يونس ٧١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اتْلُ‌ عَلَيْهِمْ‌ نَبَأَ نُوحٍ‌ إِذْ قَالَ‌ لِقَوْمِهِ‌ يَا قَوْمِ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ کَبُرَ عَلَيْکُمْ‌ مَقَامِي‌ وَ تَذْکِيرِي‌ بِآيَاتِ‌ اللَّهِ‌ فَعَلَى‌ اللَّهِ‌ تَوَکَّلْتُ‌ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ‌ وَ شُرَکَاءَکُمْ‌ ثُمَ‌ لاَ يَکُنْ‌ أَمْرُکُمْ‌ عَلَيْکُمْ‌ غُمَّةً ثُمَ‌ اقْضُوا إِلَيَ‌ وَ لاَ تُنْظِرُونِ‌

ترجمه

سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکّرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمّل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکّل کرده‌ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید؛ سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگرید؛) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظه‌ای) مهلتم ندهید! (امّا توانایی ندارید!)

|و خبر نوح را بر آنها بخوان، آن‌گاه كه به قوم خود گفت: اى قوم من! اگر قيام و حضور من در ميان شما و تذكراتم در باره‌ى آيات الهى بر شما گران آمده است، [بايد بدانيد كه‌] من بر خدا توكل كرده‌ام پس كار و نيرو و معبودهايتان را يكجا كنيد تا كارتان بر خودتان
و خبر نوح را بر آنان بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: «اى قوم من، اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا، بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من‌] بر خدا توكّل كرده‌ام. پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد، تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد.»
و حکایت نوح را بر اینان باز خوان که به امتش گفت: ای قوم اگر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا بر شما گران می‌آید، من تنها به خدا توکل کردم، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری (بر آزار من) دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر مکر و اندیشه دارید به کار برید و مهلتم ندهید.
و سرگذشت [پر فایده و عبرت آموز] نوح را برای آنان بگو، آن گاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر اقامت طولانی من میان شما و پند واندرزم به وسیله آیات خدا، بر شما گران و دشوار است [از هیچ کاری بر ضد من کوتاهی نکنید] من بر خدا توکل کردم، پس شما عزم و تصمیم خود و قدرت معبودانتان را [که گمان می کنید شما را یاری می دهند] روی هم بگذارید تا تلاشتان [بر ضد من] بر شما مبهم و پوشیده نباشد، آن گاه به زندگی من خاتمه دهید و مرا [چشم به هم زدنی] مهلت ندهید.
برايشان داستان نوح را بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: اى قوم من، اگر درنگ‌كردن من در ميان شما و يادآورى آيات خدا بر شما گران مى‌آيد، من بر خدا توكل مى‌كنم، ساز و برگ خويش و بتانتان را گرد آوريد چنان كه هيچ چيز از كارى كه مى‌كنيد بر شما پوشيده نباشد و به دشمنى من قدم به پيش نهيد و مرا مهلت مدهيد.
و بر آنان خبر نوح را بخوان، آنگاه که به قومش گفت ای قوم من، اگر قیام من و پند دادنم به آیات الهی بر شما گران آمده است، [بدانید که من‌] بر خداوند توکل کرده‌ام، شما با شریکانی که قائلید کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنید، سپس در کارتان پرده‌پوشی نکنید، آنگاه کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید
و داستان نوح را براى آنان بخوان، هنگامى كه به قوم خود گفت: اى قوم من، اگر قيام من- دعوت من به خدا، يا مقام پيامبرى من- و يادآورى من به آيات خدا بر شما گران است، من بر خدا توكل كردم، پس شما نيز كار خويش را فراهم و استوار كنيد و شريكان خود را [كه با خدا انباز مى‌گيريد] گرد آوريد تا كارتان بر شما پوشيده- يا مايه اندوه و نگرانيتان- نباشد آنگاه [هر چه در دل داريد و بتوانيد] در باره من كار بنديد و مهلتم مدهيد.
(ای پیغمبر! برای دلداری مؤمنان و بیداری مشرکان، سرگذشت برخی از پیغمبران و پیشینیان، از جمله) سرگذشت نوح را (از قرآن) برای آنان بخوان. وقتی (از اوقات) نوح به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندنم (در میانتان) و پند دادنم (به شما) با آیات خدا (و دلائل الهی) برایتان سخت و غیرقابل تحمّل است، من (بر این کار پایدار و ماندگارم و) بر خدا تکیه دارم، پس همراه با معبودهایتان قاطعانه تصمیم خود را بگیرید (و هرچه از دستتان برمی‌آید درباره‌ی من انجام دهید و هیچ کوتاهی مکنید. این کار را از روی مشورت کامل و تصمیم قاطع انجام دهید تا) بعداً منظورتان از خودتان نهان نماند و مایه‌ی اندوهتان نشود. پس از آن نسبت به من هرچه می‌خواهید بکنید و مرا مهلت ندهید.
و خبر بزرگ نوح را بر آنان بخوان، چون به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر جایگاه (رسالتی) من (در میان شما) و یادآوردنم با آیات خدا، بر شما گران آمده است، من تنها بر خدا توکل کرده‌ام. پس کارتان را و (کار) شریکان (ساخته‌ی) خودتان را در جمع همدست (و همداستان) کنید، سپس کارتان بر شما پوشیده، مجهول و تحیّربار نماند. پس آن‌گاه درباره‌ی من تصمیم بگیرید و مهلتم (هم) ندهید.»
و بخوان بر ایشان داستان نوح را گاهی که گفت به قوم خویش ای قوم من اگر گران است بر شما ماندن من و یادآوردن من آیتهای خدا را پس بر خدا توکّل نمودم پس گردآورید کار خود و شریکان خود را تا نباشد کار شما بر شما اندوهی سپس بگذرانید بسوی من و مهلتم ندهید

And relate to them the story of Noah, when he said to his people, “O my people, if my presence among you and my reminding you of Allah’s signs is too much for you, then in Allah I have put my trust. So come to a decision, you and your partners, and do not let the matter perplex you; then carry out your decision on me, and do not hold back.”
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٧٠ آیه ٧١ يونس ٧٢
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَبُرَ»: سخت و ناگوار است. «إن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ»: جزای شرط (فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ) است و جمله (فَعَلَی اللهِ تَوَکَّلْتُ) معترضه است. یا این که جزای شرط محذوف است و تقدیر چنین است: فَافْعَلُوا ما تُریدُونَ. «مَقَام»: مصدر میمی و به معنی اقامت و ماندن است. «تَذْکِیر»: پند دادن. یادآوری کردن. مراد تبلیغ است. «تَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللهِ»: تبلیغ آیات خدا توسّط من. این که شما را با آیات خدا و دلائل و براهین آسمانی پند و اندرز می‌دهم. «أَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ»: مشورت کنید و تصمیم خود را بگیرید (نگا: یوسف / ). «وَ شُرَکَآءَکُمْ»: همراه با معبودهایتان. واو به معنی (مَعَ) و (شُرَکآءَ) مفعول‌معه است. «غُمَّةً»: مبهم و مخفی. غم و اندوه. «لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً»: کارتان به غم و اندوه نکشد. کارتان مخفی و نامشخّص نگردد. «أُقْضُوا إِلَیَّ»: نسبت به من هرچه می‌خواهید بکنید. کار مرا بسازید و نابودم کنید. «لا تُنظِرُونِی»: مرا مهلت و فرصت ندهید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ «71»

و بر آنان سرگذشت نوح را بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: اى قوم من! اگر ماندن و موقعيّت من (در ميان شما) و يادآورى‌ام نسبت به آيات خداوند بر شما سنگين و تحمّل ناپذير است، پس (بدانيد كه) من تنها بر خداوند توكّل كرده‌ام (و از چيزى هراس ندارم) پس شما و شريكانتان فكرتان را جمع كنيد تا چيزى از كارتان بر شما پوشيده نماند، سپس در باره‌ى من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد!

نکته ها

اين آيه، استقامت و پشت گرمى حضرت نوح عليه السلام را به امدادهاى الهى مى‌رساند كه از تهديدها و نقشه‌هاى دشمن هراسى نداشت.

نقل شده كه امام حسين عليه السلام نيز در كربلا، قبل از ظهر عاشورا اين آيه را بر سپاه كوفه خوانده است. «1»

پیام ها

1- آشنا كردن مردم با خبرهاى مهم و مفيدگذشته و تاريخ و فلسفه‌ى آن، از وظايف رهبران الهى است. «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ»

2- انبيا از مردم و با مردم بودند و حتّى تا آخرين لحظه با مخالفان خود برخورد عاطفى داشتند. «يا قَوْمِ»

3- دل اگر آمادگى نداشته باشد، حتّى تذكّر و يادآورى انبيا هم بر او سنگين است.


«1». موسوعه كلمات الامام.

جلد 3 - صفحه 601

«كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي»

4- ايمان به هدف، بزرگ‌ترين اهرم مقاومت انبيا و مبارزه‌طلبى آنان است. إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي‌ ... فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ‌

5- انبيا مخالفان خود را به مبارزه مى‌طلبيدند. «فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ»

6- انبيا با توكّل به خدا، قدرت‌هاى مخالف را تحقير وبه مؤمنان شجاعت مى‌دادند وهمه قدرت‌ها را پوچ مى‌دانستند. «1» فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ‌ ... ثُمَّ اقْضُوا

7- ارزيابى درست، جمع‌آورى قوا و تصميم قاطع، از اصول مبارزه است. «أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً»

8- انبيا از شهادت نمى‌ترسيدند. «ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (71)


«1» كافى ج 2 ص 387 حديث 15 باب كفر.

ج5، ص 363

بعد از آن امر فرمايد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را به بيان اخبار نوح عليه السّلام بر ايشان:

وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ‌: و بخوان بر اين منكران كافران، خبر نوح پيغمبر عليه السّلام را.

وجه تنظيم- چون حق تعالى مبالغه فرمود در تقرير آيات و بينات و رفع شبهات، سپس بعض قصص انبياء را ذكر فرمايد به وجوهى:

1- براى تفنن، زيرا تقرير كلام به يك طريق موجب ملالت سامع و تبديل و انتقال از فن علمى به فن ديگر، سبب انشراح صدر و ميل قلب و وجد خاطر و طيب نفس و رغبت جديد و شوق شديد گردد.

2- تسليه خاطر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و دستور براى اصحاب باشد كه معامله كفار و معاندين با اولياء و مؤمنين بر اين وجه بوده بنابراين حدوث عوارضات و ورود ناملايمات، شما را از اقامه حق باز ندارد.

3- كفار وقتى بشنوند اين قصص را و بدانند كه جهال با اينكه مبالغه نمودند در ايذاء انبياى سلف، بالاخره خداى تعالى نصرت و اعانت و تأييد فرمود انبياء، و مقهور و مغلوب گردانيد دشمنان آنها را؛ هر آينه شنيدن اين وقايع موجب انكسار قلوب و وقوع خوف گشته، ممكن است تسليم شوند يا آزار كم نمايند.

4- اخبار حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اين اخبار بدون زياده و نقصان با اينكه به حسب ظاهر تعليم علمى نكرده و مطالعه كتابى ننموده، هر آينه شاهد صادقى است بر نبوت آن سرور و نزول وحى از جانب خالق البشر.

فائده- در اين سوره مباركه سه قصه را ذكر فرمايد «1»: اوّل قصه نوح عليه السّلام براى فوائدى از جمله: چون قوم نوح مصرّ بر كفر و انكار، و غايت عناد را نمودند، خداى تعالى هلاك فرمود آنها را به طوفان. و ذكر آن عبرت و تنبهى‌


«1» اولين قصّه در همين موضع، دوّمين قصه ذيل آيه 75، و سومين قصّه ذيل آيه 98 بيان شده است.

ج5، ص 364

است براى كفار و معاندين و داعيه براى مفارقت از كفر و انكار به توحيد و اقرار.

دوم: آنكه كفار مكه تعجيل در نزول عذاب و به تأخير آن تكذيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى‌نمودند، كه نيامد ما را عذاب موعود، ذكر قصه نوح عليه السّلام تخويفى است براى آنها، زيرا قوم نوح عليه السّلام هم بتأخير عذاب استهزاء و تكذيب مى‌كردند، بالاخره واقع شد آنچه اخبار شده بود، پس همچنين عقاب نسبت به اين جماعت كفار واقع خواهد شد البته.

إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ‌: وقتى كه فرمود حضرت نوح به قومى كه مبعوث شده بود بر ايشان. يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي‌: اى قوم من، اگر سنگين و بزرگ و مشقت دارد اقامت و بودن من ميان شما. وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ‌: و يادآورى و پند و نصيحت و آگاهى من شما را به حجج و بينات الهى بر صحت توحيد و عدل و نبوت و معاد، و بطلان آنچه متدين و معتقد شديد به آن، و عازم شديد به قتل و طرد من از ميان خود. فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ‌: پس بر خداى متعال توكل نمودم و تفويض امر خود نمودم به او سبحانه، و اعتماد و اطمينان دارم كه كفايت فرمايد امر مرا و دفع نمايد كيد و شر و كينه شما را.

شرح حال- بطور اجمال آنكه حضرت نوح عليه السّلام ملقب به شيخ الانبياء، مدت نهصد و پنجاه سال دعوت قوم فرمود با كمال جديت، شبانگاه، وقت و بيوقت، پند و نصيحت و از عقاب الهى تحذير مى‌نمود، و هر چه اذيت و آزار مى‌كردند دست برنمى‌داشت؛ عاقبت او را تهديد به قتل كردند، فرمود: اگر بودن من و تذكر من شما را به آيات سبحانى، سنگين و دشوار است كه قصد كشتن من نمائيد، توكل بر خداى متعال نمودم.

فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ‌: پس جمع كنيد امر خود را با شركاء خود و بالاتفاق عازم شويد بر كشتن و دور كردن من، و مضطرب نشويد در آنچه مى‌گوئيد (اين تهديدى است به صورت امر) يا عازم شويد بر قصد خود و بخوانيد شركاء دينى را. حضرت نوح عليه السّلام مبين ساخت كه از دعوت باز نايستم و مذمت كرد الهه آنان را مطمئن به خداى تعالى كه او را از شرّشان نگاه دارد، يا جمع كنيد همت خود را و استعانت جوئيد به شركائى كه در عبادت غير از

ج5، ص 365

حق تعالى قائليد.

ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً: پس بايد نباشد امر شما بر شما مستور و پوشيده، بلكه بايد مكشوف و آشكارا در مقام برآئيد؛ زيرا اقدام مخفى با كسى نمايند كه راه فرار و خلاص ندارد، و چون اين قسمت در حق من محال است معارضه سرّى وجهى ندارد. مخاطبه بدين طريق فرمود به جهت اظهار آنكه:

پروائى از شما ندارم و بر من تسلطى نخواهيد يافت و در حمايت خداى متعال از شر شما محفوظ باشم، يا اقدام نكنيد بدين امر بدون مشاورت و اجتماع در رأى زيرا كسى كه تدبير و حيله نمايد در امرى كه نداند چگونه آن را بجا آورد، هر آينه همّ او سبب غم او گردد. ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ‌: پس قيام كنيد به قتل و آزار من اگر راهى داريد و مهلت ندهيد مرا و تأخير مكنيد.

نزد بعضى «ثمّ افضوا» قرائت شده يعنى بشتابيد به كار من، و اين فرمايش دلالت دارد بر معجزه حضرت نوح عليه السّلام، چه با وجود تنهائى و عدّه كمى، اخبار نمود به اينكه ايشان قادر نيستند بر كشتن او، زيرا خداى تعالى حافظ و ناصر او خواهد بود، چنانچه نقل شده: به حدى او را مى‌زدند كه بدنش مجروح و خون جارى مى‌شد، لكن بعد حق تعالى او را صحت و سلامتى مرحمت فرموده، باز مشغول دعوت قوم بدون اضطراب و ترس و تشويش خاطر.

تبصره- حضرت نوح عليه السّلام در مقام محاوره با قوم به بيان محكمى تكلم و اعتماد و وثوق خود را به لسان متقبنى تحتم نمايد، بدين تقرير كه ابتدا مرتبه اطمينان خود را ظاهر سازد كه: «فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ» جازم به وعده الهى در حفظ و حراست، و قاطع به اينكه تخلف ميعاد در ساحت قدس سبحانى راه ندارد، و گمان نكنيد تهديد شما مرا به كشتن و آزار، مانع شود مرا از دعوت و ارشاد بلكه ثابت باشم. بعد برهان صحت ادعاى خود را نمايد به كلمه خمسه:

1- «فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ» يعنى همت گماريد و آنچه موجب حصول مقصود شماست هر قدر توانيد جمع كنيد. 2- «وَ شُرَكاءَكُمْ» استمداد هم نمائيد از معبودانى كه شركا دانيد و طمع مساعدت از آنها داريد. 3- «ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً» علنا و آشكارا در مقام معارضه برآئيد. 4- «ثُمَّ اقْضُوا» تمام‌

ج5، ص 366

مكايد و حيل خود را يك مرتبه متوجه من سازيد. 5- «وَ لا تُنْظِرُونِ» مهلت ندهيد مرا و در نهايت سرعت عجله كنيد در امر من؛ و مسلم است صدور چنين كلامى دال است بر كمال وثوق آن حضرت و استقامت در حق با نهايت جديت، و اين تبصره‌اى است براى علاقه‌مندان به ديانت حقه در ثبات و استقرار در شريعت محمديه صلّى اللّه عليه و آله و عدم تزلزل در ناملايمات وارده و تهاجمات زائله.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (71) فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (72) فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ (73)

ترجمه‌

و بخوان بر ايشان خبر نوح را چون گفت به قومش اى قوم من اگر بوده باشد گران بر شما اقامت من و تذكّر دادن من بآيتهاى خدا پس بر خدا توكّل كردم پس جمع آورى كنيد كارتانرا با شريكانتان پس نبايد باشد كار شما بر شما پوشيده پس ادا كنيد بسوى من و مهلت مدهيد

مرا پس اگر اعراض نموديد پس نخواستم از شما هيچ مزدى نيست مزد من مگر با خدا و مأمور شدم كه باشم از مسلمانان‌

پس تكذيب نمودند او را پس نجات داديم او را و هر كه بود با او در كشتى و قرار داديم ايشانرا جانشينان و غرق نموديم آنانرا كه تكذيب كردند آيتهاى ما را پس بنگر چگونه بود انجام كار بيم داده شدگان.

تفسير

پيغمبر اكرم مأمور شد از جانب خداوند كه شمّه‌اى از قصّه حضرت نوح عليه السّلام را با گروهى كه مبعوث بر آنها شده بود بسمع اهل شرك زمان خود برساند باين تقريب كه آنحضرت پس از سالهاى متمادى اقامت در ميان آنها و ارشاد و موعظه و نصح و تحذير با كمال ملايمت فرمود اى قوم من اگر مقام و منزل يا اقامت من در بين شما و قيام من بامر دعوت بحقّ و متذكّر كردن من شما را بادلّه توحيد بر شما شاق و بطبع شما گران است اعتماد و وثوق و توكّل من بخدا است شما تصميم خودتان را بگيريد و با شركاء خودتان در دين باطل يا شركائى كه براى خدا قرار داديد همدست شويد و از آنها استنصار نمائيد و پس از تهيّه تمام وسائل مبارزه بدون مهلت با تمام قوا براى اعدام من قيام و اقدام نمائيد و آنها را در باره من بكار بريد و نتيجه اين عمل آنستكه از ترديد بيرون ميآئيد و از غم و اندوه و عقده دلى كه از من داريد خارج‌


جلد 3 صفحه 35

ميشويد و تكليف روشن ميشود و امر شما بر شما مستور و پوشيده نميماند چون مراد از لفظ غمّه يا ضيق و شدّت و كربت است و يا مستوريّت و اگر موجب اعراض شما از من و مواعظم آنستكه تصوّر ميكنيد من از شما اجر و مزدى بر ارشاد و وعظ و اداء رسالت طلب مينمايم نه چنين است بهيچ وجه من از شما انتظار كمك مالى ندارم اجر و مزد و ثواب دعوت من با خدا است و براى انجام اين امر از طرف خداوند مأموريّت دارم و مأمورم كه مطيع و منقاد و فرمانبردار او باشم و به اقبال و ادبار شما ترتيب اثر ندهم و جز به لطف او اميدوار و جز از قهر او خائف نباشم و ميدانم كه او حافظ و نگهبان و معين و ناصر من است پس از اتمام حجّت باز قوم مانند روز اوّل تكذيب آنحضرت را نمودند و خداوند بوسيله كشتى او و همراهانش را نجات داد و جانشين غرق شدگان فرمود در زمين و سايرين بطوفان عالمگير غرق شدند و اثرى از آنها باقى نماند پس بايد بنظر عبرت در اين واقعه تاريخى نگريست و با دعوت انبياء عظام مخالفت ننمود و سهل انگارى نكرد و دنيا و آخرت را از دست نداد كه صبر خدا زياد و قهر او شديد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اتل‌ُ عَلَيهِم‌ نَبَأَ نُوح‌ٍ إِذ قال‌َ لِقَومِه‌ِ يا قَوم‌ِ إِن‌ كان‌َ كَبُرَ عَلَيكُم‌ مَقامِي‌ وَ تَذكِيرِي‌ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ فَعَلَي‌ اللّه‌ِ تَوَكَّلت‌ُ فَأَجمِعُوا أَمرَكُم‌ وَ شُرَكاءَكُم‌ ثُم‌َّ لا يَكُن‌ أَمرُكُم‌ عَلَيكُم‌ غُمَّةً ثُم‌َّ اقضُوا إِلَي‌َّ وَ لا تُنظِرُون‌ِ (71)

و تلاوت‌ فرما ‌بر‌ ‌اينکه‌ كفار خبر حضرت‌ نوح‌ ‌را‌ زماني‌ ‌که‌ فرمود ‌براي‌ قوم‌ ‌خود‌ اي‌ قوم‌ ‌من‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ ‌شما‌ گران‌ ميآيد و بزرگ‌ ميشماريد مقام‌ و زنده‌ بودن‌ مرا و اينكه‌ ‌شما‌ ‌را‌ يادآور ميشوم‌ بآيات‌ و حجج‌ الهي‌ ‌پس‌ ‌من‌ توكلم‌ بخدا ‌است‌ ‌پس‌ كار ‌خود‌ ‌را‌ جمع‌آوري‌ كنيد و شريكهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مشورت‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ نباشد نظريه‌اي‌ ‌که‌ ميدهند ‌در‌ مورد ‌من‌ ‌بر‌ ‌شما‌ مخفي‌ و مستور و موجب‌ هم‌ّ و غم‌ ‌شما‌ نباشد ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌هر‌ نحوي‌ خواستيد رفتار كنيد و مرا مهلت‌ ندهيد.

قضاياي‌ حضرت‌ نوح‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ مشروحا بيان‌ كرديم‌ احتياج‌ بتكرار ندارد فقط بتفسير ‌آيه‌ اكتفاء ميكنيم‌ و رد ميشويم‌.

وَ اتل‌ُ عَلَيهِم‌ ‌يعني‌ ‌بر‌ قوم‌ ‌خود‌ ‌از‌ مشركين‌ و كفار ‌که‌ دعوت‌ ‌شما‌ ‌را‌ اجابت‌ نكردند و بهلاكت‌ افتادند و غرق‌ شدند إِذ قال‌َ لِقَومِه‌ِ زماني‌ ‌که‌ قومش‌ باو اذيت‌ ميكردند و تصميم‌ قتل‌ ‌او‌ ‌را‌ داشتند ‌ يا ‌ قوم‌ اي‌ قوم‌ ‌من‌ إِن‌ كان‌َ كَبُرَ عَلَيكُم‌

جلد 10 - صفحه 428

‌اگر‌ بسيار بزرگ‌ و سنگين‌ ‌است‌ مقامي‌ بودن‌ ‌من‌ ‌بين‌ ‌شما‌ و قاصد كشتن‌ ‌من‌ هستيد ‌ يا ‌ اخراج‌ ‌من‌ وَ تَذكِيرِي‌ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ و اينكه‌ دعوت‌ ميكنم‌ ‌شما‌ ‌را‌ بتوحيد و نفي‌ شرك‌ و آيات‌ قدرت‌ الهي‌ ‌را‌ يادآوري‌ ميكنم‌ ‌شما‌ ‌را‌ اينهم‌ ‌براي‌ ‌شما‌ دشوار و مشكل‌ و سنگين‌ ‌است‌.

فَعَلَي‌ اللّه‌ِ تَوَكَّلت‌ُ ‌پس‌ ‌من‌ اضطراب‌ خيالي‌ ندارم‌ و توكّلم‌ بخدا ‌است‌ و ‌او‌ حافظ و ناصر و معين‌ ‌من‌ هست‌ و اما ‌شما‌ ‌پس‌ بي‌فكر عملي‌ نكنيد و بدون‌ مشورت‌ فَأَجمِعُوا أَمرَكُم‌ ‌پس‌ عملي‌ ‌که‌ ميخواهيد انجام‌ دهيد بالاجتماع‌ ‌پس‌ ‌از‌ مشورت‌ وَ شُرَكاءَكُم‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌شما‌ شركت‌ دارند ‌در‌ كفر و شرك‌ و عداوت‌ ‌با‌ ‌من‌ و دعوت‌ ‌من‌ ‌را‌ اجابت‌ نميكنند ‌با‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ رأي‌ شويد ثُم‌َّ لا يَكُن‌ أَمرُكُم‌ عَلَيكُم‌ غُمَّةً ‌که‌ ‌اگر‌ بدون‌ مشورت‌ كاري‌ انجام‌ دهيد باعث‌ پشيماني‌ و هم‌ّ و غم‌ ‌شما‌ ميشود ‌ يا ‌ حقيقة كار ‌بر‌ ‌شما‌ مخفي‌ و مستور ‌است‌ و ‌پس‌ ‌از‌ مشورت‌ و تصميم‌ ‌بر‌ قتل‌ ‌من‌ ديگر ‌هر‌ چه‌ ميخواهيد بكنيد ثُم‌َّ اقضُوا إِلَي‌َّ و ديگر مجال‌ و فرصت‌ بمن‌ نميدهيد وَ لا تُنظِرُون‌ِ و مهلت‌ بمن‌ ندهيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- گوشه‌ای از مبارزات نوح: در این آیه خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد گفتاری را که با مشرکان داشت با شرح تاریخ عبرت انگیز پیشینیان تکمیل کند.

نخست سرگذشت «نوح» را عنوان کرده، می‌گوید: «سرگذشت نوح را بر آنها تلاوت کن، هنگامی که به قومش گفت: ای قوم من! اگر توقفم در میان شما و یادآوری کردن آیات الهی برایتان سخت و غیر قابل تحمل است» هر کار از دستتان ساخته است انجام دهید و کوتاهی نکنید (وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اللَّهِ).

«چرا که من بر خدا تکیه کرده‌ام» و به همین دلیل از غیر او نمی‌ترسم و نمی‌هراسم! (فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ).

ج2، ص305

سپس تأکید می‌کند: «اکنون که چنین است فکر خود را جمع کنید و از بتهای خود نیز دعوت به عمل آورید» تا در تصمیم گیری به شما کمک کنند (فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ).

«آن چنان که هیچ چیز بر شما مکتوم نماند و غم و اندوهی از این نظر بر خاطر شما نباشد»، بلکه با نهایت روشنی تصمیم خود را در باره من بگیرید (ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً).

سپس می‌گوید: اگر می‌توانید «برخیزید، و به زندگی من پایان دهید، و لحظه‌ای مرا مهلت ندهید» (ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ).

این یک درس است برای همه رهبران اسلامی که در برابر انبوه دشمنان هرگز نهراسند، بلکه با اتکاء و توکل بر پروردگار با قاطعیت هر چه بیشتر آنها را به میدان فرا خوانند، و قدرتشان را تحقیر کنند که این عامل مهمی برای تقویت روحی پیروان و شکست روحیه دشمنان خواهد بود.

نکات آیه

۱ - پیامبر اکرم (ص) از سوى خداوند دستور یافت تا سرگذشت نوح (ع) و قومش را، به عنوان هشدار براى مشرکان مکّه ، بازگو کند. و اتل علیهم نبأ نوح إذ قال لقومه «نبأ» خبرى است که براى شنونده داراى فائده عظیم باشد. (مفردات راغب).

۲ - برخورد حضرت نوح (ع) با قومش برخوردى عاطفى، ترحم آمیز و مشفقانه بود. إذ قال لقومه یقوم از اینکه حضرت نوح به جاى الفاظى مانند «اى مشرکان»، «اى مردم» و «اى ... » فرمود: «اى قوم من» برداشت فوق استفاده مى شود

۳ - قیام حضرت نوح (ع)، علیه شرک و بت پرستى و دعوت به توحید و یکتاپرستى، براى قومش سنگین و غیر قابل تحمل بود. إن کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بأیت اللّه کلمه «مقام» مشترک بین سه صیغه است: مصدر میمى، اسم زمان و اسم مکان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; یعنى، اگر قیام من براى دعوت به توحید و یادآورى آیات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگین و دشوار است و ... .

۴ - حضرت نوح (ع)، با آیات خدا به تذکر و یادآورى قومش مى پرداخت. و تذکیرى بأیت اللّه برداشت فوق مبتنى بر این است که «باء در «بآیات اللّه» براى استعانت باشد نه زاید.

۵ - حضرت نوح (ع)، در دعوت به توحید و یکتاپرستى و زدودن اندیشه شرک، آیات و نشانه هاى خدا را به قومش یادآورى مى کرد. مقامى و تذکیرى بأیت اللّه

۶ - نبوّت حضرت نوح (ع) و نزول آیات الهى بر او براى قومش امرى دشوار و باور نکردنى بود. یقوم إن کان کبر علیکم مقامى و تذکیرى بأیت اللّه جمله «فکذبوه» در دو آیه بعد (۷۳) دلالت مى کند بر اینکه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات این ادعاست.

۷ - قوم نوح، مردمانى مشرک و بت پرست بودند. یقوم .. فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم

۸ - حضرت نوح (ع) در برابر عناد و ستیزه جوییها قومش، تنها بر خداوند توکل داشت. إن کان کبر علیکم مقامى ... فعلى اللّه توکلت

۹ - حضرت نوح (ع)، قومش را بر قتل خود تحدى کرد و عدم توانایى آنان را بر انجام این کار، شاهد درستى ادعاى نبوت خود، اعلام نمود. إن کان کبر علیکم مقامى ... فأجمعوا أمرکم ... و لا تنظرون جمله «فعلى اللّه توکلت» بیانگر شکست ناپذیرى حضرت نوح (ع) به علت متکى بودنش به قدرت لایزال الهى و جمله «أجمعوا أمرکم و شرکاءکم» بیان ناچیزى قدرت قومش مى باشد.

۱۰ - حضرت نوح (ع) همراه با اعلان تحدى، خدا را تنها کانون قدرت و معبودهاى قومش را شرکایى ساختگى و فاقد هر گونه توانایى اعلام کرد. یقوم إن کان کبر ... فعلى اللّه توکلت فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ... و لا تنظرون

۱۱ - حضرت نوح (ع) با توکل بر خداوند، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند. فعلى اللّه توکلت فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ثم لا یکن أمرکم علیکم غمة ثم اقضوا إلىّ و لا تنظرون

۱۲ - حضرت نوح (ع) در راه دعوت به حق، آمادگى خود را براى تحمل انواع مشکلات تا مرز کشته شدن را، به مردم اعلام داشت. فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ثم لا یکن أمرکم علیکم غمة ... و لا تنظرون

۱۳ - حضرت نوح (ع) به حقانیت رسالت خویش، ایمان و اطمینان کامل داشت. فعلى اللّه توکلت فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ثم لا یکن أمرکم علیکم غمة ... و لا تنظرون

۱۴ - توکل بر خداوند، مایه پایدارى و استقامت آدمى در برابر همه سختیهاست. إن کان کبر علیکم مقامى ... فعلى اللّه توکلت فأجمعوا أمرکم

۱۵ - ارزیابى درست و جمع آورى قوا و تصمیم گیرى قاطع و به موقع، از اصول مبارزه است. فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ثم لا یکن أمرکم علیکم غمة ثم اقضوا إلىّ و لا تنظرون

موضوعات مرتبط

  • استقامت: عوامل استقامت ۱۴
  • بت پرستان: ۷
  • تذکر: تذکر به قوم نوح ۴
  • توحید: دعوت به توحید ۳، ۵
  • توکل: آثار توکل بر خدا ۱۴
  • عبرت: عوامل عبرت ۱
  • قوم نوح: بت پرستى قوم نوح ۷ ; تبیین تاریخ قوم نوح ۱ ; دشمنى قوم نوح ۸ ; شرک قوم نوح ۷ ; عبرت از قوم نوح ۱ ; عجز قوم نوح ۹ ; قوم نوح و نبوت نوح (ع) ۶ ; قوم نوح و وحى به نوح (ع) ۶
  • مبارزه: اصول مبارزه ۱۵ ; اهمیّت ارزیابى در مبارزه ۱۵ ; اهمیّت تصمیم گیرى در مبارزه ۱۵ ; بسیج نیروها در مبارزه ۱۵
  • محمّد(ص): محمّد(ص) و مشرکان ۱ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۱
  • مشرکان: ۷
  • مشرکان مکّه : هشدار به مشرکان مکّه ۱
  • نوح (ع): استقامت نوح (ع) ۱۲ ; ایمان نوح (ع) ۱۳ ; تحدى نوح (ع) ۹ ; توحید نوح (ع) ۱۰ ; توکل نوح (ع) ۸، ۱۱ ; دعوت نوح (ع) ۳، ۵، ۱۱ ; دلایل حقانیت نبوت نوح (ع) ۹ ; روش برخورد نوح (ع) ۲ ; روش تبلیغ نوح (ع) ۴، ۵ ; شرک ستیزى نوح (ع) ۳، ۵ ; قصه نوح (ع) ۹، ۱۰، ۱۲ ; مبارزه نوح (ع) ۳ ; مشکلات نوح (ع) ۳ ; مهربانى نوح (ع) ۲ ; نوح (ع) و بت پرستى ۳ ; نوح (ع) و قوم نوح ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ ; نوح (ع) و معبودان باطل ۱۰

منابع