند است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن فلس و فرس) ثابت و واضح شدن. در مصباح و اقرب الموارد مى‏گويد «يَقِنَ الْاَمْرُ يَقْناً: ثَبَتَ وَ وَضَحَ» يقن متعدى به نفسه و به باء نيز آمده است «يَقِنَ الْاَمْرَ وَ بِالْاَمْرِ» يعنى به آن علم پيدا كرد و محقق دانست. يقين وصف است به معنى فاعل يعنى ثابت و واضح. راغب گويد: آن صفت علم است بالاتر از معرفت و درايت... و شايد به معنى مفعول و ثابت باشد كه خواهد آمد در مصباح گويد: يقين علمى است كه از استدلال و تحقيق حاصل شود لذا علم خدا را يقين گويند كه بر آن قطع حاصل شده و نفس بر آن آرام گرديده است. هر يقين علم است ولى هر علم يقين نيست گويا يقين علمى است كه بعد از استدلال و نظر حاصل شود. خلاصه: يقين به معنى ثابت يا ثابت شده و بالاتر از علم و از صفات آن است [بقره:4]. و به آخرت آنها يقين پيدا مى‏كنند. «يَقِنَهُ و اَيْقَنَهُ» هر دو به يك معنى اند يعنى تحقيق كرد و به يقين رسيد. به احتمال قوى مراد از «يُوقِنُونَ» در آياتى نظير [جاثية:4]. مراد تحقيق كردن و يقين جستجو كردن است. [طور:36]. يعنى بلكه تحقيق نمى‏كنند تا يقين پيدا نمايند. * [نمل:14]. آيات را در زبان انكار نمودند حال آنكه ضميرشان و باطنشان به آنها باور كرد و محقق دانست. * [تكاثر:5-7]. ظاهراً اضافه در علم اليقين و خود يقين است كه روز قيامت باشد، مى‏شود گفت: آن حال است از مفعول «لَتَرَوُنَّها» يعنى: حقا اگر علم جازم و يقين داشتيد شما را از تكاثر اموال مانع مى‏شد. حتماً حتماً آتش بزرگ را خواهيد ديد سپس آن را كه خود آن است خواهيد ديد. * [واقعة:95]. [حاقة:51]. حق و يقين هر دو به يك معنى است و اضافه در آن نظير اضافه بيانيه است و افاده تأكيد مى‏كند و هر دو آيه درباره قيامت است معنى آيه اول: اينكه در تقسيم شدن مردم به اصحاب يمين و اصحاب شمال و سابقين گفتيم، ثابت و حتمى است و خلافى در آن نيست. در مجمع و الميزان به تأكيد بودن آن تصريح شده است. * [نساء:157]. «يَقيناً» تميز است از قتل يعنى به قتل عيسى «عليه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پيروى مى‏كنند و او را به يقين نكشتند ظن به كشتن او كردند : * [حجر:99]. مراد از يقين چنانكه گفته‏اند مرگ است و اطلاق يقين بر مرگ به علت ثابت و حتمى بودن آن است و شايد اطلاق آن بر مرگ به جهت انكشاف واقع به آن است يعنى آنگاه كه واقع منكشف شود و حقائق ايمان و كفر آشكار گردد پروردگارت را عبادت كن. اينكه بعضى يقين را به معنى علم گرفته و گفته‏اند عبادت تا حصول يقين است و چون يقين آمد تكليف ساقط مى‏باشد غلط محض است، مخاطب به اين آيه رسول خدا «عليه السلام» است و آن بزرگوار از اهل يقين بود ولى تا دم مرگ از تكليف شرعى دست نكشيد اين قول به ضرورت اسلام باطل مى‏باشد. * موقن: آنكه داراى يقين يا جوياى يقين است [ذاريات:20]. در زمين آيات و دلائلى است براى يقين جويندگان.


کلمات نزدیک مکانی

وَ هُم لا مِن لِقَوْم الّذِين بِالْآخِرَة أَم أُولٰئِک هُدًى إِن عَلَى بِآيَاتِنَا رَبّک کَانُوا يَوْم رَبّهِم مَا إِنّا اللّه أَن يَا الزّکَاة الْأَرْض اخْتِلاَف أَيّهَا حَسِب عِنْدَهُم أَرْسَلْنَاک دَابّة نَحْشُر يُؤْتُون هُو حُکْما رَحْمَة الْآيَات بَل اللّيْل بِالْحَق خَزَائِن آيَات اجْتَرَحُوا آمَنُوا يُؤْمِنُون يَفْصِل بَشِيرا يَسْتَخِفّنّک بَيّنّا بَيْنَهُم کُل صَبَرُوا النّهَار السّيّئَات النّاس قَبْلِک قَد أَحْسَن تَتّخِذُوا نَذِيرا قُلُوبُهُم لَمّا السّمَاوَات يَبُث زَيّنّا أُمّة تَشَابَهَت لِلنّاس تُکَلّمُهُم نَجْعَلَهُم الْمُسَيْطِرُون أُنْزِل خَلَقُوا لَهُم مَن فَوْجا الْيَهُود حَق بِأَمْرِنَا الْقِيَامَة الصّلاَة بَصَائِر قَوْلِهِم کَالّذِين فِيمَا أَنْزَل مِمّن يَهْدُون الْخَالِقُون أَعْمَالَهُم أَئِمّة هٰذَا خَلْقِکُم يَبْغُون وَعْد مِثْل يُقِيمُون الْجَاهِلِيّة فِي إِلَيْک قَبْلِهِم

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...