عَقِيما: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عَقِيما | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عَقِيما | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«عَقِیْم» از مادّه «عقم» (بر وزن بخل و همچنین بر وزن فهم) در اصل، به معناى خشکى و یبوست است که مانع از قبول اثر مى شود، و زنان عقیم، به زنانى مى گویند که رحم آنها آمادگى براى پذیرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد. | |||
بادهاى «عقیم» را از این جهت عقیم مى گویند که قادر بر پیوند ابرهاى باران زا نیست; و روز «عقیم» به روزى گفته مى شود که سرور و شادى در آن نباشد. و این که از روز قیامت به عنوان «یَوْمٌ عَقِیْم» یاد شده به خاطر آن است که روزى بعد از آن نیست که بتوانند به جبران گذشته بپردازند. و بالاخره، اگر به غذاهایى که میکروب آنها کاملاً کشته شده «مُعَقَّمْ» مى گویند به خاطر آن است که، این موجودات مضر، دیگر در آن پرورش نمى یابند. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه عقم | عقم]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: عقم| ]] | *[[ریشه عقم | عقم]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: عقم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(بر وزن قفل) خشكيدن. راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند «عقمت مفاصله» بندهاى بدنش خشكيد. و به دردى كه قابل صحت نيست گويند: «داء عقام» از زنان كسى را عقيم گويند كه نطفه مرد را قبول نكند.(نازا). [ذاريات:29]. زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب به صورتش زد و گفت: پيرزن عقيم مىزايد؟! [شورى:50]. هر كه را خواهد عقيم مىكند آيه شامل زنان و مردان است. [حج:55]. «يَوْمٍ عَقيمٍ» روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و شادى نمىزايد ظهور آن مىرساند كه مراد عذاب دنياست. [ذاريات:41]. عقيم ظاهراً به معنى فاعل است گفتهاند «ريح عقيم» بادى كه ابر بارانده نياورده و ابرها و درختان را تلقيح نكند يعنى خيرى نزايد قرآن درباره بادها فرموده: [اعراف:57].[حجر:22].[فاطر:9]. و اگر بادى باشد كه هيچ يك از فايدهها را نداشته باشد پس آن از زائيدن فايده عقيم است باد قوم عاد چنين بادى بوده است. گفتهاند: «اَلْمُلْكُ عَقيمٌ» يعنى حكومت نازا است زيرا پدر براى پادشاهى پسرش را مىكشد. اين لفظ فقط چهار بار در قرآن مجيد آمده است. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, إِنّه:55, يَشَاء:55, مَن:49, عَلِيم:49, قَدِير:44, يَجْعَل:44, مَا:38, کَان:33, إِنَاثا:33, لِبَشَر:27, أَن:21, ذُکْرَانا:21, يُزَوّجُهُم:16, أَو:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عَقِيما]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۹
«عَقِیْم» از مادّه «عقم» (بر وزن بخل و همچنین بر وزن فهم) در اصل، به معناى خشکى و یبوست است که مانع از قبول اثر مى شود، و زنان عقیم، به زنانى مى گویند که رحم آنها آمادگى براى پذیرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد.
بادهاى «عقیم» را از این جهت عقیم مى گویند که قادر بر پیوند ابرهاى باران زا نیست; و روز «عقیم» به روزى گفته مى شود که سرور و شادى در آن نباشد. و این که از روز قیامت به عنوان «یَوْمٌ عَقِیْم» یاد شده به خاطر آن است که روزى بعد از آن نیست که بتوانند به جبران گذشته بپردازند. و بالاخره، اگر به غذاهایى که میکروب آنها کاملاً کشته شده «مُعَقَّمْ» مى گویند به خاطر آن است که، این موجودات مضر، دیگر در آن پرورش نمى یابند.
ریشه کلمه
- عقم (۴ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن قفل) خشكيدن. راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند «عقمت مفاصله» بندهاى بدنش خشكيد. و به دردى كه قابل صحت نيست گويند: «داء عقام» از زنان كسى را عقيم گويند كه نطفه مرد را قبول نكند.(نازا). [ذاريات:29]. زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب به صورتش زد و گفت: پيرزن عقيم مىزايد؟! [شورى:50]. هر كه را خواهد عقيم مىكند آيه شامل زنان و مردان است. [حج:55]. «يَوْمٍ عَقيمٍ» روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و شادى نمىزايد ظهور آن مىرساند كه مراد عذاب دنياست. [ذاريات:41]. عقيم ظاهراً به معنى فاعل است گفتهاند «ريح عقيم» بادى كه ابر بارانده نياورده و ابرها و درختان را تلقيح نكند يعنى خيرى نزايد قرآن درباره بادها فرموده: [اعراف:57].[حجر:22].[فاطر:9]. و اگر بادى باشد كه هيچ يك از فايدهها را نداشته باشد پس آن از زائيدن فايده عقيم است باد قوم عاد چنين بادى بوده است. گفتهاند: «اَلْمُلْكُ عَقيمٌ» يعنى حكومت نازا است زيرا پدر براى پادشاهى پسرش را مىكشد. اين لفظ فقط چهار بار در قرآن مجيد آمده است.