محمد ١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هل‌| ]][[ریشه غیر ربط::هل‌| ]][[شامل این کلمه::يَنْظُرُون|يَنْظُرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَنْظُرُون| ]] [[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::السّاعَة|السَّاعَةَ]] [[کلمه غیر ربط::السّاعَة| ]] [[شامل این ریشه::سوع‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوع‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::تَأْتِيَهُم|تَأْتِيَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْتِيَهُم| ]] [[شامل این ریشه::اتى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اتى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بَغْتَة|بَغْتَةً]] [[کلمه غیر ربط::بَغْتَة| ]] [[شامل این ریشه::بغت‌| ]][[ریشه غیر ربط::بغت‌| ]][[شامل این کلمه::فَقَد|فَقَدْ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این کلمه::جَاء|جَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::جَاء| ]] [[شامل این ریشه::جى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::جى‌ء| ]][[شامل این کلمه::أَشْرَاطُهَا|أَشْرَاطُهَا]] [[کلمه غیر ربط::أَشْرَاطُهَا| ]] [[شامل این ریشه::شرط| ]][[ریشه غیر ربط::شرط| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::فَأَنّى|فَأَنَّى‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنّى| ]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[ریشه غیر ربط::ان‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::جَاءَتْهُم|جَاءَتْهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَاءَتْهُم| ]] [[شامل این ریشه::جى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::جى‌ء| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::ذِکْرَاهُم|ذِکْرَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::ذِکْرَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هل‌| ]][[ریشه غیر ربط::هل‌| ]][[شامل این کلمه::يَنْظُرُون|يَنْظُرُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَنْظُرُون| ]] [[شامل این ریشه::نظر| ]][[ریشه غیر ربط::نظر| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::السّاعَة|السَّاعَةَ]] [[کلمه غیر ربط::السّاعَة| ]] [[شامل این ریشه::سوع‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوع‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::تَأْتِيَهُم|تَأْتِيَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْتِيَهُم| ]] [[شامل این ریشه::اتى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اتى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بَغْتَة|بَغْتَةً]] [[کلمه غیر ربط::بَغْتَة| ]] [[شامل این ریشه::بغت‌| ]][[ریشه غیر ربط::بغت‌| ]][[شامل این کلمه::فَقَد|فَقَدْ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این کلمه::جَاء|جَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::جَاء| ]] [[شامل این ریشه::جى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::جى‌ء| ]][[شامل این کلمه::أَشْرَاطُهَا|أَشْرَاطُهَا]] [[کلمه غیر ربط::أَشْرَاطُهَا| ]] [[شامل این ریشه::شرط| ]][[ریشه غیر ربط::شرط| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::فَأَنّى|فَأَنَّى‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَنّى| ]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[ریشه غیر ربط::ان‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::جَاءَتْهُم|جَاءَتْهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَاءَتْهُم| ]] [[شامل این ریشه::جى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::جى‌ء| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::ذِکْرَاهُم|ذِکْرَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::ذِکْرَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَهَلْ‌ يَنْظُرُونَ‌ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى‌ لَهُمْ‌ إِذَا جَاءَتْهُمْ‌ ذِکْرَاهُمْ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پس آیا (کافران) جز این انتظار می‌برند و می‌نگرند که رستاخیز به ناگهان آنان را در رسد؟ در صورتی که نشانه‌ها و شروطش اینک به‌راستی پدید آمده است. پس اگر (رستاخیز) آنان را در رسد، دیگر چه زمانی (جای) یادواره‌ی آنان است‌؟
|-|صادقی تهرانی=پس آیا (کافران) جز این انتظار می‌برند و می‌نگرند که رستاخیز به ناگهان آنان را در رسد؟ در صورتی که نشانه‌ها و شروطش اینک به‌راستی پدید آمده است. پس اگر (رستاخیز) آنان را در رسد، دیگر چه زمانی (جای) یادواره‌ی آنان است‌؟
|-|معزی=آیا چشم براهند جز ساعت را که بیایدشان ناگاه چه همانا بیامد نشانیهای آن پس کجا برای ایشان است گاهی که بیایدشان یادآوریشان‌
|-|معزی=آیا چشم براهند جز ساعت را که بیایدشان ناگاه چه همانا بیامد نشانیهای آن پس کجا برای ایشان است گاهی که بیایدشان یادآوریشان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Are they just waiting until the Hour comes to them suddenly? Its tokens have already come. But how will they be reminded when it has come to them?</div>
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::18|١٨]] | قبلی = محمد ١٧ | بعدی = محمد ١٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/047018.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/047018.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::18|١٨]] | قبلی = محمد ١٧ | بعدی = محمد ١٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«هَلْ یَنظُرُونَ؟»: آیا چشم می‌دارند؟ مگر انتظاری جز این دارند؟ «أَشْرَاطُهَا»: اشراط، جمع شَرَط، علامتها و نشانه‌ها «فَأَنّی لَهُمْ»: (نگا: دخان / ). «ذِکْری»: بیدار شدن و اندرز گرفتن. یادآور گشتن و به خود آمدن (نگا: زمر /  - ).
«هَلْ یَنظُرُونَ؟»: آیا چشم می‌دارند؟ مگر انتظاری جز این دارند؟ «أَشْرَاطُهَا»: اشراط، جمع شَرَط، علامتها و نشانه‌ها «فَأَنّی لَهُمْ»: (نگا: دخان / ). «ذِکْری»: بیدار شدن و اندرز گرفتن. یادآور گشتن و به خود آمدن (نگا: زمر /  - ).
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link238 | آيات ۱۶ - ۲۳ سوره محمد]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link239 | اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤ منان هدايت يافته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link238 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره محمّد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link240 | مقصود از اشراط ((علامات )) قيامت و اينكه فرمود: علامتهاى قيامت آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link239 | اثر متفاوت استماع قرآن بر دل كفار و در مؤمنان هدايت يافته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link241 | معناى اينكه خدا متقلب و مثواى شما را مى داند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link240 | مقصود از اين كه فرمود: «علامت هاى قيامت آمده است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link242 | معناى جمله ((المغشى عليه من الموت )) و تطبيق آن بر گروهى از افراد ضعيف الايمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link241 | معناى اين كه: خدا، «مُتقلّب» و «مثواى» شما را مى داند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link243 | معناى آيه : ((طاعة و قول معروف ...)) كه درباره مؤ منان مريض القلبى است كه ازعمل به وظيفه قتال و جهاد سرباز مى زند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link243 | معناى آيه: «طَاعَةٌ وَ قَولٌ مَعرُوف...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link244 | احتمالات ديگرى كه در كلمه ((طاعة ....)) وجود دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link245 | مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link245 | مقصود از كسانى كه مرتدين به آنها وعده اطاعت مى دادند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link246 | منافقان بيماردل، از سيما و طرز گفتارشان، شناخته مى شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link246 | معناى اينكه منافقان بيمار دل به سيمايشان و در لحن قولشان شناخته مى شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link247 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link247 | (رواياتى در ذيل آيه : ((و منهم من يسمع اليك ...)) و درباره علائم قيامت ، استغفار وصلهرحم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link248 | در زمان پيامبر«ص»، دشمنى با على«ع»، نشانۀ نفاق بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link248 | رواياتى راجع به اينكه در زمان پيامبر (ص ) دشمنى با على (ع ) علامت نفاق بوده است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۲۲#link194 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۲۲#link194 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»
پس آيا (كفّار براى ايمان آوردن) قيامت را انتظار دارند، كه ناگهان به سراغشان آيد، در حالى كه نشانه‌هاى آن آمده است؟ پس آنگاه كه (رستاخيز) به سراغشان آيد متذكّر شدن آنان چه سودى برايشان خواهد داشت؟!
===نکته ها===
«أشراط» جمع «شرط» به معناى نشانه و علامت است و مراد از «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» در اين آيه، بر اساس روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله، بعثتِ آن بزرگوار است. «1» زيرا آخرين رسول و كتاب الهى بر مردم نازل و حجّت خداوند بر مردم، كامل گشته است. پس هرگونه گناه، فساد، كفر و انكار، ظهور قيامت را نزديك مى‌سازد.
گرچه معمولًا كلمه‌ «السَّاعَةَ» در مورد قيامت بكار مى‌رود ولى مانعى ندارد كه مراد، زمانِ نزول قهر الهى و هلاكت مردم در همين دنيا باشد كه مقدّمه عذاب قيامت است.
ابن عباس نقل مى‌كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در حالى كه نزديك‌ترين افراد به آن حضرت، سلمان فارسى بود فرمود: آيا به شما خبر دهم از نشانه‌هاى قيامت؟ آنگاه فرمود: «اضاعة الصّلوات و اتّباع الشّهوات و الميل الى الاهواء و تعظيم أصحاب المال و
----
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 9 - صفحه 82
بيع الدين بالدنيا» «1» بى توجّهى به نماز و پيروى از هوسها و احترام به ثروتمندان و فروختن دين به دنيا.
در برخى روايات، بيش از صد علامت براى نشانه‌هاى برپايى قيامت برشمرده‌اند. «2»
===پیام ها===
1- كفّارِ سنگدل با مشاهده تمام دلائل، باز ايمان نمى‌آورند و منتظر سپرى شدن آخرين مهلت‌اند. «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ»
2- برپايى قيامت و به هلاكت رسيدن كفّار، ناگهانى و غافلگيرانه است. «بَغْتَةً»
3- قيامت، نشانه‌ها و مقدّماتى دارد. «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»
4- فكر نكنيد كه هميشه راه توبه باز است و مجالى براى بازگشت وجود دارد.
«فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»
فَهَلْ يَنْظُرُونَ‌: پس انتظار نمى‌كشند منافقان، إِلَّا السَّاعَةَ: مگر قيامت را، أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً: اينكه بيايد ايشان را ناگهانى، فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها: پس بتحقيق آمد و ظاهر شد علامات آن مانند بعثت پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و شق القمر و نزول كتاب آخرين كه قرآن است.
و در حديث وارد شده كه حضرت فرمود: من و قيامت مانند اين دو انگشتيم كه متصل‌اند بهم، و اشاره به دو انگشت مبارك نمود «1».
تفسير برهان- ابن عباس روايت نموده كه حج نموديم با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله حجة الوداع، پس حضرت گرفت حلقه درب خانه كعبه را فرمود: آيا خبر دهم شما را به علامات قيامت؟ گفتند: بلى. فرمود: از اشراط ساعت: ضايع كردن نماز، و پيروى شهوات، و ميل به هواها، و تعظيم صاحبان مال، و تبديل دين به دنيا، پس در اين زمان آب شود قلب مؤمن در جوفش چنانچه آب شود نمك در آب از آنچه بينداز منكرات و توانائى ندارد تغيير آن را.
سلمان گفت: و اينها مى‌شود؟
حضرت فرمود: بلى قسم به آن ذاتى كه جان من در تحت قدرت او است.
اى سلمان، نزد اين حال است اميران جائر، و وزراى فاسق، و عرفاى ظالم، و امناى خائن.
----
«1» مجمع البيان ج 5 ص 102.
جلد 12 - صفحه 116
سلمان گفت: و بدرستى كه اينها مى‌شود؟
حضرت فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. اى سلمان، بدرستى كه نزد اين حال منكر معروف و معروف منكر شود، و امين گردد خائن و خائن امين گردد، و تصديق شود دروغگو و تكذيب شود راستگو.
سلمان گفت: اينها واقع شود؟
فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. پس در اين زمان مى‌باشد امير شدن زنان، و مشورت كنيزان، و نشستن بچه‌ها بر منبرها، و مى‌باشد دروغ امر با ظرافت، و زكات غرامت، و جفا كند مرد به والدين خود، و تبرى از دوست خود، و طالع شود ستاره دنباله‌دار.
سلمان گفت: اينها واقع شود يا رسول الله؟
فرمود: بلى سوگند به ذاتى كه جان من دريد قدرت او است. اى سلمان در اين زمان شريك شوند زنان با مردان در تجارت (تا آنكه فرمايد) نزد اين حال اكتفا كنند مردان به مردان و زنان به زنان (در اعمال شهوت) و حسادت ورزند به بچه‌ها، و شبيه شوند مردان به زنان و زنان به مردان، و زنان سوار زين شوند، پس بر ايشان است از امت من لعنت خدا.
سلمان گويد: اينها شدنى است؟
فرمود: بلى به ذاتى كه جان من در تحت قدرت اوست «تا كه فرمايد» نزد اين حال ظاهر شود زنان مغنيه و آلات و معازف‌ «1»، و حكومت يابند شرار امت من «تا كه فرمايد» مى‌باشد جماعتى كه قرآن تعلم كنند براى غير خدا، پس فراگيرند قرآن را مزامير «با آلت مزمار بخوانند مانند راديو و غيره» و فقه ياد گيرند براى غير خدا، و بسيار شود اولاد زنا و غنا نمايند به قرآن «تا آخر حديث» «اينست معنى فقد جاء اشراطها» «2» فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ‌: پس از كجا باشد مر ايشان را چون بيايد
----
«1» معازف: جمع معزف و معزفه آلات موسيقى.
«2» تفسير برهان، ج 4، ص 183 و 184، روايت 1، چاپ دار الكتب العلميّه قم.
جلد 12 - صفحه 117
قيامت، ايشان را پند گرفتن ايشان و توبه و انابه نمودن، يعنى در وقت وقوع قيامت تذكر و اتعاظ به ايشان فايده نرساند به جهت انقطاع تكليف در آن زمان، پس چگونه در آن ساعت فوز و نجات باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «16» وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ «17» فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18» فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ «19» وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى‌ لَهُمْ «20»
----
جلد 5 صفحه 8
ترجمه‌
و بعضى از آنها كسانى باشند كه گوش ميدارند بتو تا چون بيرون روند از نزد تو گويند بآنانكه داده شدند علم را چه گفت در اين وقت آنگروهند آنانكه مهر نهاد خدا بر دلهاشان و پيروى كردند خواهشهاى نفس خود را
و آنانكه هدايت يافتند زياد گرداند هدايت آنان را و دادشان پرهيزكارى‌
پس آيا انتظار ميكشند جز قيامت را كه آيد آنها را ناگاه پس بتحقيق آمد نشانه‌هايش پس از كجا باشد براى آنها وقتى كه آمد آنها را پند گرفتنشان‌
پس بدان بدرستيكه نيست معبودى جز خدا و آمرزش‌خواه براى گناهت و از براى گروندگان از مردان و زنان گرونده و خدا ميداند منازل پيمودنى شما و جايگاه ماندنى شما را
و ميگويند آنانكه ايمان آوردند چرا نبايد فرستاده شود سوره‌اى پس چون فرستاده شود سوره‌اى واضح و متين و ذكر شود در آن كارزار مى‌بينى آنانرا كه در دلهاشان مرض است مينگرند بسوى تو نگريستن كسى كه بيهوش شده از ترس مرگ پس واى بحال آنها.
تفسير
- بعضى از كفّار سابق الذّكر كه بنفاق در بين مسلمانان زيست كرده بودند ميآمدند و بمواعظ و نصايح و بيانات پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم گوش ميدادند و چون از نزد آنحضرت بيرون ميرفتند بمسلمانان با علم و ايمان ميگفتند چه گفت پيغمبر در زمان سابق يا در اين زمان يعنى وقتى مشغول بتكلّم بود و مقصودشان ظاهرا اين بود كه ما نفهميديم چه گفت چون قابل فهميدن نبود و اين سخن را براى توهين بامثال امير المؤمنين عليه السّلام و سلمان و أبو ذر كه كاملا در مقام فهم و حفظ بيانات آنحضرت بودند ميگفتند لذا خداوند فرموده اين اشخاص كسانى هستند كه خدا مهر نفهمى را بر دلهاى آنها نهاده و خيالات مشوّش هواپرستى مانع آنها از ادراك معانى و حقائق شده و امّا آنكسانى كه بهدايت الهيّه مهتدى شده‌اند اين مواعظ و بيانات موجب مزيد هدايت و درايت و ثبات بر تقوى و پرهيزكارى آنان خواهد بود و محتمل است واقعا گوش نداده و نفهميده باشند چون بقصد تعلّم و اتّعاظ حاضر
----
جلد 5 صفحه 9
نشده بودند و خواسته باشند دانشمندان بيانات را ثانيا براى آنها تقرير كنند تا بكلّى از عمل بآن ظاهرا باز نمانند چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم دعوت بحق ميفرمود اصحابش را پس كسيكه خدا براى او خير خواسته بود گوش ميداد و ميفهميد مواعظ آنحضرت را و كسيكه خدا براى او شر خواسته بود مهر مينهاد بر دلش گوش نميداد و نمى‌فهميد و آن قول خداوند است اولئك الّذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا اهوائهم و ظاهرا مهر الهى همان نفهمى است كه در نتيجه انس بلهو و لعب و اعراض از علم و ادب براى انسان حاصل ميشود و نيز خداوند فرموده آيا اين قبيل اشخاص هواپرست منتظر چيزى جز آمدن ناگهانى قيامت ميباشند كه بملاحظه عواقب و خيمه امم سابقه كه با انبياء و اوليا مخالفت نمودند. اكتفا نكردند و بمواعظ و نصايح پيغمبرشان متنبّه نشدند با آنكه علائم و آثار قيامت ظاهر شده پيغمبر آخر الزّمان كه دين و كتابش ناسخ اديان و كتب سماوى است آمده و بعد از اين بتدريج ظاهر ميگردد علائم بسيارى كه در روايات ائمه اطهار مفصّلا ذكر شده و جامع آنها اقبال مردم بدنيا و اعراض از آخرت است پس كجا و كى مهلت تذكّر و توبه پيدا ميكنند وقتى قيامت برپا شود و چه فائده‌ئى بحال آنها دارد تذكّر بعد از انقضاء زمان تكليف و چون معلوم شد كه سعادت در ايمان است به پيغمبر خود دستور فرموده كه ثابت باشد بر عقيده توحيد و ساير عقائد حقّه و استغفار نمايد براى قصور امكانى خود و تقصير اهل ايمان از مرد و زن تا آنها باو تأسّى نمايند و از ذكر خدا غافل نباشند و اين موجب تذكر و كمال نفس آنان گردد و شرط ادب از بنده در پيشگاه حضرت احديّت كه اعتراف بقصور و تقصير است بعمل آمده باشد چون بنده بهر مقامى نائل شود باز در اداء شكر نعمت بى‌منتهاى خداوند قاصر يا مقصّر است و خداوند ميداند تمام مراحل زندگى بندگانرا در دنيا و تغييراتى را كه در گردش روزگار در منازل آنها روى ميدهد و جايگاه ابدى آنانرا در آخرت از بهشت و دوزخ و غيره در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر (ص) فرمود استغفار و قول لا اله الا اللّه بهترين عبادت است و باين آيه استدلال فرمود و بنظر حقير با قطع نظر از روايات و اقوال مفسّرين محتمل‌
----
جلد 5 صفحه 10
است مراد از ساعت زمان مرگ باشد كه ناگهان گريبان منافقين مشار اليهم را بگيرد و مراد از علائم و آثار آن از قبيل سفيدى مو و كسر قواء باشد كه در آنها ظاهر بوده و معلوم است كه تذكر بعد از مرگ فائده ندارد و بنابراين ذكر ثبات در دين حق كه توحيد است و توبه و استغفار أنسب بمراد و بيان علم الهى بمراحل زندگى و جايگاه ابدى ملايم با مقصود است و معمولا اهل ايمان صدر اسلام مانند مردم اينزمان ميگفتند چرا سوره و آيه‌اى نازل نميشود كه در آن حكم بجهاد با كفّار شود و ما اطاعت كنيم و بعزّت دارين نائل شويم ولى چون سوره يا آيه صريح غير قابل ترديدى نازل ميشد كه در آن حكم بجهاد شده بود دلهاى مريض اهل نفاق بطپش مى‌افتاد و مانند شخص محتضر به پيغمبر (ص) نگاه ميكردند از ترس لذا خداوند فرموده پس واى بر آنها عقوبت و عذاب براى آنها چون جمله اولى لهم گفته‌اند در اينمقامات استعمال ميشود و بعضى آنرا مربوط بآيه بعد دانسته‌اند و كلمه اولى را بمعناى شايع خود باقى گذارده‌اند چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير مراد آنستكه پس مرگ سزاوارتر است از زندگى براى چنين كسانى كه منافق و جبونند و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَهَل‌ يَنظُرُون‌َ إِلاَّ السّاعَةَ أَن‌ تَأتِيَهُم‌ بَغتَةً فَقَد جاءَ أَشراطُها فَأَنّي‌ لَهُم‌ إِذا جاءَتهُم‌ ذِكراهُم‌ «18»
‌پس‌ آيا اينها نظر نمي‌كنند مگر ساعت‌ قيامت‌ ‌را‌ ‌که‌ مي‌آيد ‌آنها‌ ‌را‌ بغتة بناگاه‌ ‌پس‌ بتحقيق‌ آمد اشراط ساعت‌ ‌که‌ بايد پيش‌ ‌از‌ قيامت‌ بيايد ‌پس‌ چه‌ ميكنند ‌آنها‌ زماني‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ ساعت‌ ياد آوري‌ ‌خود‌ ‌را‌.
فَهَل‌ يَنظُرُون‌َ ‌يعني‌ تأمل‌ و تدبر و نظر نمي‌كنند إِلَّا السّاعَةَ قيامت‌.
أَن‌ تَأتِيَهُم‌ بَغتَةً ‌که‌ ميفرمايد: وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمح‌ِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَب‌ُ نحل‌ آيه 79.
فَقَد جاءَ أَشراطُها اشراط ساعة علامات‌ داله‌ ‌بر‌ قرب‌ قيامت‌ ‌است‌ و حديث‌ مفصلي‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌که‌ بسلمان‌ بيان‌ ميفرمايد اشراط ساعت‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ برهان‌ نقل‌ فرموده‌ متجاوز ‌از‌ صد علامت‌ و ‌ما ببعض‌ ‌آن‌ بطور اختصار اشاره‌ مي‌ كنيم‌: اضاعه صلوة، متابعت‌ شهوات‌، تمايل‌ بهواي‌ نفساني‌، تعظيم‌ ‌به‌ ثروتمندان‌، فروختن‌ دين‌ بدنيا، جور امراء، وزارت‌ فسقه‌، ظلم‌ عرفاء، خيانت‌ امناء، معروفيت‌ منكرات‌، منكريت‌ معروفات‌، و خائن‌ ‌را‌ امين‌ بدانند و امين‌ ‌را‌ خائن‌، دروغگو ‌را‌ تصديق‌ كنند و راستگو ‌را‌ تكذيب‌ كنند، زن‌ها امير شوند، و زنها ‌با‌ مردان‌ ‌در‌ تجارت‌ شركت‌ كنند، و تشبه‌ الرجال‌ بالنساء و النساء بالرجال‌، و زنها ‌بر‌ مراكب‌ سوار شوند، و ربا ظاهر شود، و رشوه‌ متعارف‌ شود، دين‌ ‌را‌ كوچك‌ شمارند و دنيا ‌را‌ بزرگ‌، غنا و ساز رواج‌ پيدا كند، و اشرار ولايت‌
جلد 16 - صفحه 178
پيدا ميكنند ‌يعني‌ والي‌ مي‌شوند. حج‌ اغنيا ‌براي‌ نزهت‌ و تماشا ‌است‌ و متوسطين‌ ‌براي‌ تجارت‌، و فقرا ‌براي‌ ريا، قرآن‌ ‌را‌ ‌در‌ جعبه ساز و مزمار بطريق‌ آواز مي‌ خوانند، و اولاد زنا بسيار مي‌شوند، هتك‌ محارم‌ مي‌كنند و كسب‌ مآثم‌ ‌يعني‌ معاصي‌، و اشرار ‌بر‌ اخيار مسلط مي‌شوند، بلباس‌ فخر و مباهات‌ مي‌كنند، و بقمار و بازي‌ فخر مي‌كنند و خوب‌ ميشمارند و منكر ‌را‌ معروف‌ ميدانند و معروف‌ ‌را‌ منكر مي‌شمارند ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌.
اقول‌: ‌از‌ اشراط ساعت‌ ظهور حضرت‌ بقية اللّه‌ و رجعت‌ ائمه هدي‌ و بسيار ديگري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار ذكر ‌شده‌.
فَأَنّي‌ لَهُم‌ إِذا جاءَتهُم‌ ذِكراهُم‌ چه‌ عذري‌ مي‌آورند و چه‌ مي‌كنند زماني‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ ذكر و ياد آوري‌ ‌آنها‌ ‌که‌ قرآن‌ و پيغمبر و ائمه هدي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذكر فرمودند نميتوانند بگويند ‌ما خبر نداشتيم‌ و نميدانستيم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 18)- نشانه‌های رستاخیز ظاهر شده! در این آیه به عنوان هشداری به آن گروه بی‌ایمان استهزاء کننده، می‌فرماید: «آیا آنها [کافران] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند) در حالی که هم اکنون نشانه‌های آن آمده است، اما هنگامی که بیاید تذکر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت»! (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ).
ج4، ص454
آری! آنها آن موقعی که باید ایمان بیاورند و مفید است سر سختی و لجاجت به خرج می‌دهند، و در برابر حق تسلیم نمی‌شوند، ولی آن زمان که حوادث هولناک آغاز قیامت جهان را به لرزه در می‌آورد این گونه افراد به وحشت می‌افتند، و اظهار خضوع و ایمان می‌کنند، که هیچ سودی به حالشان ندارد.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۲: خط ۲۸۳:
[[رده:انذار از قیامت]][[رده:فرصت توبه]][[رده:انذارهاى خدا]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:آثار نزول قرآن]][[رده:آثار برپایى قیامت]][[رده:آثار ناگهانى بودن قیامت]][[رده:اهمیت قیامت]][[رده:تحقق نشانه هاى قیامت]][[رده:شرایط قیامت]][[رده:عبرت از نشانه هاى قیامت]][[رده:ناگهانى بودن قیامت]][[رده:نامهاى قیامت]][[رده:نشانه هاى قیامت]][[رده:بى تأثیرى تنبه کافران]][[رده:توبه کافران]][[رده:سرزنش کافران]][[رده:عوامل تنبه کافران]][[رده:لجاجت کافران]][[رده:وقت ایمان کافران]][[رده:هواپرستى کافران]][[رده:آثار نبوت محمد]]
[[رده:انذار از قیامت]][[رده:فرصت توبه]][[رده:انذارهاى خدا]][[رده:سرزنشهاى خدا]][[رده:آثار نزول قرآن]][[رده:آثار برپایى قیامت]][[رده:آثار ناگهانى بودن قیامت]][[رده:اهمیت قیامت]][[رده:تحقق نشانه هاى قیامت]][[رده:شرایط قیامت]][[رده:عبرت از نشانه هاى قیامت]][[رده:ناگهانى بودن قیامت]][[رده:نامهاى قیامت]][[رده:نشانه هاى قیامت]][[رده:بى تأثیرى تنبه کافران]][[رده:توبه کافران]][[رده:سرزنش کافران]][[رده:عوامل تنبه کافران]][[رده:لجاجت کافران]][[رده:وقت ایمان کافران]][[رده:هواپرستى کافران]][[رده:آثار نبوت محمد]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره محمد ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره محمد ]]
{{#seo:
|title=آیه 18 سوره محمد
|title_mode=replace
|keywords=آیه 18 سوره محمد,محمد 18,فَهَلْ‌ يَنْظُرُونَ‌ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى‌ لَهُمْ‌ إِذَا جَاءَتْهُمْ‌ ذِکْرَاهُمْ‌,انذار از قیامت,فرصت توبه,انذارهاى خدا,سرزنشهاى خدا,آثار نزول قرآن,آثار برپایى قیامت,آثار ناگهانى بودن قیامت,اهمیت قیامت,تحقق نشانه هاى قیامت,شرایط قیامت,عبرت از نشانه هاى قیامت,ناگهانى بودن قیامت,نامهاى قیامت,نشانه هاى قیامت,بى تأثیرى تنبه کافران,توبه کافران,سرزنش کافران,عوامل تنبه کافران,لجاجت کافران,وقت ایمان کافران,هواپرستى کافران,آثار نبوت محمد,آیات قرآن سوره محمد
|description=فَهَلْ‌ يَنْظُرُونَ‌ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى‌ لَهُمْ‌ إِذَا جَاءَتْهُمْ‌ ذِکْرَاهُمْ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۰۳

کپی متن آیه
فَهَلْ‌ يَنْظُرُونَ‌ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ‌ تَأْتِيَهُمْ‌ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى‌ لَهُمْ‌ إِذَا جَاءَتْهُمْ‌ ذِکْرَاهُمْ‌

ترجمه

آیا آنها [= کافران‌] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالی که هم‌اکنون نشانه‌های آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت!

|آيا [كافران‌] جز اين انتظار دارند كه قيامت به ناگاه بر آنان در رسد؟ اينك نشانه‌هاى آن آمده است. پس آنگاه كه [رستاخيز] بر آنان درآيد، پند گرفتنشان را چه سود
آيا [كافران‌] جز اين انتظار مى‌برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟ و علامات آن اينك پديد آمده است. پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است؟
(کافران که ایمان نمی‌آرند) باز انتظاری دارند جز آنکه ساعت قیامت ناگاه فرا رسد؟ که شروط و علائم قیامت بسیاری پدید آمد، و پس از آنکه قیامت بیاید در آن حال تذکر و یادآوری آنان چه فایده بخشد؟
پس آیا [منافقان و منکران] جز این را انتظار می برند که ناگاه قیامت بر آنان فرا رسد؟ [در حالی که هم اکنون نشانه هایش آمده است]، پس هنگامی که قیامت بر آنان فرا رسد، متذکّر شدن و هوشیاری شان از کجا و چگونه به آنان سود بخشد؟
آيا تنها منتظر آنند كه به ناگاه قيامت فرا رسد؟ هرآينه نشانهاى قيامت آشكار شده است. و چون فرا رسد پند گرفتنشان را چه فايده؟
پس انتظار ندارند مگر قیامت را که به ناگهان به سراغشان آید، که به راستی نشانه‌های آن ظاهر شده است، پس آنگاه که فراز آیدشان، چه پندی می‌خواهند بگیرند؟
پس آيا جز رستاخيز را كه ناگهان بديشان آيد انتظار مى‌برند؟ همانا نشانه‌هاى آن آمده است. پس كجا و چگونه ايشان را يادكرد و پندگرفتنشان باشد آنگاه كه رستاخيز بديشان آيد؟
انگار (کافران و منافقان تا قیامت فرا نرسد ایمان نمی‌آورند، و برای ایمان آوردن خود) قیامت را چشم می‌دارند که ناگهان برپا می‌شود؟! هم‌اکنون علائم و نشانه‌های آن ظاهر شده است (که از جمله‌ی آنها بعثت خاتم‌الانبیاء است). امّا وقتی که قیامت فرا رسید، دیگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودی به حالشان دارد؟!
پس آیا (کافران) جز این انتظار می‌برند و می‌نگرند که رستاخیز به ناگهان آنان را در رسد؟ در صورتی که نشانه‌ها و شروطش اینک به‌راستی پدید آمده است. پس اگر (رستاخیز) آنان را در رسد، دیگر چه زمانی (جای) یادواره‌ی آنان است‌؟
آیا چشم براهند جز ساعت را که بیایدشان ناگاه چه همانا بیامد نشانیهای آن پس کجا برای ایشان است گاهی که بیایدشان یادآوریشان‌

Are they just waiting until the Hour comes to them suddenly? Its tokens have already come. But how will they be reminded when it has come to them?
ترتیل:
ترجمه:
محمد ١٧ آیه ١٨ محمد ١٩
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«هَلْ یَنظُرُونَ؟»: آیا چشم می‌دارند؟ مگر انتظاری جز این دارند؟ «أَشْرَاطُهَا»: اشراط، جمع شَرَط، علامتها و نشانه‌ها «فَأَنّی لَهُمْ»: (نگا: دخان / ). «ذِکْری»: بیدار شدن و اندرز گرفتن. یادآور گشتن و به خود آمدن (نگا: زمر / - ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»

پس آيا (كفّار براى ايمان آوردن) قيامت را انتظار دارند، كه ناگهان به سراغشان آيد، در حالى كه نشانه‌هاى آن آمده است؟ پس آنگاه كه (رستاخيز) به سراغشان آيد متذكّر شدن آنان چه سودى برايشان خواهد داشت؟!

نکته ها

«أشراط» جمع «شرط» به معناى نشانه و علامت است و مراد از «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» در اين آيه، بر اساس روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله، بعثتِ آن بزرگوار است. «1» زيرا آخرين رسول و كتاب الهى بر مردم نازل و حجّت خداوند بر مردم، كامل گشته است. پس هرگونه گناه، فساد، كفر و انكار، ظهور قيامت را نزديك مى‌سازد.

گرچه معمولًا كلمه‌ «السَّاعَةَ» در مورد قيامت بكار مى‌رود ولى مانعى ندارد كه مراد، زمانِ نزول قهر الهى و هلاكت مردم در همين دنيا باشد كه مقدّمه عذاب قيامت است.

ابن عباس نقل مى‌كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در حالى كه نزديك‌ترين افراد به آن حضرت، سلمان فارسى بود فرمود: آيا به شما خبر دهم از نشانه‌هاى قيامت؟ آنگاه فرمود: «اضاعة الصّلوات و اتّباع الشّهوات و الميل الى الاهواء و تعظيم أصحاب المال و


«1». تفسير مجمع البيان.

جلد 9 - صفحه 82

بيع الدين بالدنيا» «1» بى توجّهى به نماز و پيروى از هوسها و احترام به ثروتمندان و فروختن دين به دنيا.

در برخى روايات، بيش از صد علامت براى نشانه‌هاى برپايى قيامت برشمرده‌اند. «2»

پیام ها

1- كفّارِ سنگدل با مشاهده تمام دلائل، باز ايمان نمى‌آورند و منتظر سپرى شدن آخرين مهلت‌اند. «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ»

2- برپايى قيامت و به هلاكت رسيدن كفّار، ناگهانى و غافلگيرانه است. «بَغْتَةً»

3- قيامت، نشانه‌ها و مقدّماتى دارد. «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»

4- فكر نكنيد كه هميشه راه توبه باز است و مجالى براى بازگشت وجود دارد.

«فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18»

فَهَلْ يَنْظُرُونَ‌: پس انتظار نمى‌كشند منافقان، إِلَّا السَّاعَةَ: مگر قيامت را، أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً: اينكه بيايد ايشان را ناگهانى، فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها: پس بتحقيق آمد و ظاهر شد علامات آن مانند بعثت پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و شق القمر و نزول كتاب آخرين كه قرآن است.

و در حديث وارد شده كه حضرت فرمود: من و قيامت مانند اين دو انگشتيم كه متصل‌اند بهم، و اشاره به دو انگشت مبارك نمود «1».

تفسير برهان- ابن عباس روايت نموده كه حج نموديم با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله حجة الوداع، پس حضرت گرفت حلقه درب خانه كعبه را فرمود: آيا خبر دهم شما را به علامات قيامت؟ گفتند: بلى. فرمود: از اشراط ساعت: ضايع كردن نماز، و پيروى شهوات، و ميل به هواها، و تعظيم صاحبان مال، و تبديل دين به دنيا، پس در اين زمان آب شود قلب مؤمن در جوفش چنانچه آب شود نمك در آب از آنچه بينداز منكرات و توانائى ندارد تغيير آن را.

سلمان گفت: و اينها مى‌شود؟

حضرت فرمود: بلى قسم به آن ذاتى كه جان من در تحت قدرت او است.

اى سلمان، نزد اين حال است اميران جائر، و وزراى فاسق، و عرفاى ظالم، و امناى خائن.


«1» مجمع البيان ج 5 ص 102.

جلد 12 - صفحه 116

سلمان گفت: و بدرستى كه اينها مى‌شود؟

حضرت فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. اى سلمان، بدرستى كه نزد اين حال منكر معروف و معروف منكر شود، و امين گردد خائن و خائن امين گردد، و تصديق شود دروغگو و تكذيب شود راستگو.

سلمان گفت: اينها واقع شود؟

فرمود: بلى سوگند به آن ذاتى كه جان من بدست او است. پس در اين زمان مى‌باشد امير شدن زنان، و مشورت كنيزان، و نشستن بچه‌ها بر منبرها، و مى‌باشد دروغ امر با ظرافت، و زكات غرامت، و جفا كند مرد به والدين خود، و تبرى از دوست خود، و طالع شود ستاره دنباله‌دار.

سلمان گفت: اينها واقع شود يا رسول الله؟

فرمود: بلى سوگند به ذاتى كه جان من دريد قدرت او است. اى سلمان در اين زمان شريك شوند زنان با مردان در تجارت (تا آنكه فرمايد) نزد اين حال اكتفا كنند مردان به مردان و زنان به زنان (در اعمال شهوت) و حسادت ورزند به بچه‌ها، و شبيه شوند مردان به زنان و زنان به مردان، و زنان سوار زين شوند، پس بر ايشان است از امت من لعنت خدا.

سلمان گويد: اينها شدنى است؟

فرمود: بلى به ذاتى كه جان من در تحت قدرت اوست «تا كه فرمايد» نزد اين حال ظاهر شود زنان مغنيه و آلات و معازف‌ «1»، و حكومت يابند شرار امت من «تا كه فرمايد» مى‌باشد جماعتى كه قرآن تعلم كنند براى غير خدا، پس فراگيرند قرآن را مزامير «با آلت مزمار بخوانند مانند راديو و غيره» و فقه ياد گيرند براى غير خدا، و بسيار شود اولاد زنا و غنا نمايند به قرآن «تا آخر حديث» «اينست معنى فقد جاء اشراطها» «2» فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ‌: پس از كجا باشد مر ايشان را چون بيايد


«1» معازف: جمع معزف و معزفه آلات موسيقى.

«2» تفسير برهان، ج 4، ص 183 و 184، روايت 1، چاپ دار الكتب العلميّه قم.

جلد 12 - صفحه 117

قيامت، ايشان را پند گرفتن ايشان و توبه و انابه نمودن، يعنى در وقت وقوع قيامت تذكر و اتعاظ به ايشان فايده نرساند به جهت انقطاع تكليف در آن زمان، پس چگونه در آن ساعت فوز و نجات باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «16» وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ «17» فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18» فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ «19» وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى‌ لَهُمْ «20»


جلد 5 صفحه 8

ترجمه‌

و بعضى از آنها كسانى باشند كه گوش ميدارند بتو تا چون بيرون روند از نزد تو گويند بآنانكه داده شدند علم را چه گفت در اين وقت آنگروهند آنانكه مهر نهاد خدا بر دلهاشان و پيروى كردند خواهشهاى نفس خود را

و آنانكه هدايت يافتند زياد گرداند هدايت آنان را و دادشان پرهيزكارى‌

پس آيا انتظار ميكشند جز قيامت را كه آيد آنها را ناگاه پس بتحقيق آمد نشانه‌هايش پس از كجا باشد براى آنها وقتى كه آمد آنها را پند گرفتنشان‌

پس بدان بدرستيكه نيست معبودى جز خدا و آمرزش‌خواه براى گناهت و از براى گروندگان از مردان و زنان گرونده و خدا ميداند منازل پيمودنى شما و جايگاه ماندنى شما را

و ميگويند آنانكه ايمان آوردند چرا نبايد فرستاده شود سوره‌اى پس چون فرستاده شود سوره‌اى واضح و متين و ذكر شود در آن كارزار مى‌بينى آنانرا كه در دلهاشان مرض است مينگرند بسوى تو نگريستن كسى كه بيهوش شده از ترس مرگ پس واى بحال آنها.

تفسير

- بعضى از كفّار سابق الذّكر كه بنفاق در بين مسلمانان زيست كرده بودند ميآمدند و بمواعظ و نصايح و بيانات پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم گوش ميدادند و چون از نزد آنحضرت بيرون ميرفتند بمسلمانان با علم و ايمان ميگفتند چه گفت پيغمبر در زمان سابق يا در اين زمان يعنى وقتى مشغول بتكلّم بود و مقصودشان ظاهرا اين بود كه ما نفهميديم چه گفت چون قابل فهميدن نبود و اين سخن را براى توهين بامثال امير المؤمنين عليه السّلام و سلمان و أبو ذر كه كاملا در مقام فهم و حفظ بيانات آنحضرت بودند ميگفتند لذا خداوند فرموده اين اشخاص كسانى هستند كه خدا مهر نفهمى را بر دلهاى آنها نهاده و خيالات مشوّش هواپرستى مانع آنها از ادراك معانى و حقائق شده و امّا آنكسانى كه بهدايت الهيّه مهتدى شده‌اند اين مواعظ و بيانات موجب مزيد هدايت و درايت و ثبات بر تقوى و پرهيزكارى آنان خواهد بود و محتمل است واقعا گوش نداده و نفهميده باشند چون بقصد تعلّم و اتّعاظ حاضر


جلد 5 صفحه 9

نشده بودند و خواسته باشند دانشمندان بيانات را ثانيا براى آنها تقرير كنند تا بكلّى از عمل بآن ظاهرا باز نمانند چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم دعوت بحق ميفرمود اصحابش را پس كسيكه خدا براى او خير خواسته بود گوش ميداد و ميفهميد مواعظ آنحضرت را و كسيكه خدا براى او شر خواسته بود مهر مينهاد بر دلش گوش نميداد و نمى‌فهميد و آن قول خداوند است اولئك الّذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا اهوائهم و ظاهرا مهر الهى همان نفهمى است كه در نتيجه انس بلهو و لعب و اعراض از علم و ادب براى انسان حاصل ميشود و نيز خداوند فرموده آيا اين قبيل اشخاص هواپرست منتظر چيزى جز آمدن ناگهانى قيامت ميباشند كه بملاحظه عواقب و خيمه امم سابقه كه با انبياء و اوليا مخالفت نمودند. اكتفا نكردند و بمواعظ و نصايح پيغمبرشان متنبّه نشدند با آنكه علائم و آثار قيامت ظاهر شده پيغمبر آخر الزّمان كه دين و كتابش ناسخ اديان و كتب سماوى است آمده و بعد از اين بتدريج ظاهر ميگردد علائم بسيارى كه در روايات ائمه اطهار مفصّلا ذكر شده و جامع آنها اقبال مردم بدنيا و اعراض از آخرت است پس كجا و كى مهلت تذكّر و توبه پيدا ميكنند وقتى قيامت برپا شود و چه فائده‌ئى بحال آنها دارد تذكّر بعد از انقضاء زمان تكليف و چون معلوم شد كه سعادت در ايمان است به پيغمبر خود دستور فرموده كه ثابت باشد بر عقيده توحيد و ساير عقائد حقّه و استغفار نمايد براى قصور امكانى خود و تقصير اهل ايمان از مرد و زن تا آنها باو تأسّى نمايند و از ذكر خدا غافل نباشند و اين موجب تذكر و كمال نفس آنان گردد و شرط ادب از بنده در پيشگاه حضرت احديّت كه اعتراف بقصور و تقصير است بعمل آمده باشد چون بنده بهر مقامى نائل شود باز در اداء شكر نعمت بى‌منتهاى خداوند قاصر يا مقصّر است و خداوند ميداند تمام مراحل زندگى بندگانرا در دنيا و تغييراتى را كه در گردش روزگار در منازل آنها روى ميدهد و جايگاه ابدى آنانرا در آخرت از بهشت و دوزخ و غيره در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر (ص) فرمود استغفار و قول لا اله الا اللّه بهترين عبادت است و باين آيه استدلال فرمود و بنظر حقير با قطع نظر از روايات و اقوال مفسّرين محتمل‌


جلد 5 صفحه 10

است مراد از ساعت زمان مرگ باشد كه ناگهان گريبان منافقين مشار اليهم را بگيرد و مراد از علائم و آثار آن از قبيل سفيدى مو و كسر قواء باشد كه در آنها ظاهر بوده و معلوم است كه تذكر بعد از مرگ فائده ندارد و بنابراين ذكر ثبات در دين حق كه توحيد است و توبه و استغفار أنسب بمراد و بيان علم الهى بمراحل زندگى و جايگاه ابدى ملايم با مقصود است و معمولا اهل ايمان صدر اسلام مانند مردم اينزمان ميگفتند چرا سوره و آيه‌اى نازل نميشود كه در آن حكم بجهاد با كفّار شود و ما اطاعت كنيم و بعزّت دارين نائل شويم ولى چون سوره يا آيه صريح غير قابل ترديدى نازل ميشد كه در آن حكم بجهاد شده بود دلهاى مريض اهل نفاق بطپش مى‌افتاد و مانند شخص محتضر به پيغمبر (ص) نگاه ميكردند از ترس لذا خداوند فرموده پس واى بر آنها عقوبت و عذاب براى آنها چون جمله اولى لهم گفته‌اند در اينمقامات استعمال ميشود و بعضى آنرا مربوط بآيه بعد دانسته‌اند و كلمه اولى را بمعناى شايع خود باقى گذارده‌اند چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير مراد آنستكه پس مرگ سزاوارتر است از زندگى براى چنين كسانى كه منافق و جبونند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَهَل‌ يَنظُرُون‌َ إِلاَّ السّاعَةَ أَن‌ تَأتِيَهُم‌ بَغتَةً فَقَد جاءَ أَشراطُها فَأَنّي‌ لَهُم‌ إِذا جاءَتهُم‌ ذِكراهُم‌ «18»

‌پس‌ آيا اينها نظر نمي‌كنند مگر ساعت‌ قيامت‌ ‌را‌ ‌که‌ مي‌آيد ‌آنها‌ ‌را‌ بغتة بناگاه‌ ‌پس‌ بتحقيق‌ آمد اشراط ساعت‌ ‌که‌ بايد پيش‌ ‌از‌ قيامت‌ بيايد ‌پس‌ چه‌ ميكنند ‌آنها‌ زماني‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ ساعت‌ ياد آوري‌ ‌خود‌ ‌را‌.

فَهَل‌ يَنظُرُون‌َ ‌يعني‌ تأمل‌ و تدبر و نظر نمي‌كنند إِلَّا السّاعَةَ قيامت‌.

أَن‌ تَأتِيَهُم‌ بَغتَةً ‌که‌ ميفرمايد: وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمح‌ِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَب‌ُ نحل‌ آيه 79.

فَقَد جاءَ أَشراطُها اشراط ساعة علامات‌ داله‌ ‌بر‌ قرب‌ قيامت‌ ‌است‌ و حديث‌ مفصلي‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌که‌ بسلمان‌ بيان‌ ميفرمايد اشراط ساعت‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ برهان‌ نقل‌ فرموده‌ متجاوز ‌از‌ صد علامت‌ و ‌ما ببعض‌ ‌آن‌ بطور اختصار اشاره‌ مي‌ كنيم‌: اضاعه صلوة، متابعت‌ شهوات‌، تمايل‌ بهواي‌ نفساني‌، تعظيم‌ ‌به‌ ثروتمندان‌، فروختن‌ دين‌ بدنيا، جور امراء، وزارت‌ فسقه‌، ظلم‌ عرفاء، خيانت‌ امناء، معروفيت‌ منكرات‌، منكريت‌ معروفات‌، و خائن‌ ‌را‌ امين‌ بدانند و امين‌ ‌را‌ خائن‌، دروغگو ‌را‌ تصديق‌ كنند و راستگو ‌را‌ تكذيب‌ كنند، زن‌ها امير شوند، و زنها ‌با‌ مردان‌ ‌در‌ تجارت‌ شركت‌ كنند، و تشبه‌ الرجال‌ بالنساء و النساء بالرجال‌، و زنها ‌بر‌ مراكب‌ سوار شوند، و ربا ظاهر شود، و رشوه‌ متعارف‌ شود، دين‌ ‌را‌ كوچك‌ شمارند و دنيا ‌را‌ بزرگ‌، غنا و ساز رواج‌ پيدا كند، و اشرار ولايت‌

جلد 16 - صفحه 178

پيدا ميكنند ‌يعني‌ والي‌ مي‌شوند. حج‌ اغنيا ‌براي‌ نزهت‌ و تماشا ‌است‌ و متوسطين‌ ‌براي‌ تجارت‌، و فقرا ‌براي‌ ريا، قرآن‌ ‌را‌ ‌در‌ جعبه ساز و مزمار بطريق‌ آواز مي‌ خوانند، و اولاد زنا بسيار مي‌شوند، هتك‌ محارم‌ مي‌كنند و كسب‌ مآثم‌ ‌يعني‌ معاصي‌، و اشرار ‌بر‌ اخيار مسلط مي‌شوند، بلباس‌ فخر و مباهات‌ مي‌كنند، و بقمار و بازي‌ فخر مي‌كنند و خوب‌ ميشمارند و منكر ‌را‌ معروف‌ ميدانند و معروف‌ ‌را‌ منكر مي‌شمارند ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌.

اقول‌: ‌از‌ اشراط ساعت‌ ظهور حضرت‌ بقية اللّه‌ و رجعت‌ ائمه هدي‌ و بسيار ديگري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار ذكر ‌شده‌.

فَأَنّي‌ لَهُم‌ إِذا جاءَتهُم‌ ذِكراهُم‌ چه‌ عذري‌ مي‌آورند و چه‌ مي‌كنند زماني‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ ذكر و ياد آوري‌ ‌آنها‌ ‌که‌ قرآن‌ و پيغمبر و ائمه هدي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذكر فرمودند نميتوانند بگويند ‌ما خبر نداشتيم‌ و نميدانستيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- نشانه‌های رستاخیز ظاهر شده! در این آیه به عنوان هشداری به آن گروه بی‌ایمان استهزاء کننده، می‌فرماید: «آیا آنها [کافران] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند) در حالی که هم اکنون نشانه‌های آن آمده است، اما هنگامی که بیاید تذکر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت»! (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ).

ج4، ص454

آری! آنها آن موقعی که باید ایمان بیاورند و مفید است سر سختی و لجاجت به خرج می‌دهند، و در برابر حق تسلیم نمی‌شوند، ولی آن زمان که حوادث هولناک آغاز قیامت جهان را به لرزه در می‌آورد این گونه افراد به وحشت می‌افتند، و اظهار خضوع و ایمان می‌کنند، که هیچ سودی به حالشان ندارد.

نکات آیه

۱- توبیخ کافران از سوى خداوند به خاطر عدم گرایش به ایمان، مگر با فرارسیدن قیامت (فهل ینظرون إلاّ الساعة أن تأتیهم)

۲- تنها برپایى ناگهانى قیامت، به هوش آورنده کافران لجوج هواپرست (اتّبعوا أهواءهم ... فهل ینظرون إلاّ الساعة أن تأتیهم بغتة) از مضمون آیه شریفه استفاده مى شود که خداوند، همه دلایل لازم را به کافران نمایانده و حتى نشانه هاى قیامت را نیز براى آنان محقق ساخته است. تنها چیزى که باقى مانده برپایى خود قیامت است. اما آنان با مشاهده همه دلایل، ایمان نیاورده و منتظراند تا آخرین مهلت نیز سپرى شود.

۳- هشدار خداوند، به سر رسیدن ناگهانى قیامت و غافلگیر شدن بشر (فهل ینظرون إلاّ الساعة أن تأتیهم بغتة)

۴- نشانه هاى برپایى قیامت، تحقق یافته و قابل رؤیت براى بشر (فقد جاء أشراطها)

۵- «الساعة» از نام هاى قیامت (فهل ینظرون إلاّ الساعة)

۶- لحظه برپایى قیامت، لحظه اى بس مهم و متمایز از تمام تاریخ زندگانى بشر در دنیا* (فهل ینظرون إلاّالساعة) با این که همه لحظه هاى عمر بشر و تاریخ، مصداق «ساعة» است; نام نهادن روز قیامت و لحظه برپایى آن به عنوان «الساعة»، مى نمایاند که لحظه واقعى، سرنوشت ساز و قابل توجه، لحظه رستاخیز است و دیگر لحظه ها، در حقیقت قابل ذکرنیستند.

۷- بعثت پیامبر خاتم(ص) و نزول قرآن، از نشانه هاى تحقق حتمى قیامت * (فقد جاء أشراطها) به قرینه آیات پیشین و به میان آمدن نام پیامبر(ص) و استماع کلمات وحى از آن حضرت (من یستمع إلیک...)، احتمال دارد مراد از شرایط قیامت، آمدن پیامبرخاتم(ص) و قرآن باشد.

۸- برپایى قیامت و نظام کیفر و پاداش منوط به آمدن پیامبر و قوانین روشنگر * (فقد جاء أشراطها) اگر این احتمال را بپذیریم که مراد از «أشراط»، بعثت پیامبر(ص) و نزول قرآن است و در صورتى که «أشراط» را شرط بدانیم - و نه صرفاً نشانه - از آیه شریفه استفاده مى شود که آمدن پیامبر و قرآن، شرط کیفر و پاداش است; زیرا تا اتمام حجت نشود، مجازات معنا ندارد.

۹- وقوع ناگهانى قیامت، مجال هر گونه بازنگرى و توبه را براى کافران لجوج از میان مى برد. (فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذکریهم)

۱۰- لزوم متذکر گشتن از نشانه هاى قیامت، قبل از فرارسیدن آن و پایان یافتن مهلت (فهل ینظرون إلاّالساعة ... فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذکریهم) از این که خداوند، تذکّر را به هنگام برپایى قیامت بى فایده دانسته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۱- وقوع رستاخیز، مایه به خود آمدن کافران; اما بى ثمر به حال آنان (فأنّى لهم إذا جاءتهم ذکریهم) تعبیر «ذکرى» مى رساند که قیامت، مایه هشدار و بیدار شدن کافران است; اما این بیدارى پس از پایان مهلت است و سودى به حال آنان ندارد (فأنّى لهم).

روایات و احادیث

۱۲- «عن عبداللّه بن عباس قال حججنا مع رسول اللّه (ص) حجة الوداع ... فقال: ألا أخبرکم بأشراط الساعة ؟ و کان أدنى الناس منه یومئذ سلمان - ره - فقال بلى یا رسول اللّه! فقال(ص): إنّ من أشراط القیامة إضاعة الصلوات و اتّباع الشهوات و المیل إلى الأهواء و تعظیم أصحاب المال و بیع الدین بالدنیا...;[۱] عبداللّه بن عباس مى گوید: در آخرین حج رسول خدا(ص) همراه ایشان حج گذاردیم ... آن حضرت فرمود: آیا شما را از نشانه هاى قیامت آگاه نسازم؟ نزدیک ترین مردم به آن حضرت، در آن روز سلمان(ره) بود، که گفت: آرى اى رسول خدا! حضرت فرمود: از نشانه هاى قیامت بى توجهى به نماز، پیروى از شهوات، توجه به خواسته هاى نفسانى، ارزش گذاشتن به صاحبان مال، فروختن دین به دنیا و... است».

موضوعات مرتبط

  • انذار: انذار از قیامت ۳
  • توبه: فرصت توبه ۹
  • خدا: انذارهاى خدا ۳; سرزنشهاى خدا ۱
  • الساعة :۵
  • قرآن: آثار نزول قرآن ۷، ۸
  • قیامت: آثار برپایى قیامت ۱، ۲، ۱۱; آثار ناگهانى بودن قیامت ۹; اهمیت قیامت ۶; تحقق نشانه هاى قیامت ۴; شرایط قیامت ۸; عبرت از نشانه هاى قیامت ۱۰; ناگهانى بودن قیامت ۳; نامهاى قیامت ۵; نشانه هاى قیامت ۷، ۱۲
  • کافران: بى تأثیرى تنبه کافران ۱۱; توبه کافران ۹; سرزنش کافران ۱; عوامل تنبه کافران ۲، ۱۱; لجاجت کافران ۲; وقت ایمان کافران ۱; هواپرستى کافران ۲
  • محمد(ص): آثار نبوت محمد(ص) ۷، ۸

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۰۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۴.