الْعَافِين

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

گذشت. بخشودن گناه. راغب گفته: عفو به معنى قصد گرفتن چيزى است گويند:«عَفاهُ وَ اعْتَفاهُ» او را قصد كرد براى اخذ آنچه نزد اوست. «عَفَا النَّبْتُ وَ الشَّجَرُ» علف و درخت قصد زياد شدن كردند. در الميزان ذيل آيه 219 بقره پس از نقل قول راغب فرموده: «سپس عنايات كلامى باعث شده كه اين لفظ به معانى عديده بيايد از قبيل بخشودن گناه، محو اثر و توسط در انفاق...» راغب عفو از ذنب را قصد ازاله گناه گفته است به نظر او تقرير [توبه:‏43]. اين است:«قَصَدَ اللَّهُ اِزالَةَ الذَّنْبِ عَنْكَ». به هر حال معنى معمول آن همان گذشت و بخشودن و ناديده گرفتن است مثل [مائده:95]. [آل عمران:134]. و چون پيوسته در قرآن با «عن» متعدّى شده حتماً بايد آن را گذشت و چشم‏پوشى معنى كرد. عفّو: صيغه مبالغه است به معنى كثيرالعفو. [مجادله:2]. وآن ممجموعاًپنج بار در وصف حق تعالى آمده است. اكنون لازم است به چند آيه نظر كنيم: 1-[اعراف:95]. دقت در آيه نشان مى‏دهد كه «عَفَواً»به معنى كثرت در اموال است يعنى :گرفتارى‏ها را به فراوانى و راحتى و امان مبدل كرديم تا آنها به فراوانى و وسعت رسيده و گفتند(وجود سّراء و ضرّاء امتحان نيست بلكه) پدرانمان نيز گرفتارى و راحتى ديده‏اند و قرار دنيا همين است آنگاه فرمايد:«فَاَخَذْناهُمْ بَغْتَةً». در آيه زير كه عبارت اخراى آيه فوق است جمله «فَتَحْناعَلَيْهِمْ اَبْوابَ كُِلّ شَىْ‏ءٍ»به جاى «حَتَّى عَفَواْ» آمده است. [انعام:42-44]. بنابراين «عَفَواْ»در آيه زيادشدن و به فراوانى رسيدن است. اهل تفسير نيز آن را كثرت معنى كرده‏اند الميزان بعيد نمى‏داند كه «عَفَواْ» به‏معنى محو باشد يعنى با حسنه بعدى آثار سيئه گذشته را محو كردند... ولى نگارنده با استناد به آيه 44 سوره انعام كه نقل شد معنى كثرت را ترجيح مى‏دهم. 2- [بقره:237].ظاهر آن است كه مراد از «يعفو الذى...» زوج است و مراد از عفو دادن تمام مهر است. يعنى در صورت تعيين مهر اگر قبل از دخول طلاق داديد نصف مهر را بايد بدهيد مگر آنكه زنان عفو كنند و نگيرند و يا مردى كه عقد نكاح در دست اوست عفو كند و همه مهر را بدهد. گفته‏اند: مراد از «يَعْفُوَالَّذى...»ولّى زن است ولى پس از نكاح كه شوهر طلاق مى‏دهد ديگر عقده نكاح در دست ولّى نيست بلكه در دست شوهر است كه مى‏تواند طلاق بدهد و ندهد. ولى در روايات كثيرى ازائمه عليهم‏السلام نقل شده كه مراد از «بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ» ولّى زن است كه او نيز مى‏تواند از مهر صرف نظر كند در اين صورت مراد از آيه آن است كه زوج بايد نصف مهر را بدهد مگر آنكه زوجه و يا ولّى او گذشت كند در تفسير عياشى 8 روايت در اين زمينه نقل شده است. به نقل الميزان در بعض روايات اهل سنت از رسول خدا«صلى‏اللَّه‏عليه‏وآله» و على «عليه‏السلام» نقل شده كه «اَلَّذى بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ»زوج است . ناگفته نماند:مى‏شود «بِيَدِهِ عُقْدَةُالنِّكاحِ» را شامل زوج و ولّى هردو دانست النهايه بايد گفت: روايات بشّق دوم ناظراند. 3-[بقره:219]. به قرينه آيه [فرقان:67]. مراد از «اَلعْفَوْ» حدّ وسط است يعنى تو را پرسند از چه انفاق كنند بگو: حدّ وسط و مناسب حال را انفاق كنيد. گويا تعيين شى‏ء انفاق شده مهم نبوده لذا در جواب از آن عدول و محل مورد لزوم بيان گرديده است. در روايات اهل بيت عليهم‏السلام نيز حدّ وسط و كفاف نقل شده است در تفسير عياشى چهار حديث در اين زمينه آمده و در روايت عبدالرحمن، امام صادق «عليه‏السلام» آيه «اَلَّذينَ اِذااَنْفَقُوا...» راكه نقل شد در آيه مانحن فيه تلاوت فرموده‏اند.

کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...