ریشه غرر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
غَرَّ وَ غُرُور (به ضم غين) و غِرَّة: فريب دادن. تطميع به باطل. «غَرَّ فُلانٌ فُلاناً غَرّاً وَ غُرُوراً وَ غِرَّةً: خَدَعَهُ وَ اَطْمَعَهُ بِالْباطِلِ» [جاثية:35]. زندگى دنيا شما را فريفت. [حديد:14]. آرزوهاى باطل شما را فريفت. غَرور: (به فتح غين) فريب دهنده. راغب گفته: غرور هر آن چيزى است كه انسان را فريب دهد از مال، جاه، شهوت و شيطان و گاهى آن را شيطان تفسير كرده‏اند كه اخبث فريبكاران است [لقمان:33]. زندگى دنيا شما را فريب ندهد و شيطان شما را به خدا جرى نكند. در اقرب الموارد گويد: «ماغَرَّكَ بِفُلانٍ» يعنى چطور بر او جرئت كردى؟ غرور به فتح اول سه بار در قرآن آمده و مراد از آن شيطان يا هر فريبنده است [فاطر:5]. [حديد:14]. على هذا بهتر است «غَرَّكُمْ» را در اين آيات به مناسبت «باء» جرئت معنى كنيم و نيز در آيه زير: [انفطار:6]. بنابر آنكه از اقرب الموارد نقل شده «غَرِّكَ» در معنى لازم به كار رفته كه جرئت باشد زيرا لازمه فريفته شدن جرئت به خداست يعنى اى انسان چه چيز تو را بر عصيان پروردگار كريمت جرى كرد؟ آمدن لفظ «ربّك» و «الكريم» براى اتمام حجت است يعنى نمى‏بايست به آنكه پرورش دهنده تو و تواناست مخالفت كنى. اينكه گفته‏اند: آمدن «الكريم» تلقين جواب از جانب خداست يعنى كرمت مرا مغرور كرد ظاهراً مطلب صحيحى نيست. [آل عمران:185]. در اينگونه آيات ممكن است غرور به ضم اول مصدر از براى مفعول باشد يعنى: زندگى دنيا جز متاع فريفته شدن نيست يا از براى فاعل يعنى: متاع فريبنده همچنين در [ملك:20]. نيستند كفّار مگر در فريفته شدن.
غَرَّ وَ غُرُور (به ضم غين) و غِرَّة: فريب دادن. تطميع به باطل. «غَرَّ فُلانٌ فُلاناً غَرّاً وَ غُرُوراً وَ غِرَّةً: خَدَعَهُ وَ اَطْمَعَهُ بِالْباطِلِ» [جاثية:35]. زندگى دنيا شما را فريفت. [حديد:14]. آرزوهاى باطل شما را فريفت. غَرور: (به فتح غين) فريب دهنده. راغب گفته: غرور هر آن چيزى است كه انسان را فريب دهد از مال، جاه، شهوت و شيطان و گاهى آن را شيطان تفسير كرده‏اند كه اخبث فريبكاران است [لقمان:33]. زندگى دنيا شما را فريب ندهد و شيطان شما را به خدا جرى نكند. در اقرب الموارد گويد: «ماغَرَّكَ بِفُلانٍ» يعنى چطور بر او جرئت كردى؟ غرور به فتح اول سه بار در قرآن آمده و مراد از آن شيطان يا هر فريبنده است [فاطر:5]. [حديد:14]. على هذا بهتر است «غَرَّكُمْ» را در اين آيات به مناسبت «باء» جرئت معنى كنيم و نيز در آيه زير: [انفطار:6]. بنابر آنكه از اقرب الموارد نقل شده «غَرِّكَ» در معنى لازم به كار رفته كه جرئت باشد زيرا لازمه فريفته شدن جرئت به خداست يعنى اى انسان چه چيز تو را بر عصيان پروردگار كريمت جرى كرد؟ آمدن لفظ «ربّك» و «الكريم» براى اتمام حجت است يعنى نمى‏بايست به آنكه پرورش دهنده تو و تواناست مخالفت كنى. اينكه گفته‏اند: آمدن «الكريم» تلقين جواب از جانب خداست يعنى كرمت مرا مغرور كرد ظاهراً مطلب صحيحى نيست. [آل عمران:185]. در اينگونه آيات ممكن است غرور به ضم اول مصدر از براى مفعول باشد يعنى: زندگى دنيا جز متاع فريفته شدن نيست يا از براى فاعل يعنى: متاع فريبنده همچنين در [ملك:20]. نيستند كفّار مگر در فريفته شدن.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
کم:100, هم:100, وله:79, اله:75, الله:73, لا:72, ف:63, نن:58, دنو:57, الا:57, حيى:57, ب:50, انن:43, ک:42, ما:38, من:37, ه:36, فى:35, غرر:34, وعد:31, ل:30, يوم:29, قول:28, الذين:25, بعض:25, دين:25, شطن:25, اخذ:25, نفس:25, کفر:24, قلب:23, على:23, متع:23, ربب:22, ها:21, لعب:20, لهو:20, حقق:19, ان:19, الى:19, نا:19, منى:18, اذ:17, ايى:17, هما:17, شهد:17, اوى:17, عند:17, جىء:16, حتى:16, امر:16, انس:15, يا:15, سبق:15, هذا:15, ذا:15, الذى:15, بلو:15, ام:15, اول:15, اولاء:15, عبد:15, هزء:15, ريب:15, ثوب:15, عدد:15, مرض:15, شىء:15, لو:15, ى:14, غفر:14, لما:14, طوف:14, حسن:14, زخرف:14, ربص:14, بلد:14, ليس:13, رسل:13, هؤلاء:13, جنن:13, ذوق:13, جهنم:13, مول:13, نصح:13, عدو:13, نور:13, ذکر:13, مسک:13, دلل:13, شجر:13, سمو:12, رحم:12, بدو:12, کذب:12, کرم:12, ظلم:12, اخر:12, وجد:12, فتن:12, قدم:11, ائى:11, دون:11, لکن:11, فدى:11, خلق:11, رزق:11, رضو:11, قبل:11, نفق:11, فعل:11, ارض:11, کون:11, عن:11, فوز:11, نسى:11, مسس:11, اهل:11, علم:11, قد:11, وقى:11, وذر:11, فرى:11, ثرب:11, خرج:11, لن:11, سوع:11, وکل:11, عرض:11, وحى:11, بل:10, ولد:10, بسل:10, سوء:10, نصر:10, بلى:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰

تکرار در قرآن: ۲۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

غَرَّ وَ غُرُور (به ضم غين) و غِرَّة: فريب دادن. تطميع به باطل. «غَرَّ فُلانٌ فُلاناً غَرّاً وَ غُرُوراً وَ غِرَّةً: خَدَعَهُ وَ اَطْمَعَهُ بِالْباطِلِ» [جاثية:35]. زندگى دنيا شما را فريفت. [حديد:14]. آرزوهاى باطل شما را فريفت. غَرور: (به فتح غين) فريب دهنده. راغب گفته: غرور هر آن چيزى است كه انسان را فريب دهد از مال، جاه، شهوت و شيطان و گاهى آن را شيطان تفسير كرده‏اند كه اخبث فريبكاران است [لقمان:33]. زندگى دنيا شما را فريب ندهد و شيطان شما را به خدا جرى نكند. در اقرب الموارد گويد: «ماغَرَّكَ بِفُلانٍ» يعنى چطور بر او جرئت كردى؟ غرور به فتح اول سه بار در قرآن آمده و مراد از آن شيطان يا هر فريبنده است [فاطر:5]. [حديد:14]. على هذا بهتر است «غَرَّكُمْ» را در اين آيات به مناسبت «باء» جرئت معنى كنيم و نيز در آيه زير: [انفطار:6]. بنابر آنكه از اقرب الموارد نقل شده «غَرِّكَ» در معنى لازم به كار رفته كه جرئت باشد زيرا لازمه فريفته شدن جرئت به خداست يعنى اى انسان چه چيز تو را بر عصيان پروردگار كريمت جرى كرد؟ آمدن لفظ «ربّك» و «الكريم» براى اتمام حجت است يعنى نمى‏بايست به آنكه پرورش دهنده تو و تواناست مخالفت كنى. اينكه گفته‏اند: آمدن «الكريم» تلقين جواب از جانب خداست يعنى كرمت مرا مغرور كرد ظاهراً مطلب صحيحى نيست. [آل عمران:185]. در اينگونه آيات ممكن است غرور به ضم اول مصدر از براى مفعول باشد يعنى: زندگى دنيا جز متاع فريفته شدن نيست يا از براى فاعل يعنى: متاع فريبنده همچنين در [ملك:20]. نيستند كفّار مگر در فريفته شدن.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
غَرَّهُمْ‌ ۱
الْغُرُورِ ۲
يَغُرَّنَّکَ‌ ۱
غُرُوراً ۵
غَرَّتْهُمُ‌ ۳
بِغُرُورٍ ۱
غَرَّ ۱
تَغُرَّنَّکُمُ‌ ۲
يَغُرَّنَّکُمْ‌ ۲
الْغَرُورُ ۳
يَغْرُرْکَ‌ ۱
غَرَّتْکُمُ‌ ۲
غَرَّکُمْ‌ ۱
غُرُورٍ ۱
غَرَّکَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط