الأنعام ١٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۵۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آنها [= مشرکان‌] سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند؛ (و سهمی برای بتها!) و بگمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما [= یعنی بتها] است!» آنچه مال شرکای آنها بود، به خدا نمی‌رسید؛ ولی آنچه مال خدا بود، به شرکایشان می‌رسید! (آری، اگر سهم بتها با کمبودی مواجه می‌شد، مال خدا را به بتها می‌دادند؛ امّا عکس آن را مجاز نمی‌دانستند!) چه بد حکم می‌کنند (که علاوه بر شرک، حتّی خدا را کمتر از بتها می‌دانند)!

و براى خدا آنچه از زراعت و دام‌ها كه او آفريده سهمى گذاشتند، [و سهمى براى بت‌ها] و به خيال خود گفتند: اين سهم خدا و اين هم براى بت‌هاى ماست. پس آن سهمى كه مخصوص بت‌هايشان بود به خدا نمى‌رسيد، ولى آنچه براى خدا بود به بت‌ها مى‌رسيد [و سهم خدا را به ب
و [مشركان،] براى خدا از آنچه از كِشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند، و به پندار خودشان گفتند: «اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما.» پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمى‌رسيد، و[لى‌] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مى‌رسيد. چه بد داورى مى‌كنند.
و برای خدا از روییدنیها و چهارپایانی که آفریده نصیبی معین کردند و به گمان خودشان گفتند: این سهم برای خدا و این سهم برای دیگر شریکان و بتان ما. پس آن سهمی که شریکانشان را بود به خدا نمی‌رسید و آن که برای خدا بود به شریکان می‌رسید! حکمی سخت (جاهلانه و) ناشایسته می‌کنند.
و مشرکان از زراعت و چهارپایانی که خدا آفریده برای او سهمی قرار دادند، و به گمان بی اساس خود گفتند: این سهم خدا، و این سهم بُتان ما؛ [و عقیده داشتند] آنچه برای بتانشان باشد به خدا نمی رسد و آنچه برای خدا باشد [در صورتی که سهم بتان کمبودی داشته باشد] به آنها می رسد؛ بد است آنچه داوری می کنند.
براى خدا از كشته‌ها و چارپايانى كه آفريده است نصيبى معين كردند و به خيال خود گفتند كه اين از آن خداست و اين از آن بتان ماست. پس آنچه از آن بتانشان بود به خدا نمى‌رسيد، و آنچه از آن خدا بود به بتانشان مى‌رسيد. به گونه‌اى بد داورى مى‌كردند.
و برای خداوند از زراعت و چارپایانی که خود او آفریده است، بهره‌ای قائل شدند و به پندار خویش چنین مدعی شدند که این برای خداست و این برای بتان ما، آنگاه آنچه خاص بتانشان بود، به خداوند نمی‌رسد، ولی آنچه خاص خداوند بود به بتانشان می‌رسد، چه بد حکم می‌کنند
و براى خدا از آنچه آفريده است از كشت و چهارپايان بهره‌اى قرار دادند و گفتند: اين براى خداست، به پندار خودشان، و اين براى شريكان ما- يعنى بتهايى كه براى خدا شريك ساخته‌اند-، اما آنچه براى شريكانشان است به خدا نمى‌رسد و آنچه براى خداست به شريكانشان مى‌رسد! بد است اين داورى كه مى‌كنند.
(بت‌پرستان همیشه دچار اوهام خرافاتند. مثلاً این گونه) مشرکان سهمی از زراعت و چهارپایانی را که خدا آنها را آفریده است برای خدا قرار می‌دهند و به گمان خود می‌گویند: این برای خدا است (و با این سهم به خدا تقرّب می‌جوئیم و بدین منظور آن را به مهمانان و ناتوانان می‌دهیم) و این برای شرکاء (و معبودهای) ما است (و با این سهم نیز به بتها و اصنام تقرّب می‌جوئیم و بدین منظور آن را صرف رؤسا و پرده‌داران و خادمان بتکده‌ها و معابد می‌نمائیم). امّا آنچه به شرکاء (و معبودهای) ایشان تعلّق می‌گیرد به خدا نمی‌رسد (و صرف آن در راه او ممنوع است) و آنچه متعلّق به خدا می‌باشد به شرکاء (و معبودهای) ایشان می‌رسد (و می‌تواند صرف آنها گردد و به سرپرستان و خدمتگذاران اصنام ایشان داده شود). چه بد داوری می‌کنند!
و (مشرکان) برای خدا - از آنچه از کِشت و دام‌ها که پدید آورده است - سهمی گذاشتند، و به پندار خودشان گفتند: «این ویژه‌ی خداست و این ویژه‌ی شریکانمان.» پس آنچه ویژه‌ی شریکانشان بود به خدا نرسد و آنچه در اختصاص خدا بود به شریکانشان رسد. چه بد داوری می‌کنند!
و قرار دادند برای خدا از آنچه بیافریده است از کشت و دامها بهره‌ای پس گفتند این برای خدا بر پندار ایشان و این برای شریکان پس آنچه برای شریکان ایشان است نرسد به خدا و آنچه برای خدا است برسد به شریکان ایشان چه زشت است آنچه حکم می‌کند


الأنعام ١٣٥ آیه ١٣٦ الأنعام ١٣٧
سوره : سوره الأنعام
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذَرَأَ»: آفرید. از نیستی به هستی آورد و افزون و پراکنده کرد. «الْحَرْثِ»: کِشت. زراعت. «الأنْعَامِ»: جمع نَعَم، چهارپایان (شتر، گاو، بز و گوسفند). «بِزَعْمِهِم»: به گمان خود. مراد این است که چنین پیشه و اندیشه‌ای ساخته و پرداخته خود ایشان است. «شُرَکَآئِهِمْ»: مراد بتهای بت‌پرستان است که آنها را شریک خدا می‌دانستند. یا مراد رؤسای معابد و پرده‌داران و خدمتکاران است که آنان را در اموال خود شریک می‌دانستند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپایان براى خدا و سهمى از آن براى شریکان موهوم او (مانند بت، جن و ...) از سنتهاى مشرکان در عصر جاهلیت (و جعلو الله مما ذراً ... فقالوا هذا لله) به قرینه آیه ۱۰۰ همین سوره (و جعلوالله شرکاء الجن)، از جمله عقاید موهوم مشرکان، شریک بودن جنیان با خداوند بوده است.

۲- سنت جاهلى مشرکان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپایان براى خدا و سهمى براى شریکان خیالى او، بى اساس و بر پایه گمان بوده است. (و جعلو الله مما ذراً ... هذا لله بزعمهم) «زعم» به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

۳- قرار دادن سهم براى خداوند، از آنچه خود آفریده، از پندارهاى پوچ مشرکان (و جعلو الله مما ذراً من الحرث و الأنعم نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم)

۴- کشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهلیت بوده است. (مما ذراً من الحرث و الأنعم)

۵- شرک، عقیده اى برخاسته از پندار و اوهام مشرکان است. (فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم) منتسب کردن «شرکاء» به مشرکان و نه به خداوند، گویا اشاره بدین نکته باشد که آنچه را آنان شریک خدا مى پندارند به ساخته هاى ذهنى آنان مربوط است.

۶- مشرکان در کنار اعتقاد به بتها به «الله» نیز معتقد بودند. (فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائنا)

۷- مشرکان، آنچه از اموال را که سهم خداوند مى شمردند، براى شریکان (بتها) مصرف مى کردند. (فما کان لله فهو یصل إلى شرکائهم)

۸- مشرکان، مصرف اموال سهم شریکان پندارى خداوند را در راه خدا غیر مجاز و ناروا مى شمردند. (فما کان لشرکائهم فلایصل إلى الله و ما کان لله فهو یصل إلى شرکائهم)

۹- مصرف سهم خداوند براى بتها و دیگر شریکان خیالى و مصرف نکردن سهم بتها براى خداوند، از داوریهاى ناپسند مشرکان عصر جاهلى بوده است. (فما کان لشرکائهم ... ساء ما یحکمون) مراد از فعلهاى «یصل» و «لایصل»، آن گونه که مفسران گفته اند، در مقام خبر از انشاى مشرکان است. یعنى مشرکان آنچه را سهم خداوند تلقى مى نمودند، مصرفش را براى بتها (مانند مخارج بتکده و ...) مجاز مى دانستند، ولى عکس آن را روا نمى شمردند.

۱۰- داورى زشت و غلط مشرکان جاهلى در مقایسه خدا با بتها و ترجیج بتها بر او (فما کان لشرکائهم ... ساء ما یحکمون)

۱۱- داورى و سخن گفتن درباره خداوند، آنگاه که مبتنى بر حدس و گمان باشد، کارى نکوهیده است. (و جعلوالله ... ساء ما یحکمون)

موضوعات مرتبط

  • اللّه: در جاهلیت ۶
  • جاهلیت: منابع اقتصادى دوران جاهلیت ۴
  • دامدارى: در جاهلیت ۴
  • زکات: چهارپایان در جاهلیت ۱، ۲; زکات در جاهلیت ۳، ۹; زکات غلات در جاهلیت ۱، ۲
  • شرک: بى منطقى شرک ۵; منشأ شرک ۵
  • عقیده: باطل ۲، ۳، ۵، ۱۰
  • قضاوت: سرزنش قضاوت ناپسند ۱۱; ظن در قضاوت ۱۱; قضاوت درباره خدا ۱۱; قضاوت ناپسند ۹
  • کشاورزى: در جاهلیت ۴
  • مشرکان: بت پرستى مشرکان ۶، ۱۰; بینش مشرکان ۳، ۵، ۸، ۱۰; عقیده مشرکان به اللّه ۶ ; عمل ناپسند مشرکان ۷; قضاوت مشرکان ۱۰; مشرکان دوران جاهلیت ۱، ۲، ۹، ۱۰; مشرکان و سهم المال بتها ۱، ۲، ۷، ۸، ۹; مشرکان و سهم المال خدا ۱، ۲، ۳، ۷، ۸، ۹

منابع