ثَقِيلا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/ثَقِيلا | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/ثَقِيلا | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
(بروزن عنب) سنگينى ثقيل يعنى سنگين. اصل آن در اجسام است و در معانى نيز مى‏آيد (مفردات) [اعراف:8]، ثقيل به معنى سنگين است صفت روز قيامت و نيز صفت قول آمده است [انسان:27]، [مزّمل:5]. ثقال بضّم و فتح اوّل به معنى ثقيل است و جمع آن ثِقال (بروزن رجال است) مثل [اعراف:57]، تا چون باد ابرهاى سنگين را برداشت. سحاب چنان كه در اقرب الموارد گفته اسم جنس جمعى است صفت آن گاهى بنا بر لفظش مفرد مى‏آيد مثل [بقره:164]، و گاهى بنا بر معنايش جمع مى‏آيد نظير آيه فوق. در مجمع ذيل آيه 12 سوره رعد فرموده: سَحابه است. ولى قول اقرب الموارد درست‏تر است زيرا در آن صورت صفت آن همواره جمع مى‏آيد حال آن كه در «والحساب المسخّر» مفرد آمده است. اَثقال جمع ثِقل (بروزن علم) است و آن چيزى است كه حملش سنگين است بنابراين معناى [نحل:7] اين است كه چهار پايان بارهاى شما را حمل مى‏كنند. مِثقال: چيزى است كه با آن وزن مى‏كنند (سنگ) (مفردات، اقرب الموارد) در اوّلى گويد: مثقال نام هر سنگ است. و مثقال الشى‏ءِ وزن آن است. «مِثقالُ ذَرَّةٍ» يعنى هم وزن مورچه در اين جا لازم است چند آيه را بررسى كنيم... الف: [اعراف:187] مراد از اين «ثَقُلَت فِى السَّمواتِ وَ الاَرضِ» چيست و چرا قيامت در آسمان‏ها و زمين سنگين شده است؟ در الميزان آمده: مراد آن است كه دانستن آن سنگين است و آن به عينه سنگينى وجود قيامت است يا مراد سنگينى وضع آن بر اهل آسمان‏ها و زمين است زيرا در آن شدائد و عقبات و غيره هست! يا اين كه وقوع آن بر مردم سنگين است چون توأم با از بين رفتن نظام كنونى است... و بالاخره ثبوت آن و علم به آن و صفات آن، همه سنگين است (باختصار). المنار گويد: وقوع آن سنگين و امر آن در آسمان‏ها و زمين بر اهل آن دو بزرگ است. از قتاده نقل شده كه علم آن بر اهل آسمان‏ها و زمين سنگين است. ناگفته نماند: فاعل «ثقلت» ساعة و قيامت است نبايد چيزى مانند علم و غيره بر آن اضافه كنيم بلكه خود قيامت، سنگين و واقعه مهمّى است و چنان سنگين است كه آسمان‏ها و زمين از سنگينى آن خورد مى‏شوند و از بين مى‏روند و اين نظام هستى تاب تحمل آن را ندارد. كوبنده خطرناكى است كه كوه‏ها را مثل پشم رنگارنگ حلّاجى شده، ريز ريز مى‏كند و زمين و كوه‏ها را يك جا مى‏كوبد [حاقة:14]، آسمان را مى‏شكافد، كواكب را پراكنده مى‏كند و... على هذا بايد گفت: وقوع آن كه خودِ آن است، واقعه سنگين و مهّم است. اين سنگينى اجسام نيست بلكه سنگينى مرض و سنگينى آن كس كه غرامت بيشتر پرداخته است نظير [طور:40] در آیه [انسان:27] كه ثقيل صفت «يوم» آمده، متحمل است سنگينى آن بر مردم مراد باشد. ب: [توبه:38] تثاقل اظهار سنگينى نفس و به عبارت ديگر عدم ميل است يعنى: چه شده بر شما چون گويند در راه خدا كوچ كنيد سنگينى مى‏كنيد به سوى زمين و مى‏خواهيد بمانيد و خارج نشويد. ج: [مزّمل:5] ملاحظه قبل و بعد آيه و آيات ديگر نشان مى‏دهد كه مراد سنگينى تبليغ آن بر آن حضرت است. درست است كه قرآن برنامه حق و فطرت است ولى تبليغ آن بر يك فرد كه تمام محيط به مخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود. [عنكبوت:13] آيه شريفه درباره پيشوايان باطل است كه هم حامل گناهان ديگر كه به جهت واداشتنِ ديگران به گناه، كسب كرده‏اند به عبارت ديگرى گناه كسانى كه تعليم كرده‏اند و بدعت گذاشته‏اند. كه در اسلام ثابت است هر كه ديگران را به گناه وا دارد و بدعت گذارد مثل گناه تمام مرتكبين آن بدعت، به پاى اوست و مرتكبين نيز در مقابل عمل خود گناهكارند. ه: [زلزله:2] اثقال چنان كه گفته شد به معنى چيزهاى سنگين كننده و به معناى بار است معنى آيه اين است: آنگاه كه زمين زلزله خود را شروع كند و بارهاى خود را بيرون ريزد. نظير اين آيه است: [انشقاق:3-4]انداختن زمين محتويات خود را و خالى ماندنش نظير اخراج اَثقال است. ممكن است مراد از آن تخليه نيروهاى زمين و انفاك ذرّات آن از يكديگر باشد. ولى ملاحظه هر دو آيه نشان مى‏دهد كه زمين بعد از اخراج اِثقال خود از بين نخواهد رفت بلكه از آن اثقال خال يخواهد ماند، در اين صورت بايد گفت: مراد ذرّات ابدان مردگان و اعمال و اسرار آنهاست نظير بيرون ريختن تخم‏ها در اثر روئيدن. مثلاً تخم هائى كه در مزارعه‏اى كاشته‏ايم بعد از روئيدن آنها مى‏توانيم بگوئيم: زمين آن چه در شكم داشت بيرون ريخت، مؤيّد اين معنى آيه بعد است كه فرموده «يَؤمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها» از اين به نظر مى‏آيد كه «اخبار» هم از اثقال زمين است آيه [انفطار:4] كه در «بعثر» گذشت نيز به اين مطلب يارى مى‏كند. و: آيات قرآن روشن مى‏كند كه گناهان ثقل و سنگينى دارند و عَرَض نيستند نظير آيه 13 عنكبوت و آيه [زلزله:8] و همچنين حسنات وزن. ثقل دارند. بطور خلاصه بايد دانست كه عمل خوب و بد به شكل نيرو كه از مادّه سرچشمه مى‏گيرد داراى وزن و سنگينى است و روز قيامت كه آدمى عمل مجسّم شده خود را خواهد ديد اين حقيقت به وضوح بروى مسّلم خواهد گرديد. باقى مطلب در (وزن و عمل) ديده شود.
(بروزن عنب) سنگينى ثقيل يعنى سنگين. اصل آن در اجسام است و در معانى نيز مى‏آيد (مفردات) [اعراف:8]، ثقيل به معنى سنگين است صفت روز قيامت و نيز صفت قول آمده است [انسان:27]، [مزّمل:5]. ثقال بضّم و فتح اوّل به معنى ثقيل است و جمع آن ثِقال (بروزن رجال است) مثل [اعراف:57]، تا چون باد ابرهاى سنگين را برداشت. سحاب چنان كه در اقرب الموارد گفته اسم جنس جمعى است صفت آن گاهى بنا بر لفظش مفرد مى‏آيد مثل [بقره:164]، و گاهى بنا بر معنايش جمع مى‏آيد نظير آيه فوق. در مجمع ذيل آيه 12 سوره رعد فرموده: سَحابه است. ولى قول اقرب الموارد درست‏تر است زيرا در آن صورت صفت آن همواره جمع مى‏آيد حال آن كه در «والحساب المسخّر» مفرد آمده است. اَثقال جمع ثِقل (بروزن علم) است و آن چيزى است كه حملش سنگين است بنابراين معناى [نحل:7] اين است كه چهار پايان بارهاى شما را حمل مى‏كنند. مِثقال: چيزى است كه با آن وزن مى‏كنند (سنگ) (مفردات، اقرب الموارد) در اوّلى گويد: مثقال نام هر سنگ است. و مثقال الشى‏ءِ وزن آن است. «مِثقالُ ذَرَّةٍ» يعنى هم وزن مورچه در اين جا لازم است چند آيه را بررسى كنيم... الف: [اعراف:187] مراد از اين «ثَقُلَت فِى السَّمواتِ وَ الاَرضِ» چيست و چرا قيامت در آسمان‏ها و زمين سنگين شده است؟ در الميزان آمده: مراد آن است كه دانستن آن سنگين است و آن به عينه سنگينى وجود قيامت است يا مراد سنگينى وضع آن بر اهل آسمان‏ها و زمين است زيرا در آن شدائد و عقبات و غيره هست! يا اين كه وقوع آن بر مردم سنگين است چون توأم با از بين رفتن نظام كنونى است... و بالاخره ثبوت آن و علم به آن و صفات آن، همه سنگين است (باختصار). المنار گويد: وقوع آن سنگين و امر آن در آسمان‏ها و زمين بر اهل آن دو بزرگ است. از قتاده نقل شده كه علم آن بر اهل آسمان‏ها و زمين سنگين است. ناگفته نماند: فاعل «ثقلت» ساعة و قيامت است نبايد چيزى مانند علم و غيره بر آن اضافه كنيم بلكه خود قيامت، سنگين و واقعه مهمّى است و چنان سنگين است كه آسمان‏ها و زمين از سنگينى آن خورد مى‏شوند و از بين مى‏روند و اين نظام هستى تاب تحمل آن را ندارد. كوبنده خطرناكى است كه كوه‏ها را مثل پشم رنگارنگ حلّاجى شده، ريز ريز مى‏كند و زمين و كوه‏ها را يك جا مى‏كوبد [حاقة:14]، آسمان را مى‏شكافد، كواكب را پراكنده مى‏كند و... على هذا بايد گفت: وقوع آن كه خودِ آن است، واقعه سنگين و مهّم است. اين سنگينى اجسام نيست بلكه سنگينى مرض و سنگينى آن كس كه غرامت بيشتر پرداخته است نظير [طور:40] در آیه [انسان:27] كه ثقيل صفت «يوم» آمده، متحمل است سنگينى آن بر مردم مراد باشد. ب: [توبه:38] تثاقل اظهار سنگينى نفس و به عبارت ديگر عدم ميل است يعنى: چه شده بر شما چون گويند در راه خدا كوچ كنيد سنگينى مى‏كنيد به سوى زمين و مى‏خواهيد بمانيد و خارج نشويد. ج: [مزّمل:5] ملاحظه قبل و بعد آيه و آيات ديگر نشان مى‏دهد كه مراد سنگينى تبليغ آن بر آن حضرت است. درست است كه قرآن برنامه حق و فطرت است ولى تبليغ آن بر يك فرد كه تمام محيط به مخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود. [عنكبوت:13] آيه شريفه درباره پيشوايان باطل است كه هم حامل گناهان ديگر كه به جهت واداشتنِ ديگران به گناه، كسب كرده‏اند به عبارت ديگرى گناه كسانى كه تعليم كرده‏اند و بدعت گذاشته‏اند. كه در اسلام ثابت است هر كه ديگران را به گناه وا دارد و بدعت گذارد مثل گناه تمام مرتكبين آن بدعت، به پاى اوست و مرتكبين نيز در مقابل عمل خود گناهكارند. ه: [زلزله:2] اثقال چنان كه گفته شد به معنى چيزهاى سنگين كننده و به معناى بار است معنى آيه اين است: آنگاه كه زمين زلزله خود را شروع كند و بارهاى خود را بيرون ريزد. نظير اين آيه است: [انشقاق:3-4]انداختن زمين محتويات خود را و خالى ماندنش نظير اخراج اَثقال است. ممكن است مراد از آن تخليه نيروهاى زمين و انفاك ذرّات آن از يكديگر باشد. ولى ملاحظه هر دو آيه نشان مى‏دهد كه زمين بعد از اخراج اِثقال خود از بين نخواهد رفت بلكه از آن اثقال خال يخواهد ماند، در اين صورت بايد گفت: مراد ذرّات ابدان مردگان و اعمال و اسرار آنهاست نظير بيرون ريختن تخم‏ها در اثر روئيدن. مثلاً تخم هائى كه در مزارعه‏اى كاشته‏ايم بعد از روئيدن آنها مى‏توانيم بگوئيم: زمين آن چه در شكم داشت بيرون ريخت، مؤيّد اين معنى آيه بعد است كه فرموده «يَؤمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها» از اين به نظر مى‏آيد كه «اخبار» هم از اثقال زمين است آيه [انفطار:4] كه در «بعثر» گذشت نيز به اين مطلب يارى مى‏كند. و: آيات قرآن روشن مى‏كند كه گناهان ثقل و سنگينى دارند و عَرَض نيستند نظير آيه 13 عنكبوت و آيه [زلزله:8] و همچنين حسنات وزن. ثقل دارند. بطور خلاصه بايد دانست كه عمل خوب و بد به شكل نيرو كه از مادّه سرچشمه مى‏گيرد داراى وزن و سنگينى است و روز قيامت كه آدمى عمل مجسّم شده خود را خواهد ديد اين حقيقت به وضوح بروى مسّلم خواهد گرديد. باقى مطلب در (وزن و عمل) ديده شود.


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, إِن:45, نَحْن:37, قَوْلا:33, يَوْما:33, خَلَقْنَاهُم:33, نَاشِئَة:33, وَرَاءَهُم:30, عَلَيْک:30, اللّيْل:30, شَدَدْنَا:26, يَذَرُون:26, سَنُلْقِي:26, هِي:26, إِنّا:22, أَشَدّ:22, أَسْرَهُم:22, تَرْتِيلا:22, وَطْئا:18, الْقُرْآن:18, الْعَاجِلَة:18, رَتّل:14, يُحِبّون:14, إِذَا:14, شِئْنَا:10, أَقْوَم:10, هٰؤُلاَء:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::ثَقِيلا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۰

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بروزن عنب) سنگينى ثقيل يعنى سنگين. اصل آن در اجسام است و در معانى نيز مى‏آيد (مفردات) [اعراف:8]، ثقيل به معنى سنگين است صفت روز قيامت و نيز صفت قول آمده است [انسان:27]، [مزّمل:5]. ثقال بضّم و فتح اوّل به معنى ثقيل است و جمع آن ثِقال (بروزن رجال است) مثل [اعراف:57]، تا چون باد ابرهاى سنگين را برداشت. سحاب چنان كه در اقرب الموارد گفته اسم جنس جمعى است صفت آن گاهى بنا بر لفظش مفرد مى‏آيد مثل [بقره:164]، و گاهى بنا بر معنايش جمع مى‏آيد نظير آيه فوق. در مجمع ذيل آيه 12 سوره رعد فرموده: سَحابه است. ولى قول اقرب الموارد درست‏تر است زيرا در آن صورت صفت آن همواره جمع مى‏آيد حال آن كه در «والحساب المسخّر» مفرد آمده است. اَثقال جمع ثِقل (بروزن علم) است و آن چيزى است كه حملش سنگين است بنابراين معناى [نحل:7] اين است كه چهار پايان بارهاى شما را حمل مى‏كنند. مِثقال: چيزى است كه با آن وزن مى‏كنند (سنگ) (مفردات، اقرب الموارد) در اوّلى گويد: مثقال نام هر سنگ است. و مثقال الشى‏ءِ وزن آن است. «مِثقالُ ذَرَّةٍ» يعنى هم وزن مورچه در اين جا لازم است چند آيه را بررسى كنيم... الف: [اعراف:187] مراد از اين «ثَقُلَت فِى السَّمواتِ وَ الاَرضِ» چيست و چرا قيامت در آسمان‏ها و زمين سنگين شده است؟ در الميزان آمده: مراد آن است كه دانستن آن سنگين است و آن به عينه سنگينى وجود قيامت است يا مراد سنگينى وضع آن بر اهل آسمان‏ها و زمين است زيرا در آن شدائد و عقبات و غيره هست! يا اين كه وقوع آن بر مردم سنگين است چون توأم با از بين رفتن نظام كنونى است... و بالاخره ثبوت آن و علم به آن و صفات آن، همه سنگين است (باختصار). المنار گويد: وقوع آن سنگين و امر آن در آسمان‏ها و زمين بر اهل آن دو بزرگ است. از قتاده نقل شده كه علم آن بر اهل آسمان‏ها و زمين سنگين است. ناگفته نماند: فاعل «ثقلت» ساعة و قيامت است نبايد چيزى مانند علم و غيره بر آن اضافه كنيم بلكه خود قيامت، سنگين و واقعه مهمّى است و چنان سنگين است كه آسمان‏ها و زمين از سنگينى آن خورد مى‏شوند و از بين مى‏روند و اين نظام هستى تاب تحمل آن را ندارد. كوبنده خطرناكى است كه كوه‏ها را مثل پشم رنگارنگ حلّاجى شده، ريز ريز مى‏كند و زمين و كوه‏ها را يك جا مى‏كوبد [حاقة:14]، آسمان را مى‏شكافد، كواكب را پراكنده مى‏كند و... على هذا بايد گفت: وقوع آن كه خودِ آن است، واقعه سنگين و مهّم است. اين سنگينى اجسام نيست بلكه سنگينى مرض و سنگينى آن كس كه غرامت بيشتر پرداخته است نظير [طور:40] در آیه [انسان:27] كه ثقيل صفت «يوم» آمده، متحمل است سنگينى آن بر مردم مراد باشد. ب: [توبه:38] تثاقل اظهار سنگينى نفس و به عبارت ديگر عدم ميل است يعنى: چه شده بر شما چون گويند در راه خدا كوچ كنيد سنگينى مى‏كنيد به سوى زمين و مى‏خواهيد بمانيد و خارج نشويد. ج: [مزّمل:5] ملاحظه قبل و بعد آيه و آيات ديگر نشان مى‏دهد كه مراد سنگينى تبليغ آن بر آن حضرت است. درست است كه قرآن برنامه حق و فطرت است ولى تبليغ آن بر يك فرد كه تمام محيط به مخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود. [عنكبوت:13] آيه شريفه درباره پيشوايان باطل است كه هم حامل گناهان ديگر كه به جهت واداشتنِ ديگران به گناه، كسب كرده‏اند به عبارت ديگرى گناه كسانى كه تعليم كرده‏اند و بدعت گذاشته‏اند. كه در اسلام ثابت است هر كه ديگران را به گناه وا دارد و بدعت گذارد مثل گناه تمام مرتكبين آن بدعت، به پاى اوست و مرتكبين نيز در مقابل عمل خود گناهكارند. ه: [زلزله:2] اثقال چنان كه گفته شد به معنى چيزهاى سنگين كننده و به معناى بار است معنى آيه اين است: آنگاه كه زمين زلزله خود را شروع كند و بارهاى خود را بيرون ريزد. نظير اين آيه است: [انشقاق:3-4]انداختن زمين محتويات خود را و خالى ماندنش نظير اخراج اَثقال است. ممكن است مراد از آن تخليه نيروهاى زمين و انفاك ذرّات آن از يكديگر باشد. ولى ملاحظه هر دو آيه نشان مى‏دهد كه زمين بعد از اخراج اِثقال خود از بين نخواهد رفت بلكه از آن اثقال خال يخواهد ماند، در اين صورت بايد گفت: مراد ذرّات ابدان مردگان و اعمال و اسرار آنهاست نظير بيرون ريختن تخم‏ها در اثر روئيدن. مثلاً تخم هائى كه در مزارعه‏اى كاشته‏ايم بعد از روئيدن آنها مى‏توانيم بگوئيم: زمين آن چه در شكم داشت بيرون ريخت، مؤيّد اين معنى آيه بعد است كه فرموده «يَؤمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها» از اين به نظر مى‏آيد كه «اخبار» هم از اثقال زمين است آيه [انفطار:4] كه در «بعثر» گذشت نيز به اين مطلب يارى مى‏كند. و: آيات قرآن روشن مى‏كند كه گناهان ثقل و سنگينى دارند و عَرَض نيستند نظير آيه 13 عنكبوت و آيه [زلزله:8] و همچنين حسنات وزن. ثقل دارند. بطور خلاصه بايد دانست كه عمل خوب و بد به شكل نيرو كه از مادّه سرچشمه مى‏گيرد داراى وزن و سنگينى است و روز قيامت كه آدمى عمل مجسّم شده خود را خواهد ديد اين حقيقت به وضوح بروى مسّلم خواهد گرديد. باقى مطلب در (وزن و عمل) ديده شود.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...