ریشه ثمود: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
ثمود يكى از قبائل عرب ما قبل است كه در محلّى بنام وادى القرى ما بين حجاز و شام سكونت داشتند (الميزان ج 10 ص 329 - دائرة المعارف و جدى مادّه عرب) كلمه ثمود بتأويل منصرف و بتأويل قبيله غير منصرف است (اقرب الموارد) گويند آن كلمه عجمى و گويند عربى است و علت عدم صرف اسم قبيله بودن آن است (مفردات) در مجمع البيان ذيل آيه 73 اعراف آن را نام يكى از نواده‏هاى نوح فرموده كه قبيله صالح بنام او نامگذارى شده بود. اين كلمه 26 بار در قرآن كريم آمده، منصرف و غير منصرف هر دو بكار رفته است طبرسى در ذيل آيه 68 از سوره هود فرمايد: حفض بنقل از عاصِم و نيز يعقوب و حمزه «اَلا اِنَّ ثَمُودَ...» را بدون تنوين خوانده‏اند و ديگران در اين سوره و سوره فرقان و عنكبوت و نجم آن را با تنوين خوانده‏اند زيرا كه در اين مواضع ثمود با الف نوشته شده است. به هر حال اگر آن را اسم قوم گرفتيم مذكّر و منصرف است و اگر اسم قبيله گرفتيم، غير منصرف و علّت عدم صرف آن علميّت و تأنيث است. راغب گويد: اصل آن از ثمد است و آن آبى است كه ماده نداشته باشد. (مثل آب باران كه در جائى جمع شده است) آن چه قرآن درباره قوم ثمود فرموده به قرار ذيل است: الف: مردمى بت پرست بودند و در آن اصرار داشته و پيامبرشان حضرت صالح مى‏گفتند: مى‏خواهى ما را از عبادت آن چه پدران‏مان عبادت مى‏كردند باز دارى؟ حقّا كه ما در دعوت تو شّك داريم. [هود:63]. ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبى داشتند و از وسائل طبيعى استفاده كرده و كامياب بودند در جلگه‏ها و هموارى‏ها، كاخ‏ها مى‏ساختند و از كوه‏هاعمارت‏ها مى‏تراشيدند و از ياد خدا غافل و از اِفساد پروائى نداشتند [اعراف:74] و بشغل كشاورزى اشتغال داشته و مزرعه‏هاى مفصلى داشتند [شعراء:148]. حضرت صالح به هدايت آنها مبعوت شد هر چه تلاش كرد كمتر موفّق شد وعّده كمى ايمان آوردند و ناقه صالح را كه معجزه بود پى كردند و با عذاب الهى نابود گرديدند. الميزان از [نمل:48] استفاده كرده كه ثمود بصورت قبيله‏ها زندگى فرمانروائى مى‏نمود. درباره نحوه عذاب قوم ثمود بعضى از آيات صريح‏اند كه صاعقه بود مثل [فصّلت:13]، [ذاريات:44]. در بعضى از آيات هست كه آنها را لرزه گرفت مثل [اعراف:78]. و در بعضى صيحه ذكر شده است نحوه [هود:67] و آيات ديگر. بايد دانست كه عذاب آنها صاعقه آسمانى بوده و بوسيله آن خشك شده و از بين رفته‏اند و چون صاعقه توأم با صيحه و رعد استو از طرف ديگر برق زده مى‏لرزيد و بر زمين مى‏افتد، لذا هر سه تعبير صحيح‏اند و از هم جدا نيستند.
ثمود يكى از قبائل عرب ما قبل است كه در محلّى بنام وادى القرى ما بين حجاز و شام سكونت داشتند (الميزان ج 10 ص 329 - دائرة المعارف و جدى مادّه عرب) كلمه ثمود بتأويل منصرف و بتأويل قبيله غير منصرف است (اقرب الموارد) گويند آن كلمه عجمى و گويند عربى است و علت عدم صرف اسم قبيله بودن آن است (مفردات) در مجمع البيان ذيل آيه 73 اعراف آن را نام يكى از نواده‏هاى نوح فرموده كه قبيله صالح بنام او نامگذارى شده بود. اين كلمه 26 بار در قرآن كريم آمده، منصرف و غير منصرف هر دو بكار رفته است طبرسى در ذيل آيه 68 از سوره هود فرمايد: حفض بنقل از عاصِم و نيز يعقوب و حمزه «اَلا اِنَّ ثَمُودَ...» را بدون تنوين خوانده‏اند و ديگران در اين سوره و سوره فرقان و عنكبوت و نجم آن را با تنوين خوانده‏اند زيرا كه در اين مواضع ثمود با الف نوشته شده است. به هر حال اگر آن را اسم قوم گرفتيم مذكّر و منصرف است و اگر اسم قبيله گرفتيم، غير منصرف و علّت عدم صرف آن علميّت و تأنيث است. راغب گويد: اصل آن از ثمد است و آن آبى است كه ماده نداشته باشد. (مثل آب باران كه در جائى جمع شده است) آن چه قرآن درباره قوم ثمود فرموده به قرار ذيل است: الف: مردمى بت پرست بودند و در آن اصرار داشته و پيامبرشان حضرت صالح مى‏گفتند: مى‏خواهى ما را از عبادت آن چه پدران‏مان عبادت مى‏كردند باز دارى؟ حقّا كه ما در دعوت تو شّك داريم. [هود:63]. ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبى داشتند و از وسائل طبيعى استفاده كرده و كامياب بودند در جلگه‏ها و هموارى‏ها، كاخ‏ها مى‏ساختند و از كوه‏هاعمارت‏ها مى‏تراشيدند و از ياد خدا غافل و از اِفساد پروائى نداشتند [اعراف:74] و بشغل كشاورزى اشتغال داشته و مزرعه‏هاى مفصلى داشتند [شعراء:148]. حضرت صالح به هدايت آنها مبعوت شد هر چه تلاش كرد كمتر موفّق شد وعّده كمى ايمان آوردند و ناقه صالح را كه معجزه بود پى كردند و با عذاب الهى نابود گرديدند. الميزان از [نمل:48] استفاده كرده كه ثمود بصورت قبيله‏ها زندگى فرمانروائى مى‏نمود. درباره نحوه عذاب قوم ثمود بعضى از آيات صريح‏اند كه صاعقه بود مثل [فصّلت:13]، [ذاريات:44]. در بعضى از آيات هست كه آنها را لرزه گرفت مثل [اعراف:78]. و در بعضى صيحه ذكر شده است نحوه [هود:67] و آيات ديگر. بايد دانست كه عذاب آنها صاعقه آسمانى بوده و بوسيله آن خشك شده و از بين رفته‏اند و چون صاعقه توأم با صيحه و رعد استو از طرف ديگر برق زده مى‏لرزيد و بر زمين مى‏افتد، لذا هر سه تعبير صحيح‏اند و از هم جدا نيستند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, عاد:90, قوم:79, ل:75, ف:70, ب:59, کذب:51, من:50, نوح:46, ها:44, قد:41, بعد:41, صحب:41, ما:41, ى:39, رسل:38, الذين:38, اخو:38, الا:37, فى:36, قول:36, ک:34, اذ:34, فرعون:31, ربب:29, الى:29, انن:26, صالح:26, قبل:26, اول:26, لوط:25, کفر:25, ابراهيم:24, هلک:23, بين:23, ثمود:22, مثل:22, ه:22, صلح:22, اتى:21, رس:21, مدن:21, جىء:21, اما:20, مدين:20, قرع:20, الله:19, طغو:19, حقق:19, أما:19, صعق:19, وتد:19, ان:19, ذکر:19, نذر:19, ظلم:19, لا:19, ايى:19, کم:18, ايکه:18, هل:18, طغى:18, جثم:18, عذب:17, نا:17, ائى:17, اله:16, بل:16, هدى:16, بلد:16, علم:16, نوق:16, هود:16, نصر:16, امن:16, الم:16, لم:16, رحم:16, ذو:16, جند:16, کون:15, بصر:15, رمم:15, جوب:15, يا:15, احزاب:15, حدث:15, دسو:15, عزز:15, وله:14, بقى:14, موسى:14, هو:14, اوى:14, دور:14, قرن:14, صخر:14, کلل:14, على:14, درى:14, جعل:14, شعرى:14, خزى:14, رود:14, ا:14, حبب:14, خيب:14, عبد:14, خلق:14, بشر:13, عتد:13, ذلک:13, بعث:13, غنى:13, ودى:13, دئب:13, اخر:13, متع:13, عمى:12, التى:12, شقو:12, کثر:12, ذى:12, صبح:12, حتى:12, سکن:12, شقى:11, ضرب:11, يوم:11, رجف:11, کان:11, مؤتفکة:11, وحد:11, يدى:11, حين:11, قرء:11, خرج:11, عتو:11, نبء:11, زين:11, عرض:11, اخذ:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱

تکرار در قرآن: ۲۶(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

ثمود يكى از قبائل عرب ما قبل است كه در محلّى بنام وادى القرى ما بين حجاز و شام سكونت داشتند (الميزان ج 10 ص 329 - دائرة المعارف و جدى مادّه عرب) كلمه ثمود بتأويل منصرف و بتأويل قبيله غير منصرف است (اقرب الموارد) گويند آن كلمه عجمى و گويند عربى است و علت عدم صرف اسم قبيله بودن آن است (مفردات) در مجمع البيان ذيل آيه 73 اعراف آن را نام يكى از نواده‏هاى نوح فرموده كه قبيله صالح بنام او نامگذارى شده بود. اين كلمه 26 بار در قرآن كريم آمده، منصرف و غير منصرف هر دو بكار رفته است طبرسى در ذيل آيه 68 از سوره هود فرمايد: حفض بنقل از عاصِم و نيز يعقوب و حمزه «اَلا اِنَّ ثَمُودَ...» را بدون تنوين خوانده‏اند و ديگران در اين سوره و سوره فرقان و عنكبوت و نجم آن را با تنوين خوانده‏اند زيرا كه در اين مواضع ثمود با الف نوشته شده است. به هر حال اگر آن را اسم قوم گرفتيم مذكّر و منصرف است و اگر اسم قبيله گرفتيم، غير منصرف و علّت عدم صرف آن علميّت و تأنيث است. راغب گويد: اصل آن از ثمد است و آن آبى است كه ماده نداشته باشد. (مثل آب باران كه در جائى جمع شده است) آن چه قرآن درباره قوم ثمود فرموده به قرار ذيل است: الف: مردمى بت پرست بودند و در آن اصرار داشته و پيامبرشان حضرت صالح مى‏گفتند: مى‏خواهى ما را از عبادت آن چه پدران‏مان عبادت مى‏كردند باز دارى؟ حقّا كه ما در دعوت تو شّك داريم. [هود:63]. ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبى داشتند و از وسائل طبيعى استفاده كرده و كامياب بودند در جلگه‏ها و هموارى‏ها، كاخ‏ها مى‏ساختند و از كوه‏هاعمارت‏ها مى‏تراشيدند و از ياد خدا غافل و از اِفساد پروائى نداشتند [اعراف:74] و بشغل كشاورزى اشتغال داشته و مزرعه‏هاى مفصلى داشتند [شعراء:148]. حضرت صالح به هدايت آنها مبعوت شد هر چه تلاش كرد كمتر موفّق شد وعّده كمى ايمان آوردند و ناقه صالح را كه معجزه بود پى كردند و با عذاب الهى نابود گرديدند. الميزان از [نمل:48] استفاده كرده كه ثمود بصورت قبيله‏ها زندگى فرمانروائى مى‏نمود. درباره نحوه عذاب قوم ثمود بعضى از آيات صريح‏اند كه صاعقه بود مثل [فصّلت:13]، [ذاريات:44]. در بعضى از آيات هست كه آنها را لرزه گرفت مثل [اعراف:78]. و در بعضى صيحه ذكر شده است نحوه [هود:67] و آيات ديگر. بايد دانست كه عذاب آنها صاعقه آسمانى بوده و بوسيله آن خشك شده و از بين رفته‏اند و چون صاعقه توأم با صيحه و رعد استو از طرف ديگر برق زده مى‏لرزيد و بر زمين مى‏افتد، لذا هر سه تعبير صحيح‏اند و از هم جدا نيستند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
ثَمُودَ ۱۵
لِثَمُودَ ۱
ثَمُودُ ۱۰

ریشه‌های مرتبط