يَعْش

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

[زخرف:36]. هر كه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براى او مى‏آوريم كه مصاحب اوست. عشو چنانكه در مجمع گفته ضعف بينائى و اعراض است و عشاء كورى و از بين رفتن چشم مى‏باشد در اقرب نيز اعراض را از جمله معانى آن گفته است «عَشى عَنْها:اَعْرَضَ عَنْها» راغب گويد: «عَشى عَنْهُ:عَمِىَ عَنْهُ». على هذا چون قرائت مشهور «يَعْشُ» به ضّم شين است معنى آن اعراض و ضعف بصر مى‏باشد، بعضى آن را به فتح شين خوانده‏اند كه در اين صورت از باب علم يعلم به معنى كورى است نگارنده در آيه قول سدّى را اختيار مى‏كنم كه اعراض گفته است نظير اين آيه، آيه [مريم:83] است. عشاء: از اول مغرب تا وقت نماز عشاء (مفردات) [يوسف:16]. وقت مغرب گريه كنان پيش پدر آمدند [نور:58]. عشاء را آخر روز و اول شب نيز گفته‏اند ولى قول راغب اقوى است و ظهور قرآن آن را تأييد مى‏كند طبرسى آن را به لفظ «يقال» آورده است. آن فقط دوبار در قرآن آمده است. عشّى: به‏عقيده راغب از اول ظهر است تا صبح روز بعد. ابن اثير در نهايه و طبرسى ذيل آيه 16 سوره يوسف آن را به لفظ «قيل» آورده‏اند. ولى طبرسى و زمخشرى ذيل آيه [آل عمران:41] عشّى را از اول ظهر تا غروب آفتاب گفته‏اند چنانكه ابكار را از طلوع فجر تا وقت چاشت و انتشار نور خورشيد ذكر كرده‏اند. ناگفته نماند: عشاء در قرآن تنها آمده ولى «عَشِّى» اغلب با «اِبْكار-اِشْراق-غَداة-بُكْرَة» مقابل آمده است مثل آيه فوق و آيه [انعام:52]. [ص:18]. [مريم:11]. بنابر قول راغب مدت تسبيح و دعا در اين آيات از طلوع فجر تا نزديكى ظهر و از ظهر تا صبح روز بعد است و بنابر قول طبرسى و زمخشرى دو طرف روز مى‏باشد. و قول آنها به نظر بهتر مى‏آيد. عشّيه: همان عشّى است به قولى تاء آن براى وحدت است [نازعات:46]. ضمير «ضُحها» به «عَشِّيَة» راجع است يعنى روزى كه قيامت را مى‏بينند گوئى در دنيا يا در قبرها توقّف نكرده‏اند مگر آخر يك روز و يا اول آن را.