فَک: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه فکک‌ | فکک‌]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: فکک‌| ]]
*[[ریشه فکک‌ | فکک‌]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: فکک‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
جدا كردن. «فَكَّ الشَّىْ‏ءَ فَكّاً فَصَلَهُ وَ اَبانَ بَعْضَهُ عَنْ بَعْضٍ» فك رهن خلاص كردن آن و فك رقبه آزاد كردن بنده است. [بلد:12-13]. چه ميدانى گردنه چيست، آزاد كردن بنده‏اى است. عتق را از آن فك گويند كه آزاد كننده است و ميان بنده و ملكيت جدائى مى‏افكند. [بيّنة:1-2]. متعّلق «مُنْفَكّينَ» چيست؟ و اهل كتاب و مشركان از چه چيز منفصل نبودند تا دليل واضحى آيد؟ گفته‏اند متعلق آن «كُفْر» است يعنى از كفرشان جداشدنى نبودند تا دليل روشنى بيايد كه آن رسولى است از جانب خدا. الميزان آن را «سنت هدايت» گرفته يعنى آنها از سنت جاريه هدايت منفك نبودند و اقتضاى آن سنت آمدن رسول بود و چون آمد آنها را به اختيارشان گذاشت. نگارنده احتمال مى‏دهم كه مراد از آيه آن است: پيش از آمدن رسول خدا، اهل كتاب و مشركان همه كافر بودند و كلمه كفر شامل همه آنها بود و از آن منفك نبودند تا پيامبر اسلام آمد و در اثر تبليغات او، آنها از هم منفصل شدند يعنى عده‏اى ايمان آوردند و هدايت يافتند و عده‏اى هم دانسته و از روى علم طريق اختلاف پيمودند و به عبارت ديگر عده‏اى هدايت شدند و بر عدّه‏اى حجّت خدا تمام گرديد، دقت در آيات بعدى و تقسيم مردم بر اهل بهشت و آتش اصالت اين احتمال را تأييد مى‏كند. واللَّه‏العالم. لفظ فك و منفكين بيشتر از دو مورد فوق در قرآن يافته نيست.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۲۰

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

جدا كردن. «فَكَّ الشَّىْ‏ءَ فَكّاً فَصَلَهُ وَ اَبانَ بَعْضَهُ عَنْ بَعْضٍ» فك رهن خلاص كردن آن و فك رقبه آزاد كردن بنده است. [بلد:12-13]. چه ميدانى گردنه چيست، آزاد كردن بنده‏اى است. عتق را از آن فك گويند كه آزاد كننده است و ميان بنده و ملكيت جدائى مى‏افكند. [بيّنة:1-2]. متعّلق «مُنْفَكّينَ» چيست؟ و اهل كتاب و مشركان از چه چيز منفصل نبودند تا دليل واضحى آيد؟ گفته‏اند متعلق آن «كُفْر» است يعنى از كفرشان جداشدنى نبودند تا دليل روشنى بيايد كه آن رسولى است از جانب خدا. الميزان آن را «سنت هدايت» گرفته يعنى آنها از سنت جاريه هدايت منفك نبودند و اقتضاى آن سنت آمدن رسول بود و چون آمد آنها را به اختيارشان گذاشت. نگارنده احتمال مى‏دهم كه مراد از آيه آن است: پيش از آمدن رسول خدا، اهل كتاب و مشركان همه كافر بودند و كلمه كفر شامل همه آنها بود و از آن منفك نبودند تا پيامبر اسلام آمد و در اثر تبليغات او، آنها از هم منفصل شدند يعنى عده‏اى ايمان آوردند و هدايت يافتند و عده‏اى هم دانسته و از روى علم طريق اختلاف پيمودند و به عبارت ديگر عده‏اى هدايت شدند و بر عدّه‏اى حجّت خدا تمام گرديد، دقت در آيات بعدى و تقسيم مردم بر اهل بهشت و آتش اصالت اين احتمال را تأييد مى‏كند. واللَّه‏العالم. لفظ فك و منفكين بيشتر از دو مورد فوق در قرآن يافته نيست.