يَسْرِق

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

دزدى. [يوسف:77]. عيّاشى در تفسير خود از حضرت رضا عليه السلام نقل كرده: حضرت اسحق را كمر بندى بود كه پيامبران و بزرگان آ نرا از يكديگر به ارث مى‏بردند. و آن در نزد عمّه يوسف بود. يوسف نيز در منزل تو به سر مى‏برد و عمّه‏اش وى را غايت دوست ميداشت. يعقوب سفارش كرد كه يوسف را پيش من فرست بعد به تو بر مى‏گردانم. عمّه‏اش بر مى‏گردانم. عمّه‏اش سفارش كرد كه امشب نزد من باشو تا او را ببويم فردا صبح مى‏فرستم. وقت صبح كمربند مذكور را به كمر يوسف بست و پيراهنى بر او پوشاند و پيش يعقوب فرستاد و آنگاه ادعا كرد كه يوسف كمر بند را دزديده است و آن در كمر يوسف پيدا شد و قانون آن زمان چنان بود كه دزد را به صاحب سرقت مى‏دادند لذا عمّه‏اش او را پس گرفت و در نزد او ماند. اين روايت در تفسير صافى نيز نقل شده است در حاشيه تفسير عياشى از برهان و بحار و علل الشرايع و عيون اخبار الرضا نيز نقل شده و در مجمع از ديگران نقل كرده و گويد: از امامان ما نيز چنين مقل شده است. خلاصه: غرض از گفتار فرزندان يعقوب كه گفتند برادرش نيز قبل از او دزدى كرده اشاره به افسانه كمر بند است و اللّه العالم . * [مائده:38] به حكم اين ايه دست دزد چه مرد باشد چه زن بايد بريده شود ولى اين حكم داراى شرايط بسيارى است كه در فقه اسلامى مذكور است و بعضى‏ها از راه عاطفه آمده اين حكم را نعوذ باللّه ظالمانه حوانده‏اند حال آنكه احكام تابع واقعيّات است نه احساسات زودگذر. براى راحتى جامعه بايد فرد مفسد فدا شود، جنايتكاران غرب به نام حفظ آزادى و منافع خود سينه هزاران بى گناه را سوراخ مى‏كنند روزى نيست كه قسمتى از دنيا را به خاك و خون نكشند ولى اين حكم را غير قابل اجرا مى‏خوانند. در كتاب سيرى در اسلام ص 18 چنين نوشته‏ام: اگر گويند: در اين صورت روزى صدها بدن ناقص و فلج شده و از هستى ساقط خواهند شد. گوئيم: ابداً چنين نيست زيرا در روزگارى كه حدود و احكام اسلامى اجرا مى‏شد در ظرف چهارصد سال فقط شش بار حكم دست بريدن اجرا شده است (برهان قرآن ص 171) شاهد صدق اين سخن مملكت عربستان سعودى است كه در عرض پنجاه سال مثلاً يك دست هم بريده نمى‏شود فرق است ما بين آنكه دزد بداند در زندان خواهد ماند و اينكه بداند بدنش ناقص شده و يك عمر همانطور زندگى خواهد كرد مسلم است در صورت دوم به فكر دزدى نخواهد بود. * [حجر:18] استراق سمع مخفى و دزدانه گوش دادن است در اقرب گويد «استرق السمع: استمع مخفياً» يعنى مگر آنكه دزدانه گوش دهد آن وقت شهابى آشكار در پى او باشد. معنى آيه را در «جن» ببينيد.