المرسلات ٢٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

هم در حال حیاتشان و هم مرگشان؟!

|در حال حيات و در حال مرگشان
چه براى مردگان چه زندگان.
تا زندگان روی زمین تعیّش کنند و مردگان درونش پنهان شوند.
هم در حال حیاتشان و هم زمان مرگشان
براى زندگان و مردگان؟
چه برای زندگان، چه برای مردگان‌
مر زندگان و مردگان را- كه زندگان و مردگان را در خود جاى دهد-؟
هم در حال حیات و هم در حال ممات؟
نگهبانِ سرنشینانش، چه زندگان و چه مردگان‌،
زندگان را و مردگان را


المرسلات ٢٥ آیه ٢٦ المرسلات ٢٧
سوره : سوره المرسلات
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَحْیَآءً»: اگر (کِفَاتاً) مصدر، یا جمع (کافِت) و اسم فاعل باشد، مفعولٌ‌به آنها است. اگر اسم مکان باشد، باز هم مفعولٌ‌به است، ولی برای فعل محذوف (تَکْفِتُ). یا حال ضمیر محذوف (کُم) است، و اصل آن چنین است: تَکْفِتُکُمْ أَحْیَآءً وَ أَمْوَاتاً.


تفسیر

نکات آیه

۱ - زمین، محل و جایگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسیار (کفاتًا . أحیاءً و أموتًا) تنوین «أحیاءً و أمواتاً»، براى تعظیم است و مراد از آن تکثیر مى باشد.

۲ - گنجایش زمین، براى تأمین نیازهاى بشر در حال حیات و مرگ* (أحیاءً و أموتًا)

۳ - آفرینش زمین، براى حیات و مرگ انسان ها، جلوه قدرت و عظمت الهى است. (ألم نجعل الأرض کفاتًا . أحیاءً و أموتًا)

روایات و احادیث

۴ - «حَمّاد بن عیسى عن أبى عبداللّه(ع) أنّه نظر إلى المقابر، فقال: یا حمّاد هذه کِفاتُ الأموات و نظر إلى البیوت فقال: هذه کفاتُ الأحیاء ثمّ تلا [هذه الآیة ]«ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً»;[۱] حمّادبن عیسى از امام صادق(ع) روایت کرده که آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! این کفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: این کفاتِ زنده ها است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «ألم نجعل الأرض کفاتاً . أحیاءً و أمواتاً».

موضوعات مرتبط

  • خدا: نشانه هاى عظمت خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۳
  • زمین: زندگى در زمین ۱، ۳، ۴; فلسفه خلقت زمین ۳، ۴; فواید زمین ۱، ۲; مرگ در زمین ۱، ۳، ۴; وسعت زمین ۲
  • زندگى: جایگاه زندگى ۱، ۴
  • مرگ: جایگاه مرگ ۱، ۴
  • نیازها: منابع تأمین نیازها ۲

منابع

  1. معانى الأخبار، ص ۳۴۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۸۹، ح ۱۵.