هود ١٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو وحی می‌شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تأخیر اندازی)؛ و سینه‌ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می‌گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته‌ای همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده‌ای؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (؛ و به حساب آنان می‌رسد)!

|چه بسا [ابلاغ‌] برخى آيات را كه به تو وحى مى‌شود [به خاطر عدم پذيرش آنها] ترك كنى و دلت از آن جهت كه مى‌گويند: چرا بر او گنجى فرستاده نشده يا فرشته‌اى همراه او نيامده است، تنگ شود. ولى تو فقط هشدار دهنده‌اى و خدا بر همه چيز مراقب است
و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى مى‌شود ترك گويى و سينه‌ات بدان تنگ گردد كه مى‌گويند: «چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده يا فرشته‌اى با او نيامده است؟» تو فقط هشداردهنده‌اى، و خدا بر هر چيزى نگهبان است.
(ای رسول ما) مبادا بعض آیاتی را که به تو وحی شده (درباره کافران به ملاحظاتی) تبلیغ نکنی و از قول مخالفانت که می‌گویند (اگر این مرد پیغمبر است) چرا گنج و مالی ندارد و یا فرشته آسمان همراه او نیست دلتنگ شوی، که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است، و حاکم و نگهبان هر چیز خداست.
ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی وسینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.
مباد كه برخى از چيزهايى را كه بر تو وحى كرده‌ايم واگذارى و بدان دلتنگ باشى كه مى‌گويند: چرا گنجى بر او افكنده نمى‌شود؟ و چرا فرشته‌اى همراه او نمى‌آيد؟ جز اين نيست كه تو بيم‌دهنده‌اى بيش نيستى و خداست كه كارساز هر چيزى است.
مبادا از بیم آنکه بگویند چرا بر او گنجی نازل نمی‌شود، یا فرشته‌ای همراه او نیامده است، برخی از آنچه بر تو وحی شده است، فروگذاری و دل تنگ داری، تو فقط هشداردهنده‌ای و خداست که کارساز هر چیزی است‌
پس شايد از اينكه [كافران مكه‌] مى‌گويند: چرا گنجى بر او فرونيامده يا فرشته‌اى با او نيامده، برخى از آنچه را به تو وحى مى‌شود فروگذارى و سينه‌ات از آن تنگ شود جز اين نيست كه تو بيم‌دهنده‌اى، و خدا بر هر چيز نگاهبان است.
(ای پیغمبر! برای خوشنودی مشرکان تلاش مکن. آنان نمی‌خواهند ایمان بیاورند. اگر برای ارضاء آنان بکوشی) چه بسا تو برخی از چیزهائی را که به تو وحی می‌شود (از قبیل آیاتی که درباره‌ی نکوهش معبودهای دروغین ایشان است) فروگذاری و از (تبلیغ) آن (به مشرکان) دلتنگ و ناراحت شوی؟ زیرا که نکند (آن را تکذیب کنند و مانند همیشه) بگویند: چرا گنجی رایگان بدو ارمغان نمی‌گردد، یا این که با او فرشته‌ای نمی‌آید (تا صحّت نبوّت وی را به ما اعلام نماید. ای پیغمبر!) تو تنها بیم‌دهنده (ی کافران و مژده‌رسان مؤمنان) هستی (و وظیفه‌ی تو تبلیغ کلام آسمانی است وبس) و خداوند مطّلع و مراقب هرچیزی است (و از احوال تو و احوال ایشان آگاه است و اعمال همگان را می‌پاید).
پس شاید تو برخی از آنچه را که فراسویت وحی می‌شود ترک‌کننده‌ای و سینه‌ات بدان تنگ است (از آن رو) که می‌گویند: «چرا گنجی بر او فرو فرستاده نشده، یا فرشته‌ای با او نیامده‌؟» تو فقط هشداردهنده‌ای. و خدا بر هر چیزی وکیل (و) کارساز است.
شاید توئی رهاکننده پاره‌ای از آنچه وحی می‌شود بسوی تو و تنگ شود بدان سینه تو که گویند چرا بر او فرود نیامد گنجی یا نیامد با او فرشته‌ای جز این نیست که توئی بیم‌دهنده و خدا است بر هر چیزی وکیل‌


هود ١١ آیه ١٢ هود ١٣
سوره : سوره هود
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَعَلَّ»: در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد (نگا: کهف / شعراء / . «ضَآئِقٌ»: دلتنگ. غمگین. «أَن یَقُولُوا»: از ترس این که نگویند که. تا نگویند که. «کَنزٌ»: گنج. مراد مشرکان، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد (نگا: فرقان / . «نَذِیرٌ»: بیم‌دهنده (نگا: رعد / نازعات / ). «وَکِیلٌ»: مطّلع. مراقب. پیغمبر از آنجا که انسان بوده است، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحت‌کننده بوده است، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است. البتّه اگر یاری و مددالهی نبود، دچار چنین لغزشی می‌شد (نگا: اسراء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- تکذیب پیامبر از سوى مشرکان به خاطر مطرح کردن قیامت و نیز پیشنهادهاى نابه جاى ایشان ، آن حضرت را در خطر ترک و عدم ابلاغ برخى از آیات قرار داده بود. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز) روشن است که خوف و شکى که «لعلّ» دلالت بر آن مى کند به لحاظ متکلم (خداوند) نیست; بلکه حاکى از خوف و تردید مخاطب (پیامبر) و یا موقعیت خاصى است که هر انسانى احتمال ترک برخى از آیات را دور از انتظار نمى بیند. بنابراین «لعلک تارک ...» مى رساند که پیامبر در شرایطى بود که این خوف و احتمال وجود داشت که در ابلاغ برخى از آیات به تردید بیفتد و مصلحت ببیند که آنها را موقتاً ابلاغ نکند تا شرایط و جو پیشامده تغییر کند. «أن یقولوا ...» به تقدیر «لام» و «لا»ى نافیه (لأن لایقولوا...) بیانگر علت و ریشه پدید آمدن زمینه و شرایط آن خوف و احتمال است. تفریع «لعلّک تارک...» بر آیه هفتم مى رساند که تکذیب قیامت نیز مى توانست در پدید آمدن آن شرایط مؤثر باشد.

۲- پیامبر(ص) وظیفه دار ابلاغ همه معارف و احکام وحى شده به او ، هر چند برخى از آنها ، جبهه گیرى و مخالفت مردمان را در پى داشته باشد. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)

۳- اندیشه ترک ابلاغ برخى از آیات قرآن ، مایه دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک و ضائق به صدرک) در برداشت فوق، جمله «و ضائق به صدرک» حالیه گرفته شده است و ضمیر در «به» به اندیشه ترک ابلاغ - که از جمله «لعلّک تارک ...» به دست مى آید - برگردانده شده است; یعنى، اگر چنان جو و پیشامدى رخ دهد که تو را در ابلاغ برخى آیات به تردید افکند و اندیشه ترک آنها را در ذهن بپرورانى این اندیشه تو را سخت دلتنگ و ناراحت مى کند.

۴- وظیفه داران تبلیغ دین ، باید همه معارف و قوانین دین را براى مردم بیان کرده و از وانهادن حتى اندکى از آن دورى کنند. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)

۵- استیحاش مردم از برخى معارف و احکام دین و نبود زمینه پذیرش در آنان ، مجوز ترک ابلاغ آنها نیست. (إن هذا إلاّ سحر مبین ... فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)

۶- آیه هاى قرآن ، حقایقى که از طریق وحى به پیامبر(ص) نازل مى شد. (فلعلّک تارک بعض ما یوحى إلیک)

۷- نازل شدن گنج و مال فراوان بر پیامبر(ص) ، از پیشنهادها و معجزه هاى درخواستى مشرکان براى باور کردن حقانیت رسالت آن حضرت (أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز)

۸- نزول فرشته اى همراه و همگام با پیامبر(ص) ، از پیشنهادهاى مشرکان براى اطمینان به حقانیت آن حضرت (أن یقولوا لولا ... جاء معه ملک)

۹- پیشنهادهاى نابه جاى مشرکان و معجزه هاى درخواستى آنان ، موجب دلتنگى و ناراحتى پیامبر(ص) مى شد. (و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز أو جاء معه ملک) برداشت فوق ، بر این اساس است که: ضمیر در «به» به «أن یقولوا ...» برگردد و به تعبیرى دیگر «أن یقولوا ...» بدل براى ضمیر در «به» باشد; یعنى: و ضائق صدرک بأن یقولوا ....

۱۰- وظیفه پیامبر(ص) انذار مردم و ابلاغ احکام و معارف دین است نه پاسخ گویى به درخواستهاى نابه جاى آنان (إنما أنت نذیر)

۱۱- پیامبر(ص) پس از انذار و تبلیغ ، مسؤول عملکرد مردم و کفرپیشگى آنان نیست. (إنما أنت نذیر) حصر در جمله «إنما أنت نذیر» حصر اضافى است و ناظر به دایره مسؤولیت پیامبر(ص) است.

۱۲- خداوند ، نگهبان همه چیز و تدبیر کننده آن است. (و الله على کل شىء وکیل) «وکیل» به کسى گفته مى شود که کار دیگرى را به عهده گرفته است و چون در آیه شریفه با «على» متعدى شده معناى حفاظت و نگهدارى نیز در آن اشراب شده است. بنابراین جمله «والله على ...» اشاره به این معنا دارد که: خداوند عهده دار، حافظ و نگهبان امور همگان است.

۱۳- ارائه معجزه و تحقق بخشیدن به پیشنهادها و درخواستهاى مردم ، از شؤون خداوند و به دست اوست نه در اختیار پیامبر(ص) (إنما أنت نذیر و الله على کل شىء وکیل)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
  • اسماء و صفات: وکیل ۱۲
  • امور: مدبر امور ۱۲
  • ایمان: ایمان به محمد(ص) ۷
  • تبلیغ: آسیب شناسى تبلیغ ۴، ۵; تبلیغ و ترس مردم ۵; شرایط تبلیغ ۴، ۵
  • خدا: افعال خدا ۱۲; ربوبیت خدا ۱۲; شؤون خدا ۱۳; محافظت خدا ۱۲
  • دین: اهمیت تبلیغ دین ۲; تبلیغ دین ۴، ۵، ۱۰
  • قرآن: وحیانیت قرآن ۶
  • مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۴
  • محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۱۰; تبلیغ محمد(ص) ۱۰; عوامل اندوه محمد(ص) ۳، ۹; محدوده اختیارات محمد(ص) ۱۳; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱۱; محمد(ص) و ابلاغ وحى ۱، ۲، ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۲، ۱۰; نزول گنج بر محمد(ص) ۷; وحى به محمد(ص) ۶
  • مشرکان: خواسته هاى بیجاى مشرکان ۱، ۸، ۹; مشرکان و تکذیب قیامت ۱; مشرکان و محمد(ص) ۱، ۷، ۸، ۹; مشرکان و معجزه ۷; معجزه اقتراحى مشرکان ۷، ۹
  • معجزه: معجزه اقتراحى ۸، ۱۳; منشأ معجزه ۱۳
  • ملائکه: درخواست نزول ملائکه ۸

منابع