ریشه شرق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.
(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ف:100, غرب:83, ربب:78, ها:60, ب:60, من:54, ل:44, هم:42, ان:42, لا:38, اله:34, الى:33, ه:33, بين:33, قول:31, وله:31, ارض:30, کون:30, ما:30, اخذ:27, الله:27, کم:26, نا:26, قوم:25, اتى:23, بتل:23, هما:22, زيت:22, ک:21, زين:20, برک:20, بعد:20, ولى:19, سمو:19, على:19, برر:19, فى:19, ورث:18, نظر:18, جعل:18, وجه:18, طير:18, الو:18, صيح:17, کذب:17, اخر:17, حشر:17, عشو:17, بئس:17, قبل:17, ضعف:17, لما:17, رئى:16, لکن:16, هدى:16, رسل:16, ايى:16, علو:16, کلل:16, کما:16, اين:16, شمس:16, قسم:15, جنن:15, نور:15, کود:15, قرن:15, جمع:15, اسرائيل:15, تبع:15, لن:15, سبح:15, التى:15, اذ:15, دون:15, ارث:15, الذين:15, اهل:15, سفل:15, عمه:15, دنو:15, اذا:15, عظم:15, ى:15, قدر:15, الا:15, شىء:15, بنو:15, شجر:15, شدد:14, علم:14, مع:14, هو:14, عذب:14, امن:14, نفع:14, حجب:14, اوب:14, کتب:14, صحب:14, نبذ:14, ضوء:13, سکر:13, ليت:13, وضع:13, الذى:13, يوم:13, موسى:13, مطر:13, وقد:13, صرط:13, جبل:13, ثمم:13, غفل:13, کوکب:13, عقل:12, ذلک:12, مريم:12, ليس:12, يى:12, بهت:12, لو:12, وحد:12, يا:12, وسم:12, بدل:12, سخر:12, درر:11, تمم:11, جىء:11, لم:11, وکل:10, انن:10, کلم:10, مسس:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۹

تکرار در قرآن: ۱۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(به فتح ش،ر) و شروق. طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع - مفردات) [زمر:69]. زمين به نور پروردگارش روشن شد. مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع [بقره:258]. شرقى چيزيكه منسوب به شرق است (ناحيه شرقى - طرف شرقى) [نور:35]. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‏اش كاملا مى‏رسد بر خلاف‏آن كه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. [مريم:16]. ظاهراً منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت. [ص:18] مراد وقت اشراق شمس است . مشرق به صيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود [حجر:73]. در حاليكه به وقت طلوع آفتاب داخل مى‏شدند صيحه آنها را گرفت ايضاً آيه 60. شعراء. * [بقره:115]. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‏ماند و شرق و غرب همه آن را شامل مى‏شود. درآيه [زخرف:38] به طور تغليب مشرقين آمده و در آيه [اعراف:137]. ظاهراً مراد از «اَلْاَرْض» ارض فلسطين است . مشرق، مشرقين، مشارق‏ [بقره:177]، [رحمن:17]، [معارج:40]. در توجيه مفرد و تثنيه و جمع آمدن مشرق و مغرب معروف است، غرض از مشرقين و مغربين، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است، منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهاى سال است كه آفتاب هر روز از يكى طلوع و در يكى غروب مى‏كند. نا كفته نماند: مشرق و مغرب معلوم است ولى مراد از مشرقين و مغربين شايد مشرق و مغرب آفتاب و ماه باشد. آقاى محمد امين سلدوزى رفيق دانشمندم احتمال داده‏اند كه مشرق و مغرب جنّ و انس است كه سوره رحمن درباره آن دو است و پيوسته هر دو را مخاطب قرار مى‏دهد. امّا مشارق و مغارب: هر جاى زمين مشرق و مغرب است زيرا زمسن در اثر حركت وضعى. شب و روز پيوسته در اطراف آن مى‏گردد مثلا ممالك‏اپون، كره، چين، كشمير، افغانستان، ايران، عراق، عربستان، سودان، اگر از ژاپون حساب شود هر يك در غرب ديگرى و اگر از سودان حساب شود هر يك در مشرق ديگرى قرار گرفته‏اند. پس هر يك نسبت به ما قبل مغرب و نسبت به ما بعد مشرق اند. بدين ترتيب تمام سطح زمين هم مشرق و هم مغرب اند، مراد از مشارق و مغارب بايد اينها باشند. مى‏توان دانست و مى‏شود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است. در صافى ذيل «رَبُّ الْمَشْررقَينِ...» از احتجاج نقل شده كه از امير المؤمنين عليه السلام از اين آيه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان عليحده و مشرق تابستان عليحده است آيا اين را از قرب و بعد آفتاب نمى‏دانى؟ و فرمود امّا قول خداوند «رب المشارق و المغارب» براى آفتاب سيصد و شصت برجى است كه هر روز از يكى طلوع و در ديگرى غروب مى‏كند...» صحت حديث معلوم نيست و در آن تغيير تدريجى محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْمَشْرِقُ‌ ۲
الْمَشْرِقِ‌ ۴
مَشَارِقَ‌ ۱
مُشْرِقِينَ‌ ۲
شَرْقِيّاً ۱
شَرْقِيَّةٍ ۱
الْمَشَارِقِ‌ ۲
الْإِشْرَاقِ‌ ۱
أَشْرَقَتِ‌ ۱
الْمَشْرِقَيْنِ‌ ۲

ریشه‌های مرتبط