ریشه حرم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
ممنوع. (مفردات) ضدّ حلال (صحاح - اقرب) [نحل:116] نگويى اين حلال و اين ممنوع است . حرام گاهى حرام تكليفى است مثل [بقره:‏275]، [بقره:173]. گاهى به طريق بازداشتن قهرى و اجبارى است نحو [مائده:72]، [اعراف:50]، [مائده:26] اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است مى‏شود گفت كه تحريم طبيعى است همانطور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت باز باشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اينگونه آيات به معنى غير مقدور است . گاهى به تسخير و اعمال قدرت خداست مثل [قصص:12] زنان شير ده را بر او قبلاً حرام كرديم، اينكه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد. گاهى تحريم طبيعى و مقتضاى طبيعت است كه خدا چنان قرار داده است مثل: [انبیاء:95] بر قريه‏اى كه هلاك كرده‏ايم برگشتن به دنيا، حرام و نا مقدور است، آنها بر نمى‏گردند . حرم مكّه را از آن حرم گويند كه بعضى چيزها در آن تحريم شده به خلاف ساير مواضع، همچنين است ماه حرام (مفردات) مثل [قصص:57] آيا جا نداديم آنها را در حرم امنى كه ميوه‏هاى هر چيز به انجا جمع مى‏شود . در اقرب الموارد گويد: حرمت چيزيست كه هتك آن حلال و جايز نيست (احترام). المسجد الحرام - البيت الحرام - الشهر الحرام،همه از اين حرام شده كه در غير اينها محترم اند و حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آنها حرام نيست. حرم (بر وزن شتر) جمع حرام است گويند: رجل حرام و قوم حرام (مجمع البيان) مثل [مائده:95] شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد. شخص رد حال احرام را حرام و محرم گويند كه از چيزهائى (محرمات احرام) ممنوع است . [توبه:36] ماههاى حرام عبارت اند از ذوالقعده الحرام، ذوالحجة الحرام، محرّم الحرام و رجب. سه تاى اوّلى پشت سر هم هستند و چهارمى تنها و ما بين جمادى الثانى و شعبان است. حكم چهار ماه مزبور حرمت جنگ در آنهاست [بقره:217] و اگر يك طرف احترام آنها را مراعات نكرد و ابتدا به جنگ نمود مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست چنان كه بعداً خواهد آمد. ذيل آيه چنين است «فَلا تَظْلِموا فيهِنَّ اَنْفُسِكُمْ» از اين جمله فهميده مى‏شود كه معصيت در اين جمله چهار ماه گناهش بيشتر است در الميزان مى‏گويد: خداوند اين چهار ماه را حرام كرد تا مردم از جنگ دست بكشند و امن دائر شود و مردم به سوى طاعت خدا روند احترام اين چهار ماه از شريعت ابراهيم عليه السلام بود و عرب آنها را حتى در بت پرستى محترم مى‏شمردند. «ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ» اشاره بدان است كه اين تحريم دين قائم به مصالح بندگان است (به اختصار) . * [توبه:5] بعضى‏ها گفته‏اند: مراد از ماههاى حرام چهار ماه مشهور است، ولى سياق آيات نشان مى‏دهد كه مراد از آنها چهار ماه مهلت است كه در آيه 2 اين سوره ذكر شده «فَسيحُوا فى الْاَرْضِ اَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ»نه ماههاى حرام و اين چهارماه، حرام خوانده شده كه مزاحمت بر مشركان در آنها حرام بود. ميدانيم كه اعلام سوره برائت توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در روز دهم ذو الحجّه سال نهم هجرت بود على هذا اشهر حرم با ماههاى مهلت تطبيق مى‏شود و در اين صورت الف و لام «اَلْاَشْهُرُ الْحُرُمِ» براى عهد ذكرى است و به آيه دوّم راجع است چنانكه الميزان گفته . [بقره:194] ماه حرام در مقابل ماه حرام است و شكستن حرمتها را قصاصى هست هر كه به شما تعدّى كرد به او تعدّى كنيد همانطور كه به شما تعدّى كرده. اين ايه حكايت از ان دارد كه اگر احترام ماه حرام را بشكند و جنگ را شروع نمايد مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ» به طور عمومى ميرساند كه اگر كسى حرمت كسى را از بين ببرد و مراعات نكند، طرف در مقابله به مثل حق دارد، روشنتر از آن جمله«فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدى عَلَيْكُمْ»است كه در افاده مطلب ابهامى ندارد. [حج:30] آن است مطلب و هر كه محترمهاى خدا را تعظيم كند و بزرگ دارد آن براى او نزد پروردگارش خير است. به قرينه آيات سابق روشن مى‏شود كه مراد از «حرمات» حج، مسجد الحرام، كعبه و غيره آنها است كه بزرگداشتن آنها سبب خير است. و ميشود گفت: كه «حرمات» اعمّ از اينهاست و خداوند بعد از شمردن قسمتى از آنها به طور كلى مى‏فرمايد: تعظيم حرمات بر آدمى خير و مفيد است . [ذاريات:19] محروم به معنى ممنوع است يعنى كسيكه از روزى و درآمد كافى ممنوع است و مقابله با سائل نشان مى‏دهد كه او در عين حال كه فقير است از كسى سئوال نمى‏نمايد [بقره:273] با علامتشان آنها را مى‏شناسى .
ممنوع. (مفردات) ضدّ حلال (صحاح - اقرب) [نحل:116] نگويى اين حلال و اين ممنوع است . حرام گاهى حرام تكليفى است مثل [بقره:‏275]، [بقره:173]. گاهى به طريق بازداشتن قهرى و اجبارى است نحو [مائده:72]، [اعراف:50]، [مائده:26] اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است مى‏شود گفت كه تحريم طبيعى است همانطور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت باز باشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اينگونه آيات به معنى غير مقدور است . گاهى به تسخير و اعمال قدرت خداست مثل [قصص:12] زنان شير ده را بر او قبلاً حرام كرديم، اينكه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد. گاهى تحريم طبيعى و مقتضاى طبيعت است كه خدا چنان قرار داده است مثل: [انبیاء:95] بر قريه‏اى كه هلاك كرده‏ايم برگشتن به دنيا، حرام و نا مقدور است، آنها بر نمى‏گردند . حرم مكّه را از آن حرم گويند كه بعضى چيزها در آن تحريم شده به خلاف ساير مواضع، همچنين است ماه حرام (مفردات) مثل [قصص:57] آيا جا نداديم آنها را در حرم امنى كه ميوه‏هاى هر چيز به انجا جمع مى‏شود . در اقرب الموارد گويد: حرمت چيزيست كه هتك آن حلال و جايز نيست (احترام). المسجد الحرام - البيت الحرام - الشهر الحرام،همه از اين حرام شده كه در غير اينها محترم اند و حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آنها حرام نيست. حرم (بر وزن شتر) جمع حرام است گويند: رجل حرام و قوم حرام (مجمع البيان) مثل [مائده:95] شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد. شخص رد حال احرام را حرام و محرم گويند كه از چيزهائى (محرمات احرام) ممنوع است . [توبه:36] ماههاى حرام عبارت اند از ذوالقعده الحرام، ذوالحجة الحرام، محرّم الحرام و رجب. سه تاى اوّلى پشت سر هم هستند و چهارمى تنها و ما بين جمادى الثانى و شعبان است. حكم چهار ماه مزبور حرمت جنگ در آنهاست [بقره:217] و اگر يك طرف احترام آنها را مراعات نكرد و ابتدا به جنگ نمود مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست چنان كه بعداً خواهد آمد. ذيل آيه چنين است «فَلا تَظْلِموا فيهِنَّ اَنْفُسِكُمْ» از اين جمله فهميده مى‏شود كه معصيت در اين جمله چهار ماه گناهش بيشتر است در الميزان مى‏گويد: خداوند اين چهار ماه را حرام كرد تا مردم از جنگ دست بكشند و امن دائر شود و مردم به سوى طاعت خدا روند احترام اين چهار ماه از شريعت ابراهيم عليه السلام بود و عرب آنها را حتى در بت پرستى محترم مى‏شمردند. «ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ» اشاره بدان است كه اين تحريم دين قائم به مصالح بندگان است (به اختصار) . * [توبه:5] بعضى‏ها گفته‏اند: مراد از ماههاى حرام چهار ماه مشهور است، ولى سياق آيات نشان مى‏دهد كه مراد از آنها چهار ماه مهلت است كه در آيه 2 اين سوره ذكر شده «فَسيحُوا فى الْاَرْضِ اَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ»نه ماههاى حرام و اين چهارماه، حرام خوانده شده كه مزاحمت بر مشركان در آنها حرام بود. ميدانيم كه اعلام سوره برائت توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در روز دهم ذو الحجّه سال نهم هجرت بود على هذا اشهر حرم با ماههاى مهلت تطبيق مى‏شود و در اين صورت الف و لام «اَلْاَشْهُرُ الْحُرُمِ» براى عهد ذكرى است و به آيه دوّم راجع است چنانكه الميزان گفته . [بقره:194] ماه حرام در مقابل ماه حرام است و شكستن حرمتها را قصاصى هست هر كه به شما تعدّى كرد به او تعدّى كنيد همانطور كه به شما تعدّى كرده. اين ايه حكايت از ان دارد كه اگر احترام ماه حرام را بشكند و جنگ را شروع نمايد مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ» به طور عمومى ميرساند كه اگر كسى حرمت كسى را از بين ببرد و مراعات نكند، طرف در مقابله به مثل حق دارد، روشنتر از آن جمله«فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدى عَلَيْكُمْ»است كه در افاده مطلب ابهامى ندارد. [حج:30] آن است مطلب و هر كه محترمهاى خدا را تعظيم كند و بزرگ دارد آن براى او نزد پروردگارش خير است. به قرينه آيات سابق روشن مى‏شود كه مراد از «حرمات» حج، مسجد الحرام، كعبه و غيره آنها است كه بزرگداشتن آنها سبب خير است. و ميشود گفت: كه «حرمات» اعمّ از اينهاست و خداوند بعد از شمردن قسمتى از آنها به طور كلى مى‏فرمايد: تعظيم حرمات بر آدمى خير و مفيد است . [ذاريات:19] محروم به معنى ممنوع است يعنى كسيكه از روزى و درآمد كافى ممنوع است و مقابله با سائل نشان مى‏دهد كه او در عين حال كه فقير است از كسى سئوال نمى‏نمايد [بقره:273] با علامتشان آنها را مى‏شناسى .
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, على:90, ل:85, ما:84, الله:81, اله:81, وله:80, من:79, لا:73, هم:72, کم:71, ف:69, سجد:53, ب:49, ان:42, حرم:39, الذين:39, انن:38, حلل:37, شهر:36, قول:36, قتل:35, نا:33, ک:33, ها:32, الا:32, کون:27, امن:26, فى:26, ربب:26, قوم:26, عن:25, ا:25, علم:24, ذلک:24, الذى:24, هدى:22, ذکر:22, حقق:21, بيت:21, شىء:21, عدو:21, عند:21, ايى:21, جعل:21, ولى:20, ظلم:19, عوم:19, الى:19, التى:19, نفس:19, شرک:19, وقى:19, صيد:19, قصص:19, هود:18, عبد:18, حيث:18, انس:18, شطر:18, کفر:18, وجه:18, موت:18, خرج:18, دين:17, صدد:17, طيب:17, ذا:17, هذا:17, يوم:17, کلل:17, لم:17, نحن:17, سبل:17, قلد:17, سئل:16, ثنى:16, انتم:16, طعم:16, نعم:16, ارض:16, رئى:16, اخر:16, انث:16, امم:15, بقر:15, ام:15, ذى:15, برر:15, فحش:15, غير:15, دمم:15, ظهر:15, ى:15, سوء:15, ربع:15, اسرائيل:15, بل:15, قبل:15, شهد:15, هما:15, اوى:15, دمو:14, رزق:14, زين:14, شعر:14, اهل:14, هو:14, قد:14, عدد:14, ابو:14, رسل:14, أما:14, ائى:14, رحم:14, غنم:14, ظفر:14, وطء:14, دوم:14, جىء:14, ربو:14, بغى:13, فرى:13, شمل:13, حبب:13, يا:13, دمى:13, بيع:13, هذه:13, تلو:13, شدد:13, کعبة:13, سرف:13, زنى:13, عکف:13, مول:13, اياه:13, کذب:13, عقب:13, بنو:13, کتب:13, غفر:13, نن:13, بطن:12, صدق:12, زوج:12, حتى:12, سمو:12, خطف:12, او:12, عون:12, اخذ:12, بعد:12, دون:12, حول:12, اذا:12, لحم:12, سير:12, بعض:12, عظم:12, مشعر:12, حضر:12, عمر:12, وسط:12, قرى:12, جبى:12, فضل:12, سلخ:12, قرب:12, وجد:12, مقت:12, بلد:12, شحم:12, علو:12, رضو:12, عتق:12, عذب:12, فدى:12, موه:12, عهد:12, وحى:12, اقصو:12, امر:12, نبو:12, غرم:12, زعم:12, ظلل:12, جنب:12, خبث:12, الم:12, ليل:12, حجج:12, مکن:12, رضع:12, رمى:12, دخل:12, زرع:12, هلک:12, وضع:12, بلغ:12, سقى:12, فصل:12, خلص:12, معز:12, فسق:12, سنو:12, حشر:12, کبر:12, سفه:12, خنزر:12, اسر:12, عدل:12, حکم:11, فکه:11, ضرر:11, صلو:11, برک:11, نکر:11, شرب:11, تيه:11, حصن:11, نهى:11, ولد:11, متع:11, نجس:11, ثمر:11, جنن:11, مثل:11, عمد:11, يقن:11, وعظ:11, سوى:11, نکح:11, ثم:11, خير:11, بين:11, اتى:11, توراة:11, جحم:11, خلق:11, ذلکم:11, رود:11, حلق:11, وسم:11, طوف:11, اخو:11, سلف:11, لو:11, ابل:11, حمل:11, بصر:11, ضئن:11, اذن:11, شنء:11, لهو:11, سرى:11, جزى:11, قلل:11, سعى:11, صحب:11, ودى:11, اصر:11, عرفات:10, نزل:10, عرف:10, فعل:10, ضلل:10, رجع:10, هن:10, بحر:10, رئس:10, خوف:10, فئد:10, هل:10, عمل:10, فتن:10, حصر:10, وصى:10, غلل:10, هلم:10, عمم:10, کثر:10, عيل:10, يى:10, نور:10, سبح:10, لسن:10, دلل:10, ن:10, بطل:10, خسر:10, يدى:10, رجل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۹

تکرار در قرآن: ۸۳(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

ممنوع. (مفردات) ضدّ حلال (صحاح - اقرب) [نحل:116] نگويى اين حلال و اين ممنوع است . حرام گاهى حرام تكليفى است مثل [بقره:‏275]، [بقره:173]. گاهى به طريق بازداشتن قهرى و اجبارى است نحو [مائده:72]، [اعراف:50]، [مائده:26] اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است مى‏شود گفت كه تحريم طبيعى است همانطور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت باز باشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اينگونه آيات به معنى غير مقدور است . گاهى به تسخير و اعمال قدرت خداست مثل [قصص:12] زنان شير ده را بر او قبلاً حرام كرديم، اينكه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد. گاهى تحريم طبيعى و مقتضاى طبيعت است كه خدا چنان قرار داده است مثل: [انبیاء:95] بر قريه‏اى كه هلاك كرده‏ايم برگشتن به دنيا، حرام و نا مقدور است، آنها بر نمى‏گردند . حرم مكّه را از آن حرم گويند كه بعضى چيزها در آن تحريم شده به خلاف ساير مواضع، همچنين است ماه حرام (مفردات) مثل [قصص:57] آيا جا نداديم آنها را در حرم امنى كه ميوه‏هاى هر چيز به انجا جمع مى‏شود . در اقرب الموارد گويد: حرمت چيزيست كه هتك آن حلال و جايز نيست (احترام). المسجد الحرام - البيت الحرام - الشهر الحرام،همه از اين حرام شده كه در غير اينها محترم اند و حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آنها حرام نيست. حرم (بر وزن شتر) جمع حرام است گويند: رجل حرام و قوم حرام (مجمع البيان) مثل [مائده:95] شكار را نكشيد آنگاه كه در حال احرام هستيد. شخص رد حال احرام را حرام و محرم گويند كه از چيزهائى (محرمات احرام) ممنوع است . [توبه:36] ماههاى حرام عبارت اند از ذوالقعده الحرام، ذوالحجة الحرام، محرّم الحرام و رجب. سه تاى اوّلى پشت سر هم هستند و چهارمى تنها و ما بين جمادى الثانى و شعبان است. حكم چهار ماه مزبور حرمت جنگ در آنهاست [بقره:217] و اگر يك طرف احترام آنها را مراعات نكرد و ابتدا به جنگ نمود مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست چنان كه بعداً خواهد آمد. ذيل آيه چنين است «فَلا تَظْلِموا فيهِنَّ اَنْفُسِكُمْ» از اين جمله فهميده مى‏شود كه معصيت در اين جمله چهار ماه گناهش بيشتر است در الميزان مى‏گويد: خداوند اين چهار ماه را حرام كرد تا مردم از جنگ دست بكشند و امن دائر شود و مردم به سوى طاعت خدا روند احترام اين چهار ماه از شريعت ابراهيم عليه السلام بود و عرب آنها را حتى در بت پرستى محترم مى‏شمردند. «ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ» اشاره بدان است كه اين تحريم دين قائم به مصالح بندگان است (به اختصار) . * [توبه:5] بعضى‏ها گفته‏اند: مراد از ماههاى حرام چهار ماه مشهور است، ولى سياق آيات نشان مى‏دهد كه مراد از آنها چهار ماه مهلت است كه در آيه 2 اين سوره ذكر شده «فَسيحُوا فى الْاَرْضِ اَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ»نه ماههاى حرام و اين چهارماه، حرام خوانده شده كه مزاحمت بر مشركان در آنها حرام بود. ميدانيم كه اعلام سوره برائت توسط اميرالمؤمنين عليه السلام در روز دهم ذو الحجّه سال نهم هجرت بود على هذا اشهر حرم با ماههاى مهلت تطبيق مى‏شود و در اين صورت الف و لام «اَلْاَشْهُرُ الْحُرُمِ» براى عهد ذكرى است و به آيه دوّم راجع است چنانكه الميزان گفته . [بقره:194] ماه حرام در مقابل ماه حرام است و شكستن حرمتها را قصاصى هست هر كه به شما تعدّى كرد به او تعدّى كنيد همانطور كه به شما تعدّى كرده. اين ايه حكايت از ان دارد كه اگر احترام ماه حرام را بشكند و جنگ را شروع نمايد مراعات احترام آن بر طرف ديگر لازم نيست «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ» به طور عمومى ميرساند كه اگر كسى حرمت كسى را از بين ببرد و مراعات نكند، طرف در مقابله به مثل حق دارد، روشنتر از آن جمله«فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدى عَلَيْكُمْ»است كه در افاده مطلب ابهامى ندارد. [حج:30] آن است مطلب و هر كه محترمهاى خدا را تعظيم كند و بزرگ دارد آن براى او نزد پروردگارش خير است. به قرينه آيات سابق روشن مى‏شود كه مراد از «حرمات» حج، مسجد الحرام، كعبه و غيره آنها است كه بزرگداشتن آنها سبب خير است. و ميشود گفت: كه «حرمات» اعمّ از اينهاست و خداوند بعد از شمردن قسمتى از آنها به طور كلى مى‏فرمايد: تعظيم حرمات بر آدمى خير و مفيد است . [ذاريات:19] محروم به معنى ممنوع است يعنى كسيكه از روزى و درآمد كافى ممنوع است و مقابله با سائل نشان مى‏دهد كه او در عين حال كه فقير است از كسى سئوال نمى‏نمايد [بقره:273] با علامتشان آنها را مى‏شناسى .

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مُحَرَّمٌ‌ ۲
الْحَرَامِ‌ ۱۶
حَرَّمَ‌ ۱۸
الْحَرَامُ‌ ۱
الْحُرُمَاتُ‌ ۱
حُرِّمَ‌ ۳
حُرِّمَتْ‌ ۳
حَرَّمْنَا ۷
حُرُمٌ‌ ۳
الْحَرَامَ‌ ۶
مُحَرَّمَةٌ ۱
تُحَرِّمُوا ۱
حُرُماً ۱
حَرَّمُوا ۱
مُحَرَّماً ۱
حَرَّمَهُمَا ۱
يُحَرِّمُ‌ ۱
الْحُرُمُ‌ ۱
يُحَرِّمُونَ‌ ۱
يُحَرِّمُونَهُ‌ ۱
حَرَاماً ۱
الْمُحَرَّمِ‌ ۱
حَرَامٌ‌ ۲
حُرُمَاتِ‌ ۱
حَرَّمَهَا ۱
حَرَماً ۲
الْمَحْرُومِ‌ ۲
مَحْرُومُونَ‌ ۲
تُحَرِّمُ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط