يوسف ٦٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

هنگامی که (برادران) بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جای داد و گفت: «من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام می‌دادند، غمگین و ناراحت نباش!»

|و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، برادرش [بنيامين‌] را به نزد خود جاى داد و گفت: همانا من برادر توام، پس از كارهايى كه [برادرانت‌] مى‌كردند غمگين مباش
و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، برادرش [بنيامين‌] را نزد خود جاى داد [و] گفت: «من برادر تو هستم.» بنابراين، از آنچه [برادران‌] مى‌كردند، غمگين مباش.
و چون برادران بر یوسف وارد شدند او برادر خود را در کنار خویش جای داد و به او اظهار داشت که همانا من برادر توام و دیگر بر آنچه برادران (بر یوسف) می‌کردند محزون مباش.
و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، برادر [مادری] ش را کنار خود جای داد، گفت: بی تردید من برادر تو هستم، بنابراین بر آنچه آنان همواره انجام می دادند [و من برای تو فاش کردم] اندوهگین مباش.
چون بر يوسف داخل شدند، برادرش را نزد خود جاى داد. گفت: من برادر تو هستم. از كارى كه اينان كرده‌اند اندوهگين مباش.
و چون بر یوسف وارد شدند، برادر [ابوینی‌]اش را در کنار گرفت [و در خلوت به او] گفت من [همان‌] برادرت هستم، از آنچه کرده‌اند غمگین مباش‌
و چون بر يوسف در آمدند برادرش را نزد خويش جاى داد گفت: همانا من برادر [هم‌مادر] توام، پس از كارهايى كه مى‌كردند اندوه مدار.
و وقتی که به (سرای) یوسف داخل شدند، برادرش (بنیامین) را نزد خود جای داد (و پنهانی بدو) گفت: من برادر تو (یوسف) هستم، و از کارهائی که آنان کرده‌اند ناراحت مباش.
و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، برادرش [:بنیامین] را سوی خود جای داد و گفت: «به‌راستی من، همین من، برادر تو هستم. پس، از آنچه (برادران) می‌کرده‌اند ،غمگین مباش.»
و هنگامی که درآمدند بر یوسف جای داد نزد خود برادر خود را گفت همانا منم برادر تو پس اندوهگین مباش بدانچه بودند می‌کردند


يوسف ٦٨ آیه ٦٩ يوسف ٧٠
سوره : سوره يوسف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آوَی»: جای داد. «لا تَبْتَئِسْ»: محزون و غمگین مشو. بدحال و ناراحت مشو.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- فرزندان یعقوب به همراه بنیامین به جایگاه یوسف(ع) درآمدند و به حضور وى رسیدند. (و لما دخلوا على یوسف ءاوى إلیه أخاه)

۲- یوسف(ع) در پى ملاقات با برادرانش ، بنیامین را فراخواند و او را در کنار خویش جاى داد. (و لما دخلوا ... ءاوى إلیه أخاه)

۳- یوسف(ع) در نشستى با بنیامین و به دور از حضور دیگر برادرانش ، خود را به وى شناساند. (قال إنى أنا أخوک) از آیات قبل و آیات بعد معلوم مى شود که یوسف(ع) از اینکه برادرانش وى را بشناسند، امتناع داشت. بنابراین انجام معرفى خود به بنیامین در خفاى از برادران بوده است. فصل جمله «قال ...» از ما قبل مى تواند اشاره به این داشته باشد که سخن یوسف(ع) با برادرش در مقامى غیر از مقام ورود برادرانش بر وى انجام گرفته است.

۴- بنیامین به اینکه عزیز مصر ، برادر ناپدید شده وى (یوسف(ع)) باشد ، ناباور بود. (إنى أنا أخوک) تأکید حکم در جمله «إنى أنا أخوک» با اسمیه آوردن جمله به همراه حرف تأکید «إنّ» و ضمیر فصل (أنا) گویاى تردید و شک بنیامین در برادرى عزیز مصر با اوست.

۵- یوسف(ع) شرح ماجراى خود و برادرانش (داستان قرار دادن او در چاه کنعان و ...) را براى بنیامین باز گفت. (قال إنى أنا أخوک فلاتبتئس بما کانوا یعملون) مراد از ضمیر در «کانوا» و «یعملون» برادران یوسف است. آوردن جمله «لاتبتئس» (اندوهگین نشو و تأسّف نخور) پس از «إنى أنا أخوک» مى رساند که یوسف(ع) پس از معرفى خویش، ماجراى چاه کنعان و مسائل پیرامون آن را براى بنیامین باز گفته بود و گرنه مجرد معرفى خودش، زمینه اى براى ناراحتى و اندوه بنیامین نداشت.

۶- تأسّف و اندوه بنیامین از رفتار گذشته برادرانش در ماجراى ناپدید شدن یوسف(ع) (فلاتبتئس بما کانوا یعملون)

۷- یوسف(ع) از برادرش بنیامین خواست گذشته برادرانش را نادیده انگارد و از رفتار نارواى پیشین آنان اندوهى به خود راه ندهد. (فلاتبتئس بما کانوا یعملون)

۸- یوسف(ع) به رازدارى بنیامین ، اطمینان داشت. (إنى أنا أخوک)

۹- گذشت ، بزرگوارى و منزه بودن از کینه توزى و حسّ انتقام جویى به هنگام قدرت ، از خصلتهاى نیکوى حضرت یوسف(ع) (فلاتبتئس بما کانوا یعملون)

۱۰- توفیق ملاقات یوسف(ع) در مقام عزیزى مصر با برادرش بنیامین ، از میان برنده تلخ کامیها و زایل کننده ناراحتى آن دو از بد رفتاریهاى گذشته برادران (إنى أنا أخوک فلاتبتئس بما کانوا یعملون) تفریع «فلاتبتئس ...» به وسیله حرف «فاء» بر «إنى أنا أخوک» بیانگر دلیل یوسف(ع) براى جا نداشتن حزن و اندوه بر رفتار ناپسند برادرانش است ; یعنى، یوسف(ع) با این تفریع بیان مى دارد که هر چند بر اثر رفتار آنان مشکلاتى را متحمل شدم ; ولى همانها زمینه شد که به این مقام نایل شوم. بنابراین نه تو و نه من نباید از عملکرد برادرانمان محزون باشیم.

موضوعات مرتبط

  • برادران یوسف: فراموشى پیشینه برادران یوسف ۷; ملاقات برادران یوسف با یوسف(ع) ۱
  • بنیامین: اندوه بنیامین ۶; بنیامین و اندوه ۷; بنیامین و برخورد برادران یوسف ۶; بنیامین و قصه یوسف(ع) ۶; بنیامین و یوسف(ع) ۴; دعوت از بنیامین ۲; رازدارى بنیامین ۸;شک بنیامین ۴; عوامل رفع اندوه بنیامین ۱۰; ملاقات بنیامین با یوسف(ع) ۱، ۳، ۵
  • عفو: عفو هنگام قدرت ۹
  • عواطف: عواطف برادرى ۲
  • یوسف(ع): آثار ملاقات یوسف(ع) با بنیامین ۱۰; اطمینان یوسف(ع) ۸; تنزیه یوسف(ع) ۹; جوانمردى یوسف(ع) ۹; خواسته هاى یوسف(ع) ۷; دعوت یوسف(ع) ۲; عزیزى یوسف(ع) ۱۰; عوامل رفع اندوه یوسف(ع) ۱۰; فضایل یوسف(ع) ۹; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰; معرفى یوسف(ع) به بنیامین ۳; یوسف(ع) و بنیامین ۲، ۷; یوسف(ع) و کینه ۹

منابع