ریشه عذر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بضم عين) پوزش. در اقرب الموارد گويد: عذر حجّتى است كه با آن پوزش خواسته مى‏شود. راغب گفته عذر آن است كه انسان بخواهد با آن گناهان خويش را محو كند... آن سه قسم است يا مى‏گويد: من اينكار نكرده‏ام. و يا مى‏گويد: بدين جهت كرده‏ام و مى‏خواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا مى‏گويد: من كرده‏ام ولى ديگر نمى‏كنم...، اين سومى توبه است، هر توبه عذر است ولى هر عذر توبه نيست. اين سخن در اقرب الموارد از كليّات ابو البقاء نيز نقل شده است. [توبه:66]. پوزش نخواهيد، عذر نياوريد [كهف:76]. آن عالم از موسى اعتذار كرد و گفت «اِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِىَ صَبْراً» تو بر كارهاى من صبر نتوانى كرد تا بالاخره موسى گفت: اگر بار ديگر از تو از علت كارى بپرسم با من مصاحبت مكن از جانب من به عذرى كه اول گفته بودى كه من صبر نتوانم كرد، رسيده‏اى. [مرسلات:6-7]. اين اعتذار ظاهراً از جانب خداوند است كه بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محكوم ندانند. معذّر: (به صيغه فاعل) معتذر. آن از باب تفعيل كسی است كه عذر مى‏آورد ولى عذر ندارد، ولى معتذر كسى است كه عذر دارد (مجمع البيان) در مفردات گفته: معذّر آن است كه خود را معذور مى‏داند ولى عذر ندارد. اين فرق از اقرب الموارد نيز بدست مى‏آيد [توبه:90]. بيشتر مفسّران معذّرون را كسان عذر تراش گفته‏اند و بعضى اصل آن را «مُعْتَذِرون» گفته‏اند به ادغام تاء در ذال. يعنى: معتذرين اعراب آمدند كه به آنها اجازه داده شود تا در جنگ شركت نكنند ولى آنان كه خدا و رسول را تكذيب كردند نشستند و براى اعتذار نيامدند از ذيل آيه «سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ اَليمٌ» به نظر مى‏آيد كه از «مُعَذِّرُون» اعّم اراده شده است. مَعْذِرَةْ: مصدر است به معنى اعتذار [اعراف:164]. معاذير: جمع معذرة است به معنى عذرها، حجت‏ها. [قيامة:14-15]. به نظرم جواب لو محذوف است مثل «لاتنفعه» و غيره يعنى: انسان بر خويشتن يك پارچه بصيرت است و اگر معذرت‏هاى خويش را بيآوريد فايده‏اى نخواهد داشت مثل [غافر:52]. ولى اين در صورتى است كه لو به معنى آن شرطيّه و براى استقبال باشد و اگر به معنى امتناع باشد جواب آن ظاهراً از ما قبلش بدست مى‏آيد يعنى اگر عذرهايش را ناديده مى‏گرفت مى‏دانست كه يكپارچه بصيرت است. والله العالم.
(بضم عين) پوزش. در اقرب الموارد گويد: عذر حجّتى است كه با آن پوزش خواسته مى‏شود. راغب گفته عذر آن است كه انسان بخواهد با آن گناهان خويش را محو كند... آن سه قسم است يا مى‏گويد: من اينكار نكرده‏ام. و يا مى‏گويد: بدين جهت كرده‏ام و مى‏خواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا مى‏گويد: من كرده‏ام ولى ديگر نمى‏كنم...، اين سومى توبه است، هر توبه عذر است ولى هر عذر توبه نيست. اين سخن در اقرب الموارد از كليّات ابو البقاء نيز نقل شده است. [توبه:66]. پوزش نخواهيد، عذر نياوريد [كهف:76]. آن عالم از موسى اعتذار كرد و گفت «اِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِىَ صَبْراً» تو بر كارهاى من صبر نتوانى كرد تا بالاخره موسى گفت: اگر بار ديگر از تو از علت كارى بپرسم با من مصاحبت مكن از جانب من به عذرى كه اول گفته بودى كه من صبر نتوانم كرد، رسيده‏اى. [مرسلات:6-7]. اين اعتذار ظاهراً از جانب خداوند است كه بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محكوم ندانند. معذّر: (به صيغه فاعل) معتذر. آن از باب تفعيل كسی است كه عذر مى‏آورد ولى عذر ندارد، ولى معتذر كسى است كه عذر دارد (مجمع البيان) در مفردات گفته: معذّر آن است كه خود را معذور مى‏داند ولى عذر ندارد. اين فرق از اقرب الموارد نيز بدست مى‏آيد [توبه:90]. بيشتر مفسّران معذّرون را كسان عذر تراش گفته‏اند و بعضى اصل آن را «مُعْتَذِرون» گفته‏اند به ادغام تاء در ذال. يعنى: معتذرين اعراب آمدند كه به آنها اجازه داده شود تا در جنگ شركت نكنند ولى آنان كه خدا و رسول را تكذيب كردند نشستند و براى اعتذار نيامدند از ذيل آيه «سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ اَليمٌ» به نظر مى‏آيد كه از «مُعَذِّرُون» اعّم اراده شده است. مَعْذِرَةْ: مصدر است به معنى اعتذار [اعراف:164]. معاذير: جمع معذرة است به معنى عذرها، حجت‏ها. [قيامة:14-15]. به نظرم جواب لو محذوف است مثل «لاتنفعه» و غيره يعنى: انسان بر خويشتن يك پارچه بصيرت است و اگر معذرت‏هاى خويش را بيآوريد فايده‏اى نخواهد داشت مثل [غافر:52]. ولى اين در صورتى است كه لو به معنى آن شرطيّه و براى استقبال باشد و اگر به معنى امتناع باشد جواب آن ظاهراً از ما قبلش بدست مى‏آيد يعنى اگر عذرهايش را ناديده مى‏گرفت مى‏دانست كه يكپارچه بصيرت است. والله العالم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, لا:91, ل:64, ف:58, يوم:45, ه:44, الى:41, کم:40, قد:34, ما:32, قول:30, اذا:28, ظلم:28, لقى:28, الذين:27, کفر:26, انن:26, من:24, نفع:24, فرق:24, اذن:23, امن:23, علم:22, او:22, کون:21, عذب:21, ى:21, ها:21, رجع:20, اذ:20, ذکر:19, طلق:19, ن:19, عظم:18, ويل:18, على:18, هزء:18, لن:18, ايى:18, جىء:18, شدد:17, حرک:17, بصر:17, نذر:17, فوز:17, حتى:17, ربب:17, عرب:17, لو:17, ب:16, لدن:16, يا:16, نا:16, بعد:16, کذب:16, ذلک:16, شهد:15, نفس:15, لعن:15, رسل:15, جزى:15, لعل:15, عتب:15, وعد:15, اتى:15, نطق:15, ک:14, ذا:14, بلغ:14, قلب:14, قوم:14, اهل:14, فى:14, امر:13, ان:13, خلد:13, وله:13, وقع:13, ضرب:13, وقى:13, قرى:13, لسن:13, انس:13, عجل:12, لما:12, بل:12, سوء:12, نهر:12, دنو:12, طعم:12, قعد:12, نبء:12, ائى:12, هذا:12, عمل:12, عفو:12, الله:11, عذر:11, هلک:11, دور:11, عن:11, طوف:10, اله:10, صحب:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۲

تکرار در قرآن: ۱۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بضم عين) پوزش. در اقرب الموارد گويد: عذر حجّتى است كه با آن پوزش خواسته مى‏شود. راغب گفته عذر آن است كه انسان بخواهد با آن گناهان خويش را محو كند... آن سه قسم است يا مى‏گويد: من اينكار نكرده‏ام. و يا مى‏گويد: بدين جهت كرده‏ام و مى‏خواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا مى‏گويد: من كرده‏ام ولى ديگر نمى‏كنم...، اين سومى توبه است، هر توبه عذر است ولى هر عذر توبه نيست. اين سخن در اقرب الموارد از كليّات ابو البقاء نيز نقل شده است. [توبه:66]. پوزش نخواهيد، عذر نياوريد [كهف:76]. آن عالم از موسى اعتذار كرد و گفت «اِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِىَ صَبْراً» تو بر كارهاى من صبر نتوانى كرد تا بالاخره موسى گفت: اگر بار ديگر از تو از علت كارى بپرسم با من مصاحبت مكن از جانب من به عذرى كه اول گفته بودى كه من صبر نتوانم كرد، رسيده‏اى. [مرسلات:6-7]. اين اعتذار ظاهراً از جانب خداوند است كه بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محكوم ندانند. معذّر: (به صيغه فاعل) معتذر. آن از باب تفعيل كسی است كه عذر مى‏آورد ولى عذر ندارد، ولى معتذر كسى است كه عذر دارد (مجمع البيان) در مفردات گفته: معذّر آن است كه خود را معذور مى‏داند ولى عذر ندارد. اين فرق از اقرب الموارد نيز بدست مى‏آيد [توبه:90]. بيشتر مفسّران معذّرون را كسان عذر تراش گفته‏اند و بعضى اصل آن را «مُعْتَذِرون» گفته‏اند به ادغام تاء در ذال. يعنى: معتذرين اعراب آمدند كه به آنها اجازه داده شود تا در جنگ شركت نكنند ولى آنان كه خدا و رسول را تكذيب كردند نشستند و براى اعتذار نيامدند از ذيل آيه «سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ اَليمٌ» به نظر مى‏آيد كه از «مُعَذِّرُون» اعّم اراده شده است. مَعْذِرَةْ: مصدر است به معنى اعتذار [اعراف:164]. معاذير: جمع معذرة است به معنى عذرها، حجت‏ها. [قيامة:14-15]. به نظرم جواب لو محذوف است مثل «لاتنفعه» و غيره يعنى: انسان بر خويشتن يك پارچه بصيرت است و اگر معذرت‏هاى خويش را بيآوريد فايده‏اى نخواهد داشت مثل [غافر:52]. ولى اين در صورتى است كه لو به معنى آن شرطيّه و براى استقبال باشد و اگر به معنى امتناع باشد جواب آن ظاهراً از ما قبلش بدست مى‏آيد يعنى اگر عذرهايش را ناديده مى‏گرفت مى‏دانست كه يكپارچه بصيرت است. والله العالم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مَعْذِرَةً ۱
تَعْتَذِرُوا ۳
الْمُعَذِّرُونَ‌ ۱
يَعْتَذِرُونَ‌ ۱
عُذْراً ۲
مَعْذِرَتُهُمْ‌ ۲
مَعَاذِيرَهُ‌ ۱
فَيَعْتَذِرُونَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط