أُذُن

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

آیات شامل این کلمه

«أُذُن» در اصل به معناى گوش است، ولى به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، و به اصطلاح «گوشى» هستند نیز، این کلمه اطلاق مى شود.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن عُنُق) گوش. [مائده:45]. جمع آن آذان است نحو [اعراف:195] و به كسى كه بهر سخن گوش دهد و باور كند اُذُن گويند مثل [توبه:61] يعنى بعضى از آنها پيغمبر را اذيّت مى‏كنند مى‏گويند: او گوش است (زود باور است) بگو براى شما گوش خوبى است خدا را تصديق مى‏كند و مؤمنان را تصديق مى‏كند. در مجمع البيان مى‏گويد: اين تسميه شخص است به اسم عضو مخصوص براى مبالغه. همچنان كه به جاسوس مى‏گويند: عين. گويا وجودش يكپارچه چشم است نا گفته نماند مراد از اُذُن در آيه صرف شنيدن و گوش دادن نيست بلكه منظور عمده باور كردن است، مراد منافقان آن بود كه حضرت بسيار زود باور است، آنچه مى‏شنود تصديق مى‏كند چنانچه «يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمؤْمِنينَ» مؤيد آن است. در تفسير المنار نقل شده: عده‏اى از منافقان كه از آن جمله جلاس بن سويد، مخشى بن حمير و وديعة بن ثابت بود، جمع شدند و خواستند در غياب حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله وسلم» از او بدگوئى كند بعضى گفتند: محمد يكپارچه گوش است اگر به او خبر دادند قسم مى‏خوريم تصديقمان مى‏كند. در نتيجه آيه فوق نازل شد. مخفى نماند: كفّار به اين كلمه قصد اهانت داشتند، ولى قرآن آنرا بصورت مدح آورده و مى‏گويد: پيغمبر زياد گوش مى‏دهد و باور مى‏كند امّا نه بهر كس بلكه بوحى خدا و سخن مؤمنان گوش مى‏دهد و باور مى‏كند و اين گوش دادن و باور كردن بخير و صلاح شماست كه شما را راهنمايى مى‏كند. از اين ماده فعل «اَذِنَ يَأْذَنُ» از باب «عَلِمَ يَعْلَمُ» بمعنى گوش دادن و اطاعت كردن آمده است مانند [انشقاق:1] آنگاه كه آسمان شكافته شود و از فرمان پروردگارش پيروى كند و اطاعت آن حتمى است در تفسير كشّاف ذيل آيه فوق و درالفائق و نهايه ماده اذن از حضرت «رسول صلى اللّه عليه وآله و سلم» منقول است «ما اَذِنَ اللّهُ لِشَيىٍ كَاِذْنِهِ لِنَبّىٍ بِالقُرآنِ» خدا به چيزى گوش نداده مانند گوش دادنش به پيغمبرى كه قرآن را با صوت حزين و رقيق مى‏خواند. در فائق گويد: مراد از تغنّى تحزين و ترقيق صوت است. به نظر مى‏آيد كه بجاى «لِنَبىٍّ» «لِرَجُلٍ» باشد چون از «لنبىٍ» استفاده مى‏شود قرآن به بسيارى از پيامبران نازل شده حال آنكه چنين نيست. و از همين ماده «اِذن» به معنى علم استعمال شده در صورتى كه متعدى با باء باشد مثل [بقره:279] يعنى يقين كنيد بجنگ با خدا و رسول. بنظر مى‏آيد كه معناى علم به آن اشراب شده است و يا علمى كه از شنيدن حاصل شود، يعنى گوش كنيد و بدانيد كه با خدا و رسول در جنگيد. ناگفته نماند: فرق ما بين اذن به معنى گوش دادن و اطاعت و اذن به معنى علم، آن است كه اوّلى بالام والى و دوّمى با باء متعدّى مى‏شود براى مزيد توضيح به «اِذن» بر وزن عِلم رجوع شود.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...