الحجر ٣٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن جزییات آیه)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::رَب|رَبِ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَب| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این کلمه::فَأَنْظِرْنِي|فَأَنْظِرْنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنْظِرْنِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَى|إِلَى‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::يُبْعَثُون|يُبْعَثُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْعَثُون| ]] [[شامل این ریشه::بعث‌| ]][[ریشه غیر ربط::بعث‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::رَب|رَبِ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَب| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این کلمه::فَأَنْظِرْنِي|فَأَنْظِرْنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنْظِرْنِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَى|إِلَى‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::يُبْعَثُون|يُبْعَثُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْعَثُون| ]] [[شامل این ریشه::بعث‌| ]][[ریشه غیر ربط::بعث‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|قَالَ‌ رَبِ‌ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=گفت: «پروردگارم! پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.»
|-|صادقی تهرانی=گفت: «پروردگارم! پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.»
|-|معزی=گفت پروردگارا مهلتم ده تا روزی که برانگیخته شوند
|-|معزی=گفت پروردگارا مهلتم ده تا روزی که برانگیخته شوند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">He said, “My Lord, reprieve me until the Day they are resurrected.”</div>
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::36|٣٦]] | قبلی = الحجر ٣٥ | بعدی = الحجر ٣٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/015036.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/015036.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::36|٣٦]] | قبلی = الحجر ٣٥ | بعدی = الحجر ٣٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«فَأَنظِرْنی»: پس مرا مهلت ده. «یُبْعَثُونَ»: برانگیخته می‌گردند. زنده می‌شوند.
«فَأَنظِرْنی»: پس مرا مهلت ده. «یُبْعَثُونَ»: برانگیخته می‌گردند. زنده می‌شوند.
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸،سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸،سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از ((صلصال من حماء مسنون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از ((صلصال من حماء مسنون ))]]
خط ۶۰: خط ۶۹:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير و بيان مراد جمله : ((اخوانا على سرر متقابلين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير و بيان مراد جمله : ((اخوانا على سرر متقابلين ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link9 | آيه ۲۶ - ۴۴]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link9 | آيه ۲۶ - ۴۴]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link10 | تفسير :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link10 | تفسير :]]
خط ۷۰: خط ۸۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link16 | ۵ - جان چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link16 | ۵ - جان چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link17 | ۶ - قرآن و خلقت انسان .]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۴۷#link17 | ۶ - قرآن و خلقت انسان .]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36)
بعد از آن بيان درخواست ابليس را مى‌فرمايد كه پس از نااميدى از آخرت:
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي‌: عرض كرد: پروردگارا پس مرا مهلت بده كه زنده باشم. إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‌: تا روزى كه محشور شوند خلايق، ابليس مهلت طلب نمود تا روز قيامت براى اين كه نميرد، زيرا روز قيامت مرگ نيست، بلكه تمام باقى باشند، مؤمن متنعم و كفار معذب خواهند بود الى الابد. حق سبحانه اجابت نفرمود او را تا روز قيامت، بلكه مدتى مقرر نمود.
----
«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 336.
«2» سوره ص آيه 78.
«3» سوره ص آيه 75.
جلد 7 - صفحه 107
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37) إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)
قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ (42) وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)
ترجمه‌
گفت اى پروردگار من پس مهلت ده مرا تا روزى كه برانگيخته ميشوند
گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگانى‌
تا روز وقت دانسته شده‌
گفت پروردگار من براى آنكه موجب گمراهى من شدى هر آينه زينت ميدهم براى‌
----
جلد 3 صفحه 253
ايشان در زمين و هر آينه گمراه ميكنم آنها را بتمامى‌
مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند
گفت اين راهى است بر من راست‌
همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان سلطنتى مگر كسانيكه پيروى كردند تو را از گمراهان‌
و همانا جهنم هرآينه وعده گاه آنها است تمامى‌
مر آنرا است هفت دراز براى هر درى است از آنها پاره‌اى قسمت شده.
تفسير
ابليس پس از آنكه از درگاه ربوبيّت رانده و از رحمت رحيميه نااميد گرديد از خداوند بپاداش عباداتى كه تا آنزمان كرده بود در خواست نمود كه خداوند باو تا قيامت كه روز بعث خلايق است عمر دهد و عذاب نفرمايد او را و اين مهلت را خداوند باو داد ولى تصريح بروز قيامت نفرمود بلكه فرمود تا روز كه وقت آن معلوم است براى خدا كه محتمل است روز قيامت باشد چنانچه جمعى گفته‌اند و محتمل است روز مرگ خلائق باشد كه آنوقتى است كه نفخه اوّل صور دميده ميشود چنانچه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل شده و فرموده است ابليس ميان نفخه اوّل و دوم ميميرد و محتمل است روز بعث و ظهور امام زمان باشد چنانچه عياشى ره از آنحضرت نقل نموده و آنكه امام زمان آن ملعون را در مسجد كوفه ميكشد و آن روز وقت معلوم است و آنملعون پس از گرفتن مهلت عرضه داشت اى پروردگار من براى آنكه امر نمودى مرا بسجود آدم كه شأن من نبود و اين موجب محروميت من شد از رحمت تو زينت ميدهم در نظر بنى آدم باطل و معصيت تو را و گمراه ميكنم ايشانرا بتمامى مگر بندگان تو را از آنها كه خالص نمودى ايشانرا براى طاعت خود و بعضى مخلصين بكسر لام قرائت نموده‌اند يعنى مگر بندگان تو را كه خالص نمودند نفوس خود را براى طاعت تو و نسبت اغواء بخداوند بگمان شيطان رجيم بود كه تصوّر مينمود امر خداوند بسجود موجب گمراهى او شده با آنكه تكبر و غرور و خودسرى او موجب گمراهى و بدبختى و شقاوت ابدى او گرديد و الا خداوند كسيرا اغواء و اضلال نميفرمايد مگر مراد از اغواء نوميدى و محروميت باشد چنانچه مكرر در مواردى ذكر شده كه مراد از اضلال ترك اعانت و مخذوليت است و اينجا هم بعضى گفته‌اند و محتمل است مراد از اغواء حكم الهى بغوايت و ضلالت ابليس باشد يعنى براى آنكه حكم كردى بغوايت و ضلالت من گمراه‌
----
جلد 3 صفحه 254
ميكنم بندگان تو را و اين حكم را استفاده نموده از لعنت ابدى و طرد خود از درگاه احديّت در كلام الهى و اين معنى را نديدم كسى ذكر كرده باشد از مفسّرين با آنكه بنظر حقير لطيف و مناسب است و معانى ديگرى ذكر كرده‌اند كه ظاهرا بى‌وجه و دور از نظر و ذوق است در هر حال اين موجب لجاج و عناد و عداوت او با خدا و حضرت آدم عليه السّلام و اولاد او گرديد و كافر شد بكفرى كه اشدّ اقسام كفر است با آنكه معتقد بود بوحدانيّت خدا و نبوّت انبياء او پس بايد پناه برد بخدا از وجود اين صفات در نفس كه چه بسيار شخص را به اسفل السّافلين جهنّم خواهد كشاند و خداوند در جواب شيطان فرمود اين اخلاص در عقائد و اعمال كه خودت گفتى راهى است بسوى من اگر كلمه على بمعناى الى باشد چنانچه بعضى گفته‌اند يا راهى است كه لازم است بر من رعايت آن كه فيض ره فرموده و آن راه مستقيم و راست است انحراف و اعوجاجى ندارد هر كس ميتواند از آنراه بمن و اصل شود و تو نميتوانى كسيرا باجبار از آنراه باز دارى چون تو بر بندگان من سلطنت ندارى فقط ميتوانى آنها را وسوسه نمائى و از راه راست باز دارى و در اين صورت آنها خودشان باختيار در تحت تصرّف و سلطنت تو در آمده‌اند و از من بى‌لطفى نسبت بآنها نشده و موعد ما با آنها جهنم است كه تمامى بايد در آن جاى گيرند و آن هفت در دارد و هر درى مخصوص بدسته‌اى از گمراهان و اتباع شيطان است و بعضى كلمه على را بكسر لام بر وزن فعيل قرائت نموده‌اند و در مجمع اين قرائت را نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و بعلوّ شرف تفسير ميشود و در كافى از آنحضرت اين قرائت بطورى نقل شده كه فيض ره احتمال داده بنحو اضافه صراط بعلى باشد يعنى اين راه راست ولايت على عليه السّلام است كه مستقيم است و از امام سجّاد عليه السّلام عيّاشى ره نقل نموده كه آن امير المؤمنين عليه السّلام است و بنابراين كلمه هذا اشاره بوجود مبارك آنحضرت است كه شايد شبح آن در عرش موجود و مرئى بوده است و نيز در كافى از آنحضرت نقل نموده كه و اللّه نيست مراد از بندگانى كه شيطان بر آنها سلطنت ندارد مگر ائمه و شيعيان ايشان و عيّاشى ره نيز اين معنى را از آنحضرت نقل نموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه موعد وقوف مردم است بر صراط و نيز قمّى ره فرمودم كه داخل ميشود در هر درى از درهاى جهنم اهل ملّتى و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود جهنّم‌
----
جلد 3 صفحه 255
را هفت در است طبقه‌ها دارد هر طبقه‌اى فوق طبقه‌اى است و يك دست مبارك را روى دست ديگر گذارد و فرمود اين چنين است خداوند جنان را بر زمين وضع فرمود و نيران را بعضى فوق بعضى اسفل آنها جهنّم است و فوق آن لظى و فوق آن حطمه و فوق آن سقر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق آن هاويه و در روايت ديگرى اسفل را هاويه ذكر نموده و اعلى را جهنّم و بعضى براى هر در و طبقه‌اى اهلى ذكر كرده‌اند و چون دليلى براى آن اقامه و مناسبتى اعتبار نشده بود حقير نقل ننمودم بلى از روايت خصال از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه يك در مخصوص باهل شرك و يك در مخصوص به بنى اميّه و يك در مخصوص بنو اصب و خوارج و كسانى است كه از ائمه اطهار اعراض نموده‌اند و اين هم معلوم است كه درك اسفل جايگاه منافقان است و بنظر حقير طبقات بحسب مراتب تبعيّت از شيطان است و از زير زمين شروع شده پائين ميرود و البتّه گناهكاران از اهل ايمان در طبقه اوّل جاى دارند كه عذابش خفيف‌تر و وقوفش آسان‌تر است و محتمل است مراد از هفت در دوزخ هفت معصيت كبيره باشد كه جمعى كبائر را منحصر بآنها دانسته‌اند شرك و قتل و قذف و اكل مال يتيم و زنا و فرار از جهاد و عقوق و الدين و بعضى هفت در جهنّم را عبارت از هفت خلق كه اصول اخلاق ذميمه است دانسته‌اند كه در اوّل كتاب ذيل آيه اهدنا الصراط المستقيم ذكر شد و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قال‌َ رَب‌ِّ فَأَنظِرنِي‌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ (36) قال‌َ فَإِنَّك‌َ مِن‌َ المُنظَرِين‌َ (37) إِلي‌ يَوم‌ِ الوَقت‌ِ المَعلُوم‌ِ (38)
(‌گفت‌ شيطان‌ پروردگارا حال‌ ‌که‌ ‌من‌ رانده‌ شدم‌ و مشمول‌ لعن‌ تو ‌تا‌ قيامت‌ شدم‌، ‌پس‌ مرا مهلت‌ ده‌ و نميران‌ ‌تا‌ روزي‌ ‌که‌ بنده‌گان‌ برانگيخته‌ ميشوند خداوند فرمود، ‌پس‌ محققا تو ‌از‌ مهلت‌ دهندگان‌ هستي‌ ‌تا‌ روز معين‌ و وقت‌ معلوم‌) ‌در‌ شرح‌ ‌اينکه‌ آيات‌ دو أمر بايد متذكر شويم‌ (أمر اول‌) حكمت‌ امهال‌ شيطان‌ چيست‌! (جواب‌) امتحان‌ بندگان‌ ‌که‌ ‌در‌ مقابل‌ انبياء و ائمه‌ و علماء و دعات‌ حق‌ فرمايشات‌ الهي‌ ‌را‌ ترك‌ كنند و اطاعت‌ شيطان‌ كنند ‌که‌ كاشف‌ ‌از‌ خبث‌ سريره‌ ‌آنها‌ ‌است‌، چنانچه‌ مؤمنين‌ و مطيعين‌ و عباد مخلصين‌ اعتناء باو نكردند و بوظيفه‌ ‌خود‌ عمل‌ كردند، چنانچه‌ خداوند ميفرمايد: ‌از‌ قول‌ شيطان‌.
وَ قال‌َ: الشَّيطان‌ُ لَمّا قُضِي‌َ الأَمرُ إِن‌َّ اللّه‌َ وَعَدَكُم‌ وَعدَ الحَق‌ِّ وَ وَعَدتُكُم‌ فَأَخلَفتُكُم‌
جلد 12 - صفحه 37
وَ ما كان‌َ لِي‌ عَلَيكُم‌ مِن‌ سُلطان‌ٍ إِلّا أَن‌ دَعَوتُكُم‌ فَاستَجَبتُم‌ لِي‌ فَلا تَلُومُونِي‌ وَ لُومُوا أَنفُسَكُم‌ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 26 و 27.
و خداوند اسباب‌ عبادت‌ و معصيت‌ ‌را‌ ‌در‌ دست‌رس‌ بنده‌گان‌ قرار داده‌ حافظ ميگويد
(صالح‌ طالح‌ متاع‌ خيش‌ نمودند ||  گروهي‌ ‌اينکه‌ گروهي‌ ‌آن‌ پسندند).
(امر دوم‌) ‌در‌ بيان‌ مراد ‌از‌ وقت‌ معلوم‌ اخبار مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌بين‌ نفختين‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد:
وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ إِلّا مَن‌ شاءَ اللّه‌ُ ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ زمر ‌آيه‌ 68.
و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد بدست‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌در‌ صخره‌ بيت‌ المقدس‌ كشته‌ ميشود ‌در‌ بعضي‌ اخبار دارد ‌در‌ دوره‌ رجعت‌ ‌در‌ كرة آخر امير المؤمنين‌ جنگ‌ ‌با‌ شياطين‌ ميكند و پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ ‌از‌ آسمان‌ ميآيد و نيزه حواله‌ شيطان‌ ميكند و كشته‌ ميشود و ‌ما چون‌ نميتوانيم‌ ترجيح‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ اخبار دهيم‌ مي‌گوييم‌ معلوم‌ عند اللّه‌.
قال‌َ رَب‌ِّ فَأَنظِرنِي‌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ نظر ‌به‌ اينكه‌ ميدانست‌ ‌که‌ يوم بعث‌ ديگر مردن‌ ندارد تقاضاي‌ حيات‌ ابدي‌ نمود و ‌اينکه‌ تقاضا كمال‌ دلالت‌ ‌را‌ دارد ‌بر‌ حماقت‌ شيطان‌ ‌با‌ اينكه‌ ميدانست‌ لعن‌ ابدي‌ و عذاب‌ دائمي‌ و اينكه‌ ‌هر‌ چه‌ بماند عقوبتش‌ بيشتر ميشود تقاضاي‌ عفو نكرد نادم‌ نشد توبه‌ نكرد.
قال‌َ فَإِنَّك‌َ مِن‌َ المُنظَرِين‌َ گمان‌ نكنيد ‌که‌ ‌إبن‌ إمهال‌ الهي‌ لطفي‌ ‌بود‌ ‌در‌ حق‌ شيطان‌، چنانچه‌ مفسرين‌ گفتند ‌که‌ بازاء عبادات‌ شيطان‌ ‌بود‌ بلكه‌ عذاب‌ ‌بود‌ ‌بر‌ ‌او‌ چنانچه‌ ميفرمايد:
وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 72.
(و اما عبادات‌ شيطان‌ أولا روي‌ تقلب‌ ‌بود‌، و ثانيا ‌پس‌ ‌از‌ كفر ‌او‌ حبط ‌شده‌،
جلد 12 - صفحه 38
چنانچه‌ ميفرمايد:
أُولئِك‌َ الَّذِين‌َ حَبِطَت‌ أَعمالُهُم‌ فِي‌ الدُّنيا الاية آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 21.
(إِلي‌ يَوم‌ِ الوَقت‌ِ المَعلُوم‌ِ) ‌که‌ ‌بر‌ ‌خود‌ شيطان‌ مجهول‌ ‌بود‌ و نميدانست‌ اجلش‌ كي‌ ميرسد همين‌ اندازه‌ ميدانست‌ ‌که‌ مدة مديدي‌ زنده‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 36)- ابلیس که در این هنگام خود را رانده درگاه خدا دید، و احساس کرد که آفرینش انسان سبب بدبختی او شد، آتش کینه در دلش شعله‌ور گشت، تا انتقام خویش را از فرزندان آدم بگیرد.
لذا «عرض کرد: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روز رستاخیز مهلت ده»! (قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ).
نه برای این که توبه کند، یا از کرده خود پشیمان باشد و در مقام جبران برآید، بلکه برای این که به لجاجت و عناد و دشمنی و خیره سری ادامه دهد!
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۱: خط ۲۶۲:
[[رده:استمهال ابلیس]][[رده:اقرار ابلیس]][[رده:ایمان ابلیس]][[رده:دعاى ابلیس]][[رده:طرد ابلیس]][[رده:عذاب دنیوى ابلیس]][[رده:عقیده ابلیس]][[رده:عمر طولانى ابلیس]][[رده:اقرار به حشر]][[رده:اقرار به قیامت]][[رده:حشر اخروى انسان ها]][[رده:منشأ حیات]][[رده:آداب دعا]][[رده:ربوبیت خدا در دعا]][[رده:عقیده به ربوبیت خدا]][[رده:عمل پسندیده]][[رده:حشر در قیامت]][[رده:منشأ مرگ]]
[[رده:استمهال ابلیس]][[رده:اقرار ابلیس]][[رده:ایمان ابلیس]][[رده:دعاى ابلیس]][[رده:طرد ابلیس]][[رده:عذاب دنیوى ابلیس]][[رده:عقیده ابلیس]][[رده:عمر طولانى ابلیس]][[رده:اقرار به حشر]][[رده:اقرار به قیامت]][[رده:حشر اخروى انسان ها]][[رده:منشأ حیات]][[رده:آداب دعا]][[رده:ربوبیت خدا در دعا]][[رده:عقیده به ربوبیت خدا]][[رده:عمل پسندیده]][[رده:حشر در قیامت]][[رده:منشأ مرگ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]]
{{#seo:
|title=آیه 36 سوره حجر
|title_mode=replace
|keywords=آیه 36 سوره حجر,حجر 36,قَالَ‌ رَبِ‌ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌,استمهال ابلیس,اقرار ابلیس,ایمان ابلیس,دعاى ابلیس,طرد ابلیس,عذاب دنیوى ابلیس,عقیده ابلیس,عمر طولانى ابلیس,اقرار به حشر,اقرار به قیامت,حشر اخروى انسان ها,منشأ حیات,آداب دعا,ربوبیت خدا در دعا,عقیده به ربوبیت خدا,عمل پسندیده,حشر در قیامت,منشأ مرگ,آیات قرآن سوره الحجر
|description=قَالَ‌ رَبِ‌ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۷

کپی متن آیه
قَالَ‌ رَبِ‌ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌

ترجمه

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)»

|گفت: اى پروردگار من! پس تا روزى كه [مردم‌] برانگيخته مى‌شوند مهلتم ده
گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.»
شیطان از خدا درخواست کرد که پروردگارا، پس مرا تا روز قیامت که خلق مبعوث می‌شوند مهلت و طول عمر عطا فرما.
گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان] برانگیخته می شوند، مهلت ده.
گفت: اى پروردگار من، مرا تا روزى كه دوباره زنده مى‌شوند مهلت ده.
گفت پروردگارا پس مرا تا روزی که [همگان‌] برانگیخته شوند، مهلت ده‌
گفت: خداوندا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى‌شوند مهلت ده.
گفت: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روزی مهلت ده که در آن (مردمان بعد از مرگشان مجدّداً) زنده می‌گردند.
گفت: «پروردگارم! پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.»
گفت پروردگارا مهلتم ده تا روزی که برانگیخته شوند

He said, “My Lord, reprieve me until the Day they are resurrected.”
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٣٥ آیه ٣٦ الحجر ٣٧
سوره : سوره الحجر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَأَنظِرْنی»: پس مرا مهلت ده. «یُبْعَثُونَ»: برانگیخته می‌گردند. زنده می‌شوند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36)

بعد از آن بيان درخواست ابليس را مى‌فرمايد كه پس از نااميدى از آخرت:

قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي‌: عرض كرد: پروردگارا پس مرا مهلت بده كه زنده باشم. إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‌: تا روزى كه محشور شوند خلايق، ابليس مهلت طلب نمود تا روز قيامت براى اين كه نميرد، زيرا روز قيامت مرگ نيست، بلكه تمام باقى باشند، مؤمن متنعم و كفار معذب خواهند بود الى الابد. حق سبحانه اجابت نفرمود او را تا روز قيامت، بلكه مدتى مقرر نمود.


«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 336.

«2» سوره ص آيه 78.

«3» سوره ص آيه 75.

جلد 7 - صفحه 107


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (37) إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)

قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ (42) وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (44)

ترجمه‌

گفت اى پروردگار من پس مهلت ده مرا تا روزى كه برانگيخته ميشوند

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگانى‌

تا روز وقت دانسته شده‌

گفت پروردگار من براى آنكه موجب گمراهى من شدى هر آينه زينت ميدهم براى‌


جلد 3 صفحه 253

ايشان در زمين و هر آينه گمراه ميكنم آنها را بتمامى‌

مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند

گفت اين راهى است بر من راست‌

همانا بندگان من نيست مر تو را بر ايشان سلطنتى مگر كسانيكه پيروى كردند تو را از گمراهان‌

و همانا جهنم هرآينه وعده گاه آنها است تمامى‌

مر آنرا است هفت دراز براى هر درى است از آنها پاره‌اى قسمت شده.

تفسير

ابليس پس از آنكه از درگاه ربوبيّت رانده و از رحمت رحيميه نااميد گرديد از خداوند بپاداش عباداتى كه تا آنزمان كرده بود در خواست نمود كه خداوند باو تا قيامت كه روز بعث خلايق است عمر دهد و عذاب نفرمايد او را و اين مهلت را خداوند باو داد ولى تصريح بروز قيامت نفرمود بلكه فرمود تا روز كه وقت آن معلوم است براى خدا كه محتمل است روز قيامت باشد چنانچه جمعى گفته‌اند و محتمل است روز مرگ خلائق باشد كه آنوقتى است كه نفخه اوّل صور دميده ميشود چنانچه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل شده و فرموده است ابليس ميان نفخه اوّل و دوم ميميرد و محتمل است روز بعث و ظهور امام زمان باشد چنانچه عياشى ره از آنحضرت نقل نموده و آنكه امام زمان آن ملعون را در مسجد كوفه ميكشد و آن روز وقت معلوم است و آنملعون پس از گرفتن مهلت عرضه داشت اى پروردگار من براى آنكه امر نمودى مرا بسجود آدم كه شأن من نبود و اين موجب محروميت من شد از رحمت تو زينت ميدهم در نظر بنى آدم باطل و معصيت تو را و گمراه ميكنم ايشانرا بتمامى مگر بندگان تو را از آنها كه خالص نمودى ايشانرا براى طاعت خود و بعضى مخلصين بكسر لام قرائت نموده‌اند يعنى مگر بندگان تو را كه خالص نمودند نفوس خود را براى طاعت تو و نسبت اغواء بخداوند بگمان شيطان رجيم بود كه تصوّر مينمود امر خداوند بسجود موجب گمراهى او شده با آنكه تكبر و غرور و خودسرى او موجب گمراهى و بدبختى و شقاوت ابدى او گرديد و الا خداوند كسيرا اغواء و اضلال نميفرمايد مگر مراد از اغواء نوميدى و محروميت باشد چنانچه مكرر در مواردى ذكر شده كه مراد از اضلال ترك اعانت و مخذوليت است و اينجا هم بعضى گفته‌اند و محتمل است مراد از اغواء حكم الهى بغوايت و ضلالت ابليس باشد يعنى براى آنكه حكم كردى بغوايت و ضلالت من گمراه‌


جلد 3 صفحه 254

ميكنم بندگان تو را و اين حكم را استفاده نموده از لعنت ابدى و طرد خود از درگاه احديّت در كلام الهى و اين معنى را نديدم كسى ذكر كرده باشد از مفسّرين با آنكه بنظر حقير لطيف و مناسب است و معانى ديگرى ذكر كرده‌اند كه ظاهرا بى‌وجه و دور از نظر و ذوق است در هر حال اين موجب لجاج و عناد و عداوت او با خدا و حضرت آدم عليه السّلام و اولاد او گرديد و كافر شد بكفرى كه اشدّ اقسام كفر است با آنكه معتقد بود بوحدانيّت خدا و نبوّت انبياء او پس بايد پناه برد بخدا از وجود اين صفات در نفس كه چه بسيار شخص را به اسفل السّافلين جهنّم خواهد كشاند و خداوند در جواب شيطان فرمود اين اخلاص در عقائد و اعمال كه خودت گفتى راهى است بسوى من اگر كلمه على بمعناى الى باشد چنانچه بعضى گفته‌اند يا راهى است كه لازم است بر من رعايت آن كه فيض ره فرموده و آن راه مستقيم و راست است انحراف و اعوجاجى ندارد هر كس ميتواند از آنراه بمن و اصل شود و تو نميتوانى كسيرا باجبار از آنراه باز دارى چون تو بر بندگان من سلطنت ندارى فقط ميتوانى آنها را وسوسه نمائى و از راه راست باز دارى و در اين صورت آنها خودشان باختيار در تحت تصرّف و سلطنت تو در آمده‌اند و از من بى‌لطفى نسبت بآنها نشده و موعد ما با آنها جهنم است كه تمامى بايد در آن جاى گيرند و آن هفت در دارد و هر درى مخصوص بدسته‌اى از گمراهان و اتباع شيطان است و بعضى كلمه على را بكسر لام بر وزن فعيل قرائت نموده‌اند و در مجمع اين قرائت را نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و بعلوّ شرف تفسير ميشود و در كافى از آنحضرت اين قرائت بطورى نقل شده كه فيض ره احتمال داده بنحو اضافه صراط بعلى باشد يعنى اين راه راست ولايت على عليه السّلام است كه مستقيم است و از امام سجّاد عليه السّلام عيّاشى ره نقل نموده كه آن امير المؤمنين عليه السّلام است و بنابراين كلمه هذا اشاره بوجود مبارك آنحضرت است كه شايد شبح آن در عرش موجود و مرئى بوده است و نيز در كافى از آنحضرت نقل نموده كه و اللّه نيست مراد از بندگانى كه شيطان بر آنها سلطنت ندارد مگر ائمه و شيعيان ايشان و عيّاشى ره نيز اين معنى را از آنحضرت نقل نموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه موعد وقوف مردم است بر صراط و نيز قمّى ره فرمودم كه داخل ميشود در هر درى از درهاى جهنم اهل ملّتى و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فرمود جهنّم‌


جلد 3 صفحه 255

را هفت در است طبقه‌ها دارد هر طبقه‌اى فوق طبقه‌اى است و يك دست مبارك را روى دست ديگر گذارد و فرمود اين چنين است خداوند جنان را بر زمين وضع فرمود و نيران را بعضى فوق بعضى اسفل آنها جهنّم است و فوق آن لظى و فوق آن حطمه و فوق آن سقر و فوق آن جحيم و فوق آن سعير و فوق آن هاويه و در روايت ديگرى اسفل را هاويه ذكر نموده و اعلى را جهنّم و بعضى براى هر در و طبقه‌اى اهلى ذكر كرده‌اند و چون دليلى براى آن اقامه و مناسبتى اعتبار نشده بود حقير نقل ننمودم بلى از روايت خصال از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه يك در مخصوص باهل شرك و يك در مخصوص به بنى اميّه و يك در مخصوص بنو اصب و خوارج و كسانى است كه از ائمه اطهار اعراض نموده‌اند و اين هم معلوم است كه درك اسفل جايگاه منافقان است و بنظر حقير طبقات بحسب مراتب تبعيّت از شيطان است و از زير زمين شروع شده پائين ميرود و البتّه گناهكاران از اهل ايمان در طبقه اوّل جاى دارند كه عذابش خفيف‌تر و وقوفش آسان‌تر است و محتمل است مراد از هفت در دوزخ هفت معصيت كبيره باشد كه جمعى كبائر را منحصر بآنها دانسته‌اند شرك و قتل و قذف و اكل مال يتيم و زنا و فرار از جهاد و عقوق و الدين و بعضى هفت در جهنّم را عبارت از هفت خلق كه اصول اخلاق ذميمه است دانسته‌اند كه در اوّل كتاب ذيل آيه اهدنا الصراط المستقيم ذكر شد و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ رَب‌ِّ فَأَنظِرنِي‌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ (36) قال‌َ فَإِنَّك‌َ مِن‌َ المُنظَرِين‌َ (37) إِلي‌ يَوم‌ِ الوَقت‌ِ المَعلُوم‌ِ (38)

(‌گفت‌ شيطان‌ پروردگارا حال‌ ‌که‌ ‌من‌ رانده‌ شدم‌ و مشمول‌ لعن‌ تو ‌تا‌ قيامت‌ شدم‌، ‌پس‌ مرا مهلت‌ ده‌ و نميران‌ ‌تا‌ روزي‌ ‌که‌ بنده‌گان‌ برانگيخته‌ ميشوند خداوند فرمود، ‌پس‌ محققا تو ‌از‌ مهلت‌ دهندگان‌ هستي‌ ‌تا‌ روز معين‌ و وقت‌ معلوم‌) ‌در‌ شرح‌ ‌اينکه‌ آيات‌ دو أمر بايد متذكر شويم‌ (أمر اول‌) حكمت‌ امهال‌ شيطان‌ چيست‌! (جواب‌) امتحان‌ بندگان‌ ‌که‌ ‌در‌ مقابل‌ انبياء و ائمه‌ و علماء و دعات‌ حق‌ فرمايشات‌ الهي‌ ‌را‌ ترك‌ كنند و اطاعت‌ شيطان‌ كنند ‌که‌ كاشف‌ ‌از‌ خبث‌ سريره‌ ‌آنها‌ ‌است‌، چنانچه‌ مؤمنين‌ و مطيعين‌ و عباد مخلصين‌ اعتناء باو نكردند و بوظيفه‌ ‌خود‌ عمل‌ كردند، چنانچه‌ خداوند ميفرمايد: ‌از‌ قول‌ شيطان‌.

وَ قال‌َ: الشَّيطان‌ُ لَمّا قُضِي‌َ الأَمرُ إِن‌َّ اللّه‌َ وَعَدَكُم‌ وَعدَ الحَق‌ِّ وَ وَعَدتُكُم‌ فَأَخلَفتُكُم‌

جلد 12 - صفحه 37

وَ ما كان‌َ لِي‌ عَلَيكُم‌ مِن‌ سُلطان‌ٍ إِلّا أَن‌ دَعَوتُكُم‌ فَاستَجَبتُم‌ لِي‌ فَلا تَلُومُونِي‌ وَ لُومُوا أَنفُسَكُم‌ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 26 و 27.

و خداوند اسباب‌ عبادت‌ و معصيت‌ ‌را‌ ‌در‌ دست‌رس‌ بنده‌گان‌ قرار داده‌ حافظ ميگويد

(صالح‌ طالح‌ متاع‌ خيش‌ نمودند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- ابلیس که در این هنگام خود را رانده درگاه خدا دید، و احساس کرد که آفرینش انسان سبب بدبختی او شد، آتش کینه در دلش شعله‌ور گشت، تا انتقام خویش را از فرزندان آدم بگیرد.

لذا «عرض کرد: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روز رستاخیز مهلت ده»! (قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ).

نه برای این که توبه کند، یا از کرده خود پشیمان باشد و در مقام جبران برآید، بلکه برای این که به لجاجت و عناد و دشمنی و خیره سری ادامه دهد!

نکات آیه

۱- ابلیس، در پى طرد از درگاه الهى، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قیامت طولانى کند. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

۲- ابلیس، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم(ع) و طرد شدن از درگاه الهى، از خداوند خواست تا قیامت، او را دچار عذاب و کیفر نکند. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون) متعلق «إنظار» در جمله «فأنظرنى» ذکر نشده است و چون ابلیس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپیچى کرد و در انتظار کیفر بود، از این رو ممکن است مورد إنظار و مهلت، تأخیر افتادن کیفر او تا روز قیامت باشد.

۳- ابلیس، باورمند به اینکه مرگ و حیات در دست خداوند است. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

۴- ابلیس، معتقد به ربوبیت خداوند بود و خود را تحت ربوبیت او مى دانست. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

۵- ابلیس، معترف به روز قیامت و برانگیخته شدن انسانها در آن روز (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

۶- قیامت، روز برانگیخته شدن انسانها (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

۷- ذکر صفت ربوبیت خدا در دعا، امرى پسندیده و مطلوب است. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون)

موضوعات مرتبط

  • ابلیس: استمهال ابلیس ۱، ۲; اقرار ابلیس ۵; ایمان ابلیس ۳; دعاى ابلیس ۱، ۲; طرد ابلیس ۱; عذاب دنیوى ابلیس ۲; عقیده ابلیس ۴; عمر طولانى ابلیس ۱
  • اقرار: اقرار به حشر ۵; اقرار به قیامت ۵
  • انسان: حشر اخروى انسان ها ۶
  • حیات: منشأ حیات ۳
  • دعا: آداب دعا ۷; ربوبیت خدا در دعا ۷
  • عقیده: عقیده به ربوبیت خدا ۴
  • عمل: عمل پسندیده ۷
  • قیامت: حشر در قیامت ۶
  • مرگ: منشأ مرگ ۳

منابع