جَابُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۹: خط ۹:
بريدن. اقرب الموارد گويد: [فجر:9] و قوم ثمود كه سنگ‏ها را در درّه بريدند. و خانه‏ها ساختند. جواب را از آن جهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام مى‏شود (اقرب الموارد) به عقيده راغب علّت اين تسمه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده به سمع شنونده مى‏رسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بّرد كلام است نه كلام اوّلى. ولى اقرب الموارد مقرون بصحّت است. [اعراف:82]، يعنى جواب قوم و سخنى كه با آن كلام لوط را قطع كرده و پايان داند آن بود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد. سئوال اگر طلب كلام باشد جواب آن كلام است مثل [احقاف:31]، بنا بر آنكه مراد از «اجبيوا» جواب قولى است و اگر طلب فعل باشد. جواب فعلى است مثل [ابراهيم:44] مراد آن نيست كه لبيّك گوئيم بلكه مراد آن است كه به فرموده تو عمل كنيم. تمام موارد استعمال قرآن جز كلمه «جواب» كه چهار بار آمده همه در جواب عملى به كار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى مى‏كنند در واقع، قطع و پايان دادن به سخن و خواست گوينده است خواه به فعل باشد يا بقول مثل [بقره:186] خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع مى‏كند. راغب گفته: گويند استجابت به معنى اجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت گفته‏اند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرمود: اجابت و استجابت به يك معنى است و از مبّرد نقل مى‏كند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب الموارد نيز مثل طبرسى گفته‏اند [رعد:18] بر كسانى كه خداى خود را اجابت كرده‏اند پاداش نيكى است. [بقره:186] «فَلْيَستَجيبوُ الى» يعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب مى‏دهم معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو: من نزديكم دعوت داعى را جواب مى‏دهم آنگاه كه مرابخواند پس از من اين مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آوردند شايد كمال يابند.
بريدن. اقرب الموارد گويد: [فجر:9] و قوم ثمود كه سنگ‏ها را در درّه بريدند. و خانه‏ها ساختند. جواب را از آن جهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام مى‏شود (اقرب الموارد) به عقيده راغب علّت اين تسمه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده به سمع شنونده مى‏رسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بّرد كلام است نه كلام اوّلى. ولى اقرب الموارد مقرون بصحّت است. [اعراف:82]، يعنى جواب قوم و سخنى كه با آن كلام لوط را قطع كرده و پايان داند آن بود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد. سئوال اگر طلب كلام باشد جواب آن كلام است مثل [احقاف:31]، بنا بر آنكه مراد از «اجبيوا» جواب قولى است و اگر طلب فعل باشد. جواب فعلى است مثل [ابراهيم:44] مراد آن نيست كه لبيّك گوئيم بلكه مراد آن است كه به فرموده تو عمل كنيم. تمام موارد استعمال قرآن جز كلمه «جواب» كه چهار بار آمده همه در جواب عملى به كار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى مى‏كنند در واقع، قطع و پايان دادن به سخن و خواست گوينده است خواه به فعل باشد يا بقول مثل [بقره:186] خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع مى‏كند. راغب گفته: گويند استجابت به معنى اجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت گفته‏اند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرمود: اجابت و استجابت به يك معنى است و از مبّرد نقل مى‏كند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب الموارد نيز مثل طبرسى گفته‏اند [رعد:18] بر كسانى كه خداى خود را اجابت كرده‏اند پاداش نيكى است. [بقره:186] «فَلْيَستَجيبوُ الى» يعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب مى‏دهم معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو: من نزديكم دعوت داعى را جواب مى‏دهم آنگاه كه مرابخواند پس از من اين مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آوردند شايد كمال يابند.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::جَابُوا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۵

آیات شامل این کلمه

«جابُوا» در اصل از «جوبة» (بر وزن توبه)، به معناى زمین پست گرفته شده، سپس به معناى قطع و بریدن هر قطعه زمینى آمده است; و پاسخ کلام را از این رو «جواب» نامیده اند که گویى هوا را قطع مى کند و از دهان گوینده به گوش شنونده مى رسد (یا به این جهت که سؤال را قطع کرده و به آن پایان مى دهد).

ریشه کلمه

قاموس قرآن

بريدن. اقرب الموارد گويد: [فجر:9] و قوم ثمود كه سنگ‏ها را در درّه بريدند. و خانه‏ها ساختند. جواب را از آن جهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام مى‏شود (اقرب الموارد) به عقيده راغب علّت اين تسمه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده به سمع شنونده مى‏رسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بّرد كلام است نه كلام اوّلى. ولى اقرب الموارد مقرون بصحّت است. [اعراف:82]، يعنى جواب قوم و سخنى كه با آن كلام لوط را قطع كرده و پايان داند آن بود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد. سئوال اگر طلب كلام باشد جواب آن كلام است مثل [احقاف:31]، بنا بر آنكه مراد از «اجبيوا» جواب قولى است و اگر طلب فعل باشد. جواب فعلى است مثل [ابراهيم:44] مراد آن نيست كه لبيّك گوئيم بلكه مراد آن است كه به فرموده تو عمل كنيم. تمام موارد استعمال قرآن جز كلمه «جواب» كه چهار بار آمده همه در جواب عملى به كار رفته است اجابت را كه قبول كردن معنى مى‏كنند در واقع، قطع و پايان دادن به سخن و خواست گوينده است خواه به فعل باشد يا بقول مثل [بقره:186] خداوند با اعطاء مطلوب سخن سائل را قطع مى‏كند. راغب گفته: گويند استجابت به معنى اجابت است و حقيقت آن مهيّا شدن در اغلب از اجابت منفكّ نيست، اجابت را استجابت گفته‏اند. طبرسى ذيل آيه 186 بقره فرمود: اجابت و استجابت به يك معنى است و از مبّرد نقل مى‏كند كه در استجابت معنى اذعان هست و در اجابت نيست. صحاح و اقرب الموارد نيز مثل طبرسى گفته‏اند [رعد:18] بر كسانى كه خداى خود را اجابت كرده‏اند پاداش نيكى است. [بقره:186] «فَلْيَستَجيبوُ الى» يعنى مرا اجابت كنند در اين سخن كه من نزديكم و بداعى جواب مى‏دهم معنى آيه: چون بندگان من مرا از تو سئوال كنند بگو: من نزديكم دعوت داعى را جواب مى‏دهم آنگاه كه مرابخواند پس از من اين مطلب را قبول كنند و بمن در اين باره ايمان آوردند شايد كمال يابند.


در حال بارگیری...