يُجَلّيهَا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۸: خط ۸:
(بر وزن فلس) آشكار شدن. «جَلى لِىَ الْاَمْرُ: وَضَحَ» (صحاح) لازم و متعدى هر دو آمده است [اعراف:187] بگو علم قيامت فقط نزد پروردگار من است جز او در وقتش آن را ظاهر نمى‏كند و به مجود نمى‏آورد. [شمس:3]، ضمير «جَلّيها» به «الشَّمس» بر مى‏گردد مجمع البيان به ظلمت كه از فحواى كلام به نظر ميايد بر گردانده است ولى حفظ ظاهر بهتر است. يعنى قسم به آفتاب و روشنائيش، قسم به ماده كه از پى آن بر آيد. قسم به روز كه آفتاب را ظاهر و آشكار مى‏سازد. نور آفتاب پيوسته در فضا هست ولى آمدن روز كه حركت زمين است آفتاب را ظاهر مى‏كند [اعراف:143] چون پروردگارش بر كوه آشكار شد آنرا ريز ريز كرد و موسى بيهوش افتاد. مفسّرين والامقام در تفسير آيه دست و پا زده‏اند. دراينكه خدا جسم و جسمانى و قابل رؤيت نيست شكى نداريم شايد مراد از تجلّى توجّ به خصوصى است كه كوه طاقت آن را نياورد و از بين رفت، ريز ريز شدن كوه از بين رفتن آن است و بر موسى روشن شد كه چون كوه با آن محكمى طاقت نخواهد آورد. الميزان در ذيل آيه و ما قبل آن بيانى شيرين و تحقيقى لطيف دارد. [حشر:3] جلاء خروج از شهر و يا اخراج از آن است (صحاح) و آن با معناى اصلى مغايرت ظهور است گوئى شخص در شهر مخفى است و با خروج آشكار مى‏شود. آيه درباره بيرون راندن يهود از اطراف مدينه است يعنى: اگر خدا بيرون رفتن را براى آنها ننوشته بود آنها را در دنيا جور ديگر عذاب مى‏كرد...
(بر وزن فلس) آشكار شدن. «جَلى لِىَ الْاَمْرُ: وَضَحَ» (صحاح) لازم و متعدى هر دو آمده است [اعراف:187] بگو علم قيامت فقط نزد پروردگار من است جز او در وقتش آن را ظاهر نمى‏كند و به مجود نمى‏آورد. [شمس:3]، ضمير «جَلّيها» به «الشَّمس» بر مى‏گردد مجمع البيان به ظلمت كه از فحواى كلام به نظر ميايد بر گردانده است ولى حفظ ظاهر بهتر است. يعنى قسم به آفتاب و روشنائيش، قسم به ماده كه از پى آن بر آيد. قسم به روز كه آفتاب را ظاهر و آشكار مى‏سازد. نور آفتاب پيوسته در فضا هست ولى آمدن روز كه حركت زمين است آفتاب را ظاهر مى‏كند [اعراف:143] چون پروردگارش بر كوه آشكار شد آنرا ريز ريز كرد و موسى بيهوش افتاد. مفسّرين والامقام در تفسير آيه دست و پا زده‏اند. دراينكه خدا جسم و جسمانى و قابل رؤيت نيست شكى نداريم شايد مراد از تجلّى توجّ به خصوصى است كه كوه طاقت آن را نياورد و از بين رفت، ريز ريز شدن كوه از بين رفتن آن است و بر موسى روشن شد كه چون كوه با آن محكمى طاقت نخواهد آورد. الميزان در ذيل آيه و ما قبل آن بيانى شيرين و تحقيقى لطيف دارد. [حشر:3] جلاء خروج از شهر و يا اخراج از آن است (صحاح) و آن با معناى اصلى مغايرت ظهور است گوئى شخص در شهر مخفى است و با خروج آشكار مى‏شود. آيه درباره بيرون راندن يهود از اطراف مدينه است يعنى: اگر خدا بيرون رفتن را براى آنها ننوشته بود آنها را در دنيا جور ديگر عذاب مى‏كرد...


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يُجَلّيهَا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن فلس) آشكار شدن. «جَلى لِىَ الْاَمْرُ: وَضَحَ» (صحاح) لازم و متعدى هر دو آمده است [اعراف:187] بگو علم قيامت فقط نزد پروردگار من است جز او در وقتش آن را ظاهر نمى‏كند و به مجود نمى‏آورد. [شمس:3]، ضمير «جَلّيها» به «الشَّمس» بر مى‏گردد مجمع البيان به ظلمت كه از فحواى كلام به نظر ميايد بر گردانده است ولى حفظ ظاهر بهتر است. يعنى قسم به آفتاب و روشنائيش، قسم به ماده كه از پى آن بر آيد. قسم به روز كه آفتاب را ظاهر و آشكار مى‏سازد. نور آفتاب پيوسته در فضا هست ولى آمدن روز كه حركت زمين است آفتاب را ظاهر مى‏كند [اعراف:143] چون پروردگارش بر كوه آشكار شد آنرا ريز ريز كرد و موسى بيهوش افتاد. مفسّرين والامقام در تفسير آيه دست و پا زده‏اند. دراينكه خدا جسم و جسمانى و قابل رؤيت نيست شكى نداريم شايد مراد از تجلّى توجّ به خصوصى است كه كوه طاقت آن را نياورد و از بين رفت، ريز ريز شدن كوه از بين رفتن آن است و بر موسى روشن شد كه چون كوه با آن محكمى طاقت نخواهد آورد. الميزان در ذيل آيه و ما قبل آن بيانى شيرين و تحقيقى لطيف دارد. [حشر:3] جلاء خروج از شهر و يا اخراج از آن است (صحاح) و آن با معناى اصلى مغايرت ظهور است گوئى شخص در شهر مخفى است و با خروج آشكار مى‏شود. آيه درباره بيرون راندن يهود از اطراف مدينه است يعنى: اگر خدا بيرون رفتن را براى آنها ننوشته بود آنها را در دنيا جور ديگر عذاب مى‏كرد...


در حال بارگیری...