البروج ١١

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ لَهُمْ‌ جَنَّاتٌ‌ تَجْرِي‌ مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذٰلِکَ‌ الْفَوْزُ الْکَبِيرُ

ترجمه

و برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، باغهایی از بهشت است که نهرها زیر درختانش جاری است؛ و این نجات و پیروزی بزرگ است!

|همانا كسانى كه ايمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، برايشان باغ‌هايى است كه نهرها از زير درختان آن جارى است. اين است آن كاميابى بزرگ
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، براى آنان باغهايى است كه از زير [درختان‌] آن جويها روان است؛ اين است [همان‌] رستگارى بزرگ.
آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند بر آنها البته (در بهشت) باغهایی است که زیر درختانش نهرها جاری است. این بهشت ابد به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، ویژه آنان است، این است کامیابی بزرگ.
براى كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است و آن كاميابى بزرگى است.
بی‌گمان کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، ایشان راست بوستانهایی [بهشتی‌] که جویباران از فرودست آن جاری است، این رستگاری بزرگ است‌
همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك و شايسته كردند ايشان راست بهشتهايى كه از زير آنها جويها روان است، اين است كاميابى و رستگارى بزرگ.
مسلّماً کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته می‌کنند، بدون شکّ باغهای بهشت از آن ایشان است که از زیر (کاخها و درختان) آن رودبارها روان است، و رستگاری و کامیابی بزرگ این است.
بی‌گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته‌(ی ایمان) کردند، برایشان باغ‌هایی (با درختان) سردرهم است که از زیر (درختان)شان نهرها روان است‌؛ این است (همان) کامیابی سالم بزرگ.
همانا آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند ایشان را است باغهائی که روان است زیر آنها جویها این است رستگاری بزرگ‌

Those who believe and do righteous deeds will have Gardens beneath which rivers flow. That is the great triumph.
ترتیل:
ترجمه:
البروج ١٠ آیه ١١ البروج ١٢
سوره : سوره البروج
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْفَوْزُ الْکَبِیرُ»: رستگاری و پیروزی و کامیابی بزرگ.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11»

همانا كسانى كه مردان و زنان با ايمان را مورد آزار و شكنجه قرار دادند و توبه نكردند، پس براى آنان عذاب دوزخ و همچنين عذاب سوزان است.

همانا براى كسانى كه اهل ايمان و عمل صالح هستند، باغ‌هايى بهشتى است كه نهرها از زير آن جارى است، اين است رستگارى بزرگ.

نکته ها

«فتنة» در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش، براى به دست آوردن ميزان خلوص آن است و در اصطلاح، به معناى عذاب و شكنجه و يا آزمايش‌هاى سخت نيز به كار مى‌رود.

امّا در آيه مورد بحث به معناى عذاب و آزار است. «1» چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد:

«يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» «2»

در حوادث تلخ و سخت تاريخ، همواره زنان و مردان مؤمن در كنار يكديگر بوده‌اند و نقش زنان در حركت‌هاى اصلاحى و انقلابى فراموش نشدنى است. لذا ستمگران جنايتكار نيز، آنان را همچون مردان مورد آزار و شكنجه قرار مى‌دادند. «فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»

پیام ها

1- اصحاب اخدود و همه شكنجه‌گران تاريخ، مورد قهر الهى هستند. الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ‌ ...

2- زنان با ايمان در كنار مردان، آزار و شكنجه‌ها را به جان مى‌خريدند. «فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»


«1». تفسير نمونه.

«2». ذاريات، 13 و 14.

جلد 10 - صفحه 437

3- در دفاع از مظلوم، تفاوتى ميان زن و مرد نيست. فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‌ ...

4- راه توبه همواره باز است و براى هيچ كس بن‌بست وجود ندارد و لذا يأس از رحمت خدا ممنوع است. (آرى، خداوند حتّى شكنجه‌گرانى كه مؤمنان را مى‌سوزاندند، دعوت به توبه كرده است.) فَتَنُوا ... ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا

5- خداوند توبه‌پذير است، گرچه مدّتى طول كشيده باشد. «ثُمَّ»

6- كيفر سوزاندن، سوزاندن است. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ- عَذابُ الْحَرِيقِ»

7- بشارت و انذار بايد همراه يكديگر باشد. عَذابُ الْحَرِيقِ‌ ... جَنَّاتٌ تَجْرِي‌ ...

8- بهترين لذّت‌ها، لذّت بردن از طبيعت است. جَنَّاتٌ‌ ... الْأَنْهارُ

9- براى كفّار شكنجه‌گر دو عذاب است: عذاب كفر و عذاب شكنجه. «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ»

10- دنيا زودگذر است. هم كاميابى‌هاى ستمگران گذراست و هم سختى‌هاى مؤمنان. به فكر آخرت باشيد كه عذاب دوزخيان بى پايان و پاداش بهشتيان، جاودان است. فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ‌ ... لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ‌- الَّذِينَ آمَنُوا ... لَهُمْ جَنَّاتٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا: به درستى كه آنان كه ايمان آوردند به خدا و رسول و قيامت، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و به جا آوردند كارهاى شايسته و پسنديده، مراد اشخاصى‌اند كه در آتش اخدود ايشان را انداختند، لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي‌: مر ايشان راست بوستان‌هائى كه جارى مى‌شود، مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: از زير درختان يا مساكن ايشان نهرها، ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ: آن است رستگارى بزرگ. چه آن متضمّن اجلال و اكرام و افضال و انعام است كه دنيا و آنچه در آن است در جنب آن در نهايت حقارت و پستى است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»

النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

ترجمه‌

سوگند بآسمان داراى برجها

و بروز وعده داده شده‌

و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

هلاك شدند صاحبان گودالهاى‌

آتش كه داراى اشتعال بود

وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند

و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند

و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده‌

آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است‌

همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ‌

همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است‌

همانا او است كه نخست مى‌آفريند و عود ميدهد

و او است آمرزنده مهربان‌

كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است‌

كننده است هر آنچه بخواهد

آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع‌

فرعون و قوم‌


جلد 5 صفحه 369

ثمود

بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند

و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد

بلى آن قرآنى بلند مرتبه است‌

در لوح محفوظ از آفات.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا داده‌اند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان‌


جلد 5 صفحه 370

سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بى‌زوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه‌


جلد 5 صفحه 371

مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نموده‌اند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نموده‌اند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفته‌اند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.


جلد 5 صفحه 372

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ لَهُم‌ جَنّات‌ٌ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ ذلِك‌َ الفَوزُ الكَبِيرُ «11»

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ ‌هم‌ مفسرين‌ تفسير كردند بهمان‌ مؤمنين‌ ‌که‌ گرفتار اخدود شدند و لكن‌ هيچ‌ وجهي‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ تخصيص‌ نيست‌ ‌آيه‌ عموم‌ دارد شامل‌ جميع‌ مؤمنين‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌الي‌ يوم القيام‌ ميشود، و مكرر ‌اينکه‌ ‌آيه‌ تفسير ‌شده‌ و ‌ما ناچار يك‌ اشاره مختصري‌ ميكنيم‌.

إِن‌َّ الَّذِين‌َ آمَنُوا ‌در‌ ايمان‌ چهار امر معتبر ‌است‌: اول‌‌-‌ يقين‌ بجميع‌ عقائد حقه‌ و ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ شك‌ و ظن‌ كافي‌ نيست‌ يقين‌ قطعي‌ لازم‌ ‌است‌.

دوم‌‌-‌ دلبستگي‌ و ‌در‌ بند دين‌ بودن‌ ‌که‌ تعبير بعقيده‌ ميكنيم‌ و مي‌گوييم‌ عقايد حقه‌.

سوم‌‌-‌ اقرار قلبا و لسانا ‌که‌ كفر جحودي‌ نباشد ‌که‌ ميفرمايد: وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ ظُلماً وَ عُلُوًّا فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ المُفسِدِين‌َ نمل‌ ‌آيه‌ 14.

چهارم‌‌-‌ تسليم‌ و زير بار دين‌ رفتن‌.

وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ قطعا مراد جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ نيست‌ و ‌لو‌ لفظ الصالحات‌

جلد 18 - صفحه 67

عموم‌ دارد زيرا احدي‌ نميتواند جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌را‌ حيازت‌ كند بلكه‌ مراد اعمال‌ صالحه‌ داشته‌ باشند بتفاوت‌ درجات‌ بلي‌ كوتاهي‌ ‌در‌ واجبات‌ نكنند.

لَهُم‌ جَنّات‌ٌ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ جنات‌ هشت‌ جنت‌ داريم‌ جنات‌ ثمانيه‌ و مراد ‌از‌ تحتها ‌يعني‌ ‌از‌ پاي‌ قصور، و انهار بهشت‌ ‌هم‌ بسيار ‌است‌: مِن‌ ماءٍ غَيرِ آسِن‌ٍ، و مِن‌ لَبَن‌ٍ لَم‌ يَتَغَيَّر طَعمُه‌ُ، و مِن‌ خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ، و مِن‌ عَسَل‌ٍ مُصَفًّي‌، و نهر سلسبيل‌، و نهر كوثر.

ذلِك‌َ الفَوزُ الكَبِيرُ چه‌ فوزي‌ ‌است‌ بزرگتر ‌از‌ ‌اينکه‌ تفضلات‌.

تنبيه‌: اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا نميكند اهل‌ ايمان‌ بالاخره‌ نجات‌ پيدا ميكنند و نائل‌ ميشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- سپس به پاداش مؤمنان پرداخته، می‌فرماید: «و برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند باغهایی از بهشت است که نهرها زیر درختانش جاری است، و این نجات و پیروزی بزرگ است» (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجری من تحتها الانهار ذلک الفوز الکبیر).

چه فوز و پیروزی از این برتر که در جوار قرب پروردگار و در میان انواع نعمتهای پایدار، با سر بلندی و افتخار جای گیرند، ولی نباید فراموش کرد که کلید اصلی این پیروزی و فوز کبیر، ایمان و عمل صالح است.

نکات آیه

۱ - مؤمنان داراى عمل صالح، برخوردار از بوستان هایى متعدد، در آخرت (إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت)

۲ - توأم بودن ایمان و عمل صالح، شرط پاداش آفرینى آن دو است. (إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت)

۳ - بهشت، داراى بوستان هاى متعدد است. (لهم جنّ-ت)

۴ - مؤمنانى که زیر شکنجه کافران جان دادند و در آتش آنان سوختند، مالک بوستان هاى بهشت خواهند شد. (إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت) ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر برداشت یاد شده است.

۵ - توبه سوزانندگان مردان و زنان مؤمن، به ایمان آوردن و انجام دادن اعمال صالح است. (ثمّ لم یتوبوا ... إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت) تقابل «اصحاب اخدود»، با «الذین آمنوا و عملوا الصالحات»، بیانگر این است که مراد از «لم یتوبوا» (در آیه قبل)، ترک توبه از کفر است.

۶ - بوستان هاى بهشت، داراى نهرهایى فراوان که از زیر آن بیرون زده و جریان مى یابد. (لهم جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر) حرف «من» براى ابتداى غایت است و دلالت دارد که آب نهرها، از منابع زیر زمینى بوستان ها تأمین مى شود. این احتمال نیز وجود دارد که با تقدیر گرفتن کلمه «اشجار»، مراد از «من تحتها»، «من تحت اشجارها» باشد.

۷ - ایمان به خداوند و اعتقاد به عزّت، ستودگى، حاکمیت، مالکیت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح، مایه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمین آب خیز بهشت است. (إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز ... إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر) برداشت یاد شده، از ارتباط این آیه با آیه هشتم و نهم استفاده مى شود. «الصالحات»، جمع محلى به «ال» و مفید عموم است. عموم در این موارد، عرفى است; یعنى، تمام آن چه میسّر است. «جنّة»; یعنى، بوستانى که با درختان خود زمین را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

۸ - تهدید و ترغیب، از روش هاى قرآن براى هدایت انسان ها است. (فلهم عذاب جهنّم ... لهم جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر)

۹ - برخوردارى از بوستان هاى آب خیز بهشت، دستاوردى عظیم و آزادى بزرگ است. (ذلک الفوز الکبیر) «فاز به»; یعنى، به آن دست یافت و «فاز منه»; یعنى، از آن نجات پیدا کرد (قاموس). در این موارد - که حرف ربط آن ذکر نشده است - هر دو معنا مى تواند، مراد باشد.

موضوعات مرتبط

  • آزادى: آزادى بزرگ ۹
  • ایمان: آثار ایمان ۵; آثار ایمان به خدا ۷; ایمان و عمل صالح ۲; شرایط پاداش ایمان ۲
  • بهشت: تعدد باغهاى بهشت ۱، ۳; جریان نهرهاى بهشت ۶; سرسبزى بهشت ۷; صفات بهشت ۶; عظمت باغهاى بهشت۹; مالک باغهاى بهشت ۴; منظره هاى بهشت ۷; موجبات بهشت ۱، ۷; ویژگیهاى باغهاى بهشت ۶
  • بهشتیان :۴
  • صالحان: پاداش اخروى صالحان ۱
  • عقیده: آثار عقیده به حاکمیت خدا ۷; آثار عقیده به حمد خدا ۷; آثار عقیده به عزت خدا ۷; آثار عقیده به گواهى خدا ۷; آثار عقیده به مالکیت خدا ۷
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۵، ۷; شرایط پاداش عمل صالح ۲
  • قرآن: تشویقهاى قرآن ۸; تهدیدهاى قرآن ۸
  • کافران: شکنجه هاى کافران ۴
  • مؤمنان: پاداش اخروى مؤمنان ۱; پاداش مؤمنان ۴; توبه سوزانندگان مؤمنان ۵; سوزاندن مؤمنان ۴; شکنجه مؤمنان ۴; مالکیت اخروى مؤمنان ۴
  • هدایت: روش هدایت ۸

منابع