مَدَدْنَاهَا

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

زيادت. طبرسى ذيل آيه [بقره:15]. فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه كشيدن چيزى سبب زيادت طول آن است. ولى راغب معناى آن را كشيدن مى‏داند و گويد:«اَصْلُ الْمَدِّ: اَلْجَرُّ» و مدّت را از آن مدّت گويند كه وقت ممتد است. در اقرب الموارد آمده: سيل را از آن مدّ گويند كه زيادت آب است. به نظر مى‏آيد كه قول مجمع‏البيان اصح باشد و اينكه گسترش دادن زمين را مدّالارض گوييم كه گسترش يك نوع زيادت است همچنين مهلت دادن، مال دادن و غيره. [رعد:3]. مراد از مدّالارض ظاهراً گسترش و وسعت خشكى آن است اگر در نظر بگيريم كه زمين در اصل مذاب بوده سپس در اثر سرد شدن قسمتى از آن منجمد شده و به تدريج بر وسعت آن افزوده تا تمام سطح آن را فرا گرفته است، در اينصورت معنى مدّالارض را بهتر درك خواهيم كرد يعنى: او كسى است كه زمين را گسترش داد و در آن كوههاى پابرجا و نهرها قرارداد. نظير:[حجر:19]. *[حجر:88]. مدّعين به معنى نگاه شديد و خيره شدن است يعنى چشمانت را به چيزهایی كه به دسته‏هاى كفّار داده‏ايم نگران مكن. * [مريم:79]. آنچه مى‏گويد مى نويسيم و عذاب را بر او افزون مى‏كنيم. * [مريم:75]. «فَلْيَمْدُد» امر غائب است مراد از آن مهلت مى‏باشد. گويند براى حتمى بودن مهلت به صورت امر آمده است يعنى هر كه در ضلالت باشد خدا حتماً به او مهلت خواهد داد ولى وقت آمدن عذاب يا قيامت خواهد دانست كه موقعيّت بدى داشته و بى‏يار و ياور است. * [لقمان:27]. منظور از «يَمُدُّ» امداد و يارى است . * [بقره:15]. مراد ظاهراً از «يَمُدُّهُم» مهلت است. * [شعراء:133]. [اسراء:6]. شما را با چهارپايان - اموال و پسران فزونى داديم مدّ و امداد هر دو يكى است ولى راغب در مفردات گفته: امداد اكثراً در محبوب و مدّ در مكروه آيد. *** * [كهف:109]. مداد به معنى مركب است از كشّاف و جوامع الجامع فهميده مى‏شود كه علّت تسميه، زياد شدن وزن دوات بواسطه آن است. «مدد» مصدر است به معنى زيادت و آمدن چيزى بعد از چيزى، مراد از آن در آيه ظاهراً اسم است يعنى بگو اگر دريا مركب شده ‏و كلمات خدا با آن نوشته مى‏شد حتماً پيش از تمام شدن كلمات خدا، دريا تمام مى‏شد و اگر چه درياى ديگرى را بر آن كمك مى‏آورديم. معنى آيه در «كلم» گذشت.