النساء ٤١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی (بر اعمالشان) می‌آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟

پس چگونه است آن‌گاه كه از هر امّتى گواهى بياوريم و تو را بر اينان گواه آوريم
پس چگونه است [حالشان‌] آنگاه كه از هر امتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟
پس چگونه است (حال آنان) آن‌گاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را بر این امّت به گواهی خواهیم؟
پس چگونه است [حال مردم] هنگامی که از هر امتی گواهی [که پیامبر آنان است بر اعمالشان] بیاوریم، و تو را بر آنان گواه آوریم؟!
چگونه خواهد بود آن روز كه از هر امتى گواهى بياوريم و تو را بر اين امت به گواهى فرا خوانيم؟
و حال [آنان‌] چگونه باشد آنگاه که از هر امتی شاهدی به میان آوریم و تو را گواه بر اینان آوریم‌
پس چگونه خواهد بود آنگاه كه از هر امتى گواهى بياريم و تو را بر اينان گواه آريم.
(ای محمّد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملّتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر (قوم خود، از جمله) اینان (یعنی تنگچشمان و نافرمایان) بیاوریم؟
پس چگونه است (حالشان) آن هنگام (و هنگامه‌ای) که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را بر همه‌ی آنان [:امت‌ها وگواهانشان] گواه آوریم‌؟
پس چگونه است هنگامی که بیاریم از هر گروهی گواهی و بیاریم تو را بر اینان گواه‌


النساء ٤٠ آیه ٤١ النساء ٤٢
سوره : سوره النساء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَیْفَ»: چگونه خواهد بود؟ چه حالی پیدا خواهند کرد؟ «شَهِیداً»: گواه (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- هر امتى گواه و ناظرى بر اعمال خویش به همراه دارد. (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

۲- خداوند گواهان و ناظران امتها را در قیامت به گواهى فرامى خواند. (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

روایات و احادیث

۳- پیامبران، گواهان امتهاى خویش (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید) بنا به گفته مفسران، مراد از «شهید»، پیامبر هر امّت است. فراز بعدى آیه این معنا را تأیید مى کند. برداشت فوق را فرمایش على (ع) تأیید مى کند که در ضمن بیان مواطن محشر فرمود: ... فیقوم الرسل (ع) فیشهدون فى هذه المواطن فذلک قوله: «فیکف اذا جئنا من کل امّة بشهید».[۱]

۴- رسوایى و وخامت حال بخیلان، ریاکاران و کافران به خدا و قیامت در صحنه قیامت (الذین یبخلون ... فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

۵- پیامبر (ص)، گواه امت خویش (و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) در برداشت فوق، «هؤلاء» اشاره به مسلمانان و امت پیامبر (ص) گرفته شده است.

۶- خداوند در قیامت، پیامبر (ص) را براى گواهى بر امت خویش فرامى خواند. (و جئنا بک على هؤلاء شهیداً)

۷- آگاهى پیامبران از اعمال امتهاى خویش (فکیف اذا جئنا ... على هؤلاء شهیداً) لازمه گواهى دادن بر اعمال نیک و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

۸- پیامبر (ص)، گواهى بر شاهدان امتها در قیامت (فکیف اذا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) در برداشت فوق، «هؤلاء» اشاره به «شهید» در جمله سابق است. و چون هر امت، شاهد مخصوص به خود دارد و امتها متعددند، گواهان نیز متعدد خواهند بود. و لذا اسم اشاره با صیغه جمع (هؤلاء) آمده است.

۹- مقام ویژه و بلند پیامبر اسلام (ص) در بین دیگر پیامبران الهى (فکیف ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) پیامبر اسلام (ص) بنابر آنچه در برداشت قبل توضیح داده شد گواه بر دیگر پیامبران است. و این حقیقت، حکایت از مقام ویژه و برتر آن حضرت دارد.

۱۰- خداوند در قیامت با وجود آگاهى بر اعمال گواهانى را براى نشان دادن اتقان در حسابرسى، فراخواهد خواند. (کان اللّه بهم علیماً ... فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً)

۱۱- پیامبر اسلام(ص)، گواه و شاهد بر همه رسولان الهى در روز رستاخیز (فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) امیرالمؤمنین (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هو [محمد (ص)] الشهید على الشهداء و الشهداء هم الرسل (ع).[۲]

موضوعات مرتبط

  • امت: عمل امت ها ۷ ; گواهان امت ها ۲، ۳، ۵، ۶ ; گواهى امت ها ۱
  • انبیا: علم غیب انبیا ۷ ; گواهان انبیا ۱۱ ; گواهى انبیا ۳
  • بخیل: در قیامت ۴ ; رسوایى بخیل ۴
  • خدا: حسابرسى خدا ۱۰ ; علم خدا ۱۰
  • ریاکار: رسوایى ریاکار ۴ ; ریاکار در قیامت ۴
  • عمل: گواهان عمل ۱
  • قیامت: فلسفه گواهى در قیامت ۱۰ ; گواهى در قیامت ۱۱
  • کافران: در قیامت ۴
  • کفر: به خدا ۴ ; کفر به قیامت ۴
  • گواهان: در قیامت ۲، ۶، ۸، ۱۰
  • محمد (ص): فضایل محمد (ص) ۹ ; گواهى محمد (ص) ۵، ۶، ۸، ۱۱ ; محمد (ص) و انبیا ۹

منابع

  1. توحید صدوق، ص ۲۶۱، ج ۵، ب ۳۶ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۱، ح ۲۵۴.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱۳۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۴.