ریشه مکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.
تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
مکر:100, هم:86, الله:74, اله:74, وله:68, ل:67, ه:50, ف:46, ما:42, نا:41, لا:39, فى:35, الذين:33, سوء:33, ان:33, من:33, ب:31, الا:30, کون:28, قول:27, ک:24, کبر:24, قد:22, ها:22, انن:22, کم:21, امن:21, اهل:21, شعر:20, هو:20, اذ:20, رسل:20, صدق:20, خير:19, کتب:19, نظر:18, خرج:18, حيق:18, عند:18, مع:17, خسر:17, عذب:17, شهد:17, او:17, هذا:17, اذا:17, سرع:16, شدد:16, ذا:16, اول:16, کفر:16, کيف:16, هن:16, جمع:15, ا:15, مثل:15, قبل:15, عقب:15, ولد:15, ارض:15, اوى:15, علم:15, ضيق:14, نفس:14, ائى:14, بل:14, نن:14, ايى:14, امر:14, مدن:14, جرم:14, زول:14, على:14, الذى:14, وذر:13, قتل:13, نفر:13, وزر:13, عظم:13, ضلل:13, کثر:13, کلل:13, ليل:13, متى:13, قوم:13, حسب:13, ضرب:13, تلو:13, مول:13, بور:12, صدد:12, وقى:12, انس:12, رود:12, فضل:12, سمع:12, نهر:12, رفع:12, سير:12, زيد:12, عن:12, ذو:12, لما:12, لو:12, الى:12, هلک:12, تبع:12, لعب:12, خسف:12, صلح:12, فکر:12, دمر:12, سبل:12, زين:12, اتى:12, ثبت:12, بين:12, کسب:12, حرص:12, قرى:12, عتد:11, ضعف:11, عمل:11, مسس:11, برر:11, وعد:11, فرعون:11, ضحو:11, يا:11, طيب:11, ضرر:11, جبل:11, غير:11, حکم:11, لعل:11, خلق:11, عيسى:11, بحر:11, جىء:11, نور:11, هل:11, س:11, لدى:11, حتى:11, بعد:11, نزل:11, اذن:11, لم:11, کلم:11, بئس:11, جعل:10, حزن:10, وکء:10, صعد:10, ظهر:10, رحم:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱

تکرار در قرآن: ۴۳(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مَکَرُوا ۶
مَکَرَ ۳
الْمَاکِرِينَ‌ ۲
لِيَمْکُرُوا ۱
يَمْکُرُونَ‌ ۷
مَکْرَ ۳
لَمَکْرٌ ۱
مَکَرْتُمُوهُ‌ ۱
يَمْکُرُ ۲
مَکْرٌ ۱
مَکْراً ۴
تَمْکُرُونَ‌ ۱
بِمَکْرِهِنَ‌ ۱
مَکْرُهُمْ‌ ۳
الْمَکْرُ ۲
مَکْرَهُمْ‌ ۱
مَکَرْنَا ۱
مَکْرِهِمْ‌ ۱
مَکْرُ ۲

ریشه‌های مرتبط