يونس ٢٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ کَسَبُوا السَّيِّئَاتِ‌ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ‌ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مِنْ‌ عَاصِمٍ‌ کَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ‌ وُجُوهُهُمْ‌ قِطَعاً مِنَ‌ اللَّيْلِ‌ مُظْلِماً أُولٰئِکَ‌ أَصْحَابُ‌ النَّارِ هُمْ‌ فِيهَا خَالِدُونَ‌

ترجمه

امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند؛ و ذلّت و خواری، چهره آنان را می‌پوشاند؛ و هیچ چیز نمی‌تواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهره‌هایشان آنچنان تاریک است که) گویی با پاره‌هایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!

|و كسانى كه كارهاى بد كردند، جزاى هر بدى همانند آن است و خوارى آنها را فرا مى‌گيرد. در مقابل خدا هيچ كس حامى آنها نيست. چنان شوند كه گويى چهره‌هايشان با پاره‌هايى از شب ظلمانى پوشيده شده است. آنها اهل آتشند و در آن جاودانند
و كسانى كه مرتكب بديها شده‌اند، [بدانند كه‌] جزاى [هر] بدى مانند آن است و خوارى آنان را فرو مى‌گيرد. در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى براى ايشان نيست. گويى چهره‌هايشان با پاره‌اى از شبِ تار پوشيده شده است. آنان همدم آتشند، كه در آن جاودانه خواهند بود.
و کسانی که مرتکب اعمال بد شدند به قدر همان اعمال زشت مجازات شوند و گرد خواری و رسوایی بر رخسارشان نشیند، و نگهبانی از (عذاب) خدا نیابند، گویی روی آنها را قطعه‌هایی از شب ظلمانی پوشانده‌اند، آنان اهل آتش دوزخ و در آن همیشه معذبند.
و کسانی که مرتکب بدی ها شدند، کیفر هر بدی مانند همان بدی است و خواری آنان را فرامی گیرد، برای آنان از [خشم و عذاب] خدا هیچ حافظ و نگه دارنده ای نخواهد بود؛ گویی چهره هایشان با پاره هایی از شب تاریک پوشیده شده؛ آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.
و براى آنان كه مرتكب بديها شوند، پاداش هر بدى همانند آن است و خوارى بر آنها چيره مى‌شود. كسى آنها را از خشم خدا نگه نمى‌دارد، چنان شوند كه گويى صورتشان در پاره‌اى از شب تاريك پوشيده شده است. اينان اهل جهنمند و جاودانه در آن هستند.
و بدکرداران [بدانند که‌] جزای بدی همانند آن است، و بر چهره‌های آنان غبار خواری نشیند، در برابر خداوند پشت و پناهی ندارند، گویی چهره‌های آنان با تکه‌هایی از شب تاریک پوشیده شده است، اینان دوزخیانند و در آن جاودانه‌اند
و كسانى كه كارهاى بد كردند كيفر بد كارى را همانند آن دارند و آنان را خوارى بپوشد، آنان را نگهدارنده‌اى از خداى نيست گويى كه پاره‌هايى از شب تاريك بر رخسارشان پوشانده شده است، اينان دوزخيانند كه در آن جاويدان باشند.
کسانی که کارهای زشت می‌کنند، کیفر هر کار زشتی به اندازه‌ی آن خواهد بود (نه بیشتر)، و خواری و حقارت آنان را فرا می‌گیرد. هیچ کس و هیچ چیزی نمی‌تواند آنان را از (دست عذاب) خدا رهائی بخشد (و در پناه خود دارد. آن اندازه روسیاه و گرفتار غم و اندوهند) انگار با پاره‌های تاریکی از شب چهره‌هایشان پوشانده شده است. آنان دوزخیانند و جاودانه در آن می‌مانند.
و کسانی که دستاوردشان بدی‌ها بوده، جزای بدی‌ای (دست بالا) مانند همان است، و خواری آنان را به‌ناچار فراگیرد (و) از سوی خدا هیچ نگهبانی برایشان نیست‌؛ گویی چهره‌ها‌شان با پاره‌هایی از شبِ بس تاریک‌کننده پوشیده شده است. آنان همدمان آتشند، (و هم)ایشان در آن جاودانه‌اند.
و آنان که بدیها کردند کیفر هر بدی همانند آن است و دستخوششان سازد خواری نیستشان از خدا نگهدارنده‌ای گوئیا پوشیده است رویهای آنان با پاره‌هائی از شب تار آنانند یاران آتش ایشانند در آن جاودانان‌

As for those who have earned evil deeds: a reward of similar evil, and shame will cover them. They will have no defense against Allah—as if their faces are covered with dark patches of night. These are the inmates of the Fire, abiding therein forever.
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٢٦ آیه ٢٧ يونس ٢٨
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّیِّئَات»: معاصی و گناهان. «عَاصِمٍ»: نگاه‌دارنده. بازدارنده. رهابخش. «قِطَعاً»: جمع قطعه، تکّه‌ها و پاره‌ها. «مُظْلِماً»: تاریک. حال (الَّیْلِ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «27»

و آنان كه به دنبال كسب بدى‌ها رفتند، به قدر همان بدى‌ها مجازات دارند و غبار ذلّت و خوارى آنان را فرا مى‌گيرد. از قهر خداوند، پناه دهنده‌اى ندارند، گويا چهره‌هايشان با پاره‌هايى از شب تيره پوشانده شده است.

آنان اهل دوزخند و در آن جاودانه‌اند.

نکته ها

امام باقر عليه السلام فرمود: اين آيه در مورد اهل بدعت وشبهات وشهوات است. «1»

«ليلِ مُظلم»، شبى است كه از نور ماه هيچ خبرى نيست كه در هر ماه، يك شب چنين است. در مقابل «ليلِ مُقمِر» كه مهتابش براى همه روشن است.

به قرينه‌ى آياتى همچون: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ. تَرْهَقُها قَتَرَةٌ. أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ» «2» و آيه‌ى‌ «فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ» «3»، مى‌توان گفت كه در اين آيه، جمله‌ى‌ «أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ»، نظر به كفّار دارد.

علاوه بر اين كه‌ «السَّيِّئاتِ» الف و لام استغراق دارد و همه‌ى بدى‌ها را شامل مى‌شود كه مهم‌ترين آنها كفر است.

پیام ها

1- انسان‌ها با اراده سراغ گناه مى‌روند، نه به اجبار. «كَسَبُوا»

2- رفتار خداوند با بدكاران، عادلانه است. «جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها»

3- دنيا، سراى عمل و آخرت سراى پاداش است. وَ الَّذِينَ كَسَبُوا ... جَزاءُ

4- تشويق بايد بيش از تنبيه و مجازات باشد. درباره‌ى نيكان فرمود: «الْحُسْنى‌ وَ


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». عبس، 40- 42.

«3». آل‌عمران، 106.

جلد 3 - صفحه 563

زِيادَةٌ» و درباره‌ى بدكاران فرمود: «سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها»

5- روسياهى مخصوص كفّار است، نه مؤمنان گنهكار. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»

6- در قيامت، هم مجازات و تنبيه است، هم تحقير و روسياهى. سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها، أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ‌ ...

7- راه فرار ونجات وشفاعت به روى كافران بسته است. «ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «27»

بعد از آن بيان حال عاصين و مخالفين را فرمايد:

وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ‌: و آن كسانى كه كسب كردند و مرتكب شدند كارهاى ناشايسته و اعمال شنيعه را و اقدام نمودند بر گناهان، چهار امر براى آنها پيش آيد:

امر اول- جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها: جزاى هر گناهى به مثل آن، يعنى پاداش يابند بقدرى كه مستحقند به اعمالشان بدون زيادتى و كمى، زيرا زيادتى بر قدر


«1» «خد» يعنى گونه.

ج5، ص 300

استحقاق عقاب، ظلم است؛ به خلاف زيادتى در ثواب كه تفضل باشد؛ پس مراد به مثل، مقدار مستحق است بدون زياده و نقصان. و بر وفق عدل مجازات يابند و ذره مثقالى ظلم بر آنها نشود.

امر دوم: وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ: و ملحق شود ايشان را خوارى و ذلت، زيرا عقاب ملازم با اهانت و اذلال است.

امر سوم: ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ‌: نيست براى ايشان از جانب خداى تعالى هيچ پناه دهنده و باز دارنده‌اى كه نگهدارد عذاب الهى را از ايشان.

تنبيه- آيه شريفه آگاهى است به آنكه حافظ و دافعى غير از ذات احديت الهى نيست نه در دنيا و نه در آخرت، زيرا قضاء سبحانى محيط است به جميع كائنات، و قدرت الهى نافذ است به تمام محدثات، الّا آنكه غالب مخالفين و معاندين حق در دنيا مشغول به انجام مقاصد خود و طباع عاصيه هم با آنها موافق و مساعد، و هيچ توجّه ندارند كه اگر ضررى به آنها روى آورد، در عالم وجود دادرس و نگهدارنده‌اى از بلايا غير از حق تعالى نخواهد بود، لكن در آخرت تمامى اقرار كنند كه عاصم از عذاب جز ذات الهى نيست.

امر چهارم: كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ‌: روى آنها سياه شود به حدى كه گويا فرا گرفته و پوشيده صورتهاى ايشان را. قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً: قطعه‌اى از شب تاريك به جهت شدت سياهى و تاريكى. بعد از آن خاتمه امرشان را فرمايد: أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ: آن گروه سركش نافرمان، ملازم آتش جهنمند.

هُمْ فِيها خالِدُونَ‌: ايشان در آن آتش دائم و جاويد باشند كه خلاصى و موتى براى آنها نخواهد بود.

على بن ابراهيم‌ «1» به روايت ابى الجارود از حضرت باقر عليه السّلام در اين آيه شريفه فرمود: هؤلاء اهل البدع و الشّبهات و الشّهوات يسوّد اللّه وجوههم يوم القيمة و يلبسهم الذلّ و الصّغار و يقول اللّه اولئك اصحاب النّارهم فيها خالدون.

يعنى: اين جماعت اهل بدعتها و شبهات و شهواتند، سياه گرداند حق تعالى‌


«1»- تفسير قمى ج 1 ص 311.

ج5، ص 301

صورتشان را، پس اندازند ايشان را به جهنم. خداى تعالى فرمايد: سياهى آنها به حدى است كه گويا پوشانيده روى‌هاى آنها را قطعه‌اى از شب تاريك، سياه گرداند حق تعالى صورتشان را روز قيامت و بپوشاند ايشان را لباس ذلت و حقارت، و مى‌فرمايد آن گروه ملازم آتش و مخلد باشند در آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‌ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «26» وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «27»

ترجمه‌

ترجمه- از براى آنانكه نكوئى كردند نكوئى است و زيادتى و نپوشاند رويهاى ايشانرا تيرگى و نه خوارى آنگروه اهل بهشتند آنان در آن جاودانيانند

و آنانكه كسب كردند بديها را پاداش بدى است بمانند آن و فرو گيرد آنها را خوارى نباشدشان از خدا هيچ نگهدارنده‌اى گوئيا پوشانده شده است رويهاشان بپاره‌هائى از شب تار آنگروه اهل آتشند آنان در آن جاودانيانند..

تفسير

- در روز جزا نيكوكاران بجزاى نيكو خواهند رسيد بويژه فضل الهى شامل حال ايشان خواهد شد و قمّى ره فرموده كه زيادتى آن نظر برحمت الهى است و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه امّا نيكوئى بهشت است و امّا زياده خير دنيا است كه خداوند بايشان عطا ميفرمايد و در آخرت با آنها حساب نميفرمايد و جمع مينمايد براى ايشان ثواب دنيا و آخرت را و قتر در لغت بمعنى گرد است و بنظر حقير در اينجا مراد تيرگى و كدورت حاصله از معاصى است چنانچه مراد از ذلّت اثر آنست و اهل بهشت منزّهند از اين آثار و بعد از دخول در آن مخلّدند در نعمت و لذّت جاودان و بدكاران در آنروز بمانند كار بدشان مجازات ميشوند و زياده از مقدار استحقاق معذّب نخواهند بود چون خداوند عادل و حكيم و رحيم است و عذاب زائد بر قدر استحقاق منافى با اين اوصاف است. و در اين بيان دلالت است بر آنكه مراد از زياده در آيه سابقه تفضّل است و كسى نيست كه آنها را از عذاب خداوند حفظ نمايد يا كسى نيست از طرف خداوند كه از آنها نگهدارى كند چنانچه براى اهل ايمان هست. رويهاى آنها از شدّت سياهى و تاريكى گويا بپاره‌هاى شب تار محجوب شده است و لباسى از جنس شب در بر دارد و اين كنايه از كثرت تيرگى و كدورت رخساره آنها است. و قطعا ظاهرا منصوب به نزع خافض است جمع قطعه و بسكون طاء نيز قرائت شده و مفرد است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام‌


جلد 3 صفحه 16

نقل نموده كه اينها اهل بدع و شبهات و شهواتند كه خداوند رويهاى آنها را سياه نموده با ذلّت و خوارى حقّ را ملاقات خواهند نمود و در عذاب آتش مخلّدند و راه نجات و خلاصى براى آنها نيست و در آيه دلالت است بر آنكه خلود در آتش زائد بر مقدار استحقاق آنها نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ كَسَبُوا السَّيِّئات‌ِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثلِها وَ تَرهَقُهُم‌ ذِلَّةٌ ما لَهُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ مِن‌ عاصِم‌ٍ كَأَنَّما أُغشِيَت‌ وُجُوهُهُم‌ قِطَعاً مِن‌َ اللَّيل‌ِ مُظلِماً أُولئِك‌َ أَصحاب‌ُ النّارِ هُم‌ فِيها خالِدُون‌َ «27»

و كساني‌ ‌که‌ مرتكب‌ معاصي‌ و كارهاي‌ بد ميشوند جزاء ‌هر‌ سيّئه‌ عذابي‌ ‌است‌ مناسب‌ ‌آن‌ سيئه‌ و دود و غبار ذلت‌ و خاري‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرو ميگيرد نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ حفظ كننده‌اي‌ كانّه‌ صورتهاي‌ ‌آنها‌ سياه‌ ميشود مثل‌ يك‌ قطعه‌ ‌از‌ شب‌ تاريك‌ اينها اصحاب‌ آتش‌ هستند و ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ مخلدند.

وَ الَّذِين‌َ كَسَبُوا السَّيِّئات‌ِ سيّئه‌ مقابل‌ حسنه‌ ‌است‌ و اعظم‌ سيئات‌ شرك‌ و كفر

جلد 9 - صفحه 374

و ضلالت‌ ‌است‌ مقابل‌ ايمان‌ و سيئات‌ اقسامي‌ دارد يك‌ قسم‌ سيئاتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ عقل‌ سليمي‌ حكم‌ ميكند بزشتي‌ ‌او‌ ‌که‌ تعبير بقبايح‌ عقليه‌ ميشود مثل‌ ظلم‌، كذب‌، فحشاء و بسيار ديگر و گفتيم‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ قاعده‌ئيست‌ مسلمه‌ ‌بين‌ مشهور حكماء و اعلام‌ (كلما حكم‌ ‌به‌ العقل‌ حكم‌ ‌به‌ الشرع‌) زيرا ‌بعد‌ ‌از‌ وضوح‌ قبح‌ عقلا إِن‌َّ اللّه‌َ ... يَنهي‌ عَن‌ِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ البَغي‌ِ سوره‌ نحل‌ ‌آيه‌ 92 و بالعكس‌ (كلما حكم‌ ‌به‌ الشرع‌ حكم‌ ‌به‌ العقل‌) زيرا ‌تا‌ مفسده‌ و قبحي‌ نداشته‌ ‌باشد‌ شارع‌ نهي‌ نميفرمايد و يك‌ قسم‌ معاصي‌ شرعيه‌ ‌است‌ ‌که‌ عقول‌ كوتاه‌ ‌است‌ ‌از‌ درك‌ مفاسد و معايب‌ ‌آنها‌ فقط بطور اجمال‌ ميداند ‌که‌ ‌تا‌ داراي‌ مفسده‌ نباشد شارع‌ نهي‌ نميكند، و يك‌ قسم‌ قبايح‌ عرفيه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ نظر نوع‌ زشت‌ و قبيح‌ و موجب‌ سبكي‌ و خفت‌ ميشود ‌که‌ تعبير ‌از‌ ‌آن‌ بمنافيات‌ مروّت‌ ميكنيم‌ و ناقض‌ عدالت‌ ‌است‌.

جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثلِها ‌در‌ باب‌ حسنة ‌هر‌ چه‌ بيشتر داده‌ شود تفضل‌ ‌است‌ لذا فرمود و زيادة ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ و ‌در‌ باب‌ سيئة زائد ‌بر‌ استحقاق‌ ظلم‌ ‌است‌ مطابق‌ استحقاق‌ عدل‌ ‌است‌ كمتر ‌از‌ ‌آن‌ عفو ‌است‌ و گذشت‌.

وَ تَرهَقُهُم‌ ذِلَّةٌ بيان‌ استحقاق‌ ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ باعث‌ رسوايي‌ نزد اهل‌ محشر و بي‌اعتنايي‌ و خفت‌ ميشود.

ما لَهُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ ‌يعني‌ ‌من‌ عذاب‌ اللّه‌ ‌من‌ عاصم‌ دوستان‌ و رفقاء و اقارب‌ و رؤساء و اصنام‌ و ازلام‌ نميتوانند جلوگيري‌ كنند كَأَنَّما أُغشِيَت‌ وُجُوهُهُم‌ سياه‌ ميشود صورتهاي‌ ‌آنها‌ قِطَعاً مِن‌َ اللَّيل‌ِ مُظلِماً مثل‌ شب‌ تاريك‌ اولئك‌ ‌اينکه‌ گروه‌ أَصحاب‌ُ النّارِ ‌که‌ آتش‌ هميشه‌ مصاحب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ جدا نميشود كُلَّما نَضِجَت‌ جُلُودُهُم‌ بَدَّلناهُم‌ جُلُوداً غَيرَها لِيَذُوقُوا العَذاب‌َ نساء ‌آيه‌ 59 هُم‌ فِيها خالِدُون‌َ بيانش‌ گذشت‌.

375

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 27)- در این آیه سخن از دوزخیان به میان می‌آید که در نقطه مقابل گروه اولند می‌گوید: «کسانی که مرتکب گناهان می‌شوند جزای بدی به مقدار عملشان دارند» (وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها).

در اینجا سخنی از «زیاده» در کار نیست، چرا که در پاداش، «زیاده» فضل و رحمت است اما در کیفر، عدالت ایجاب می‌کند که ذره‌ای بیش از گناه نباشد.

ولی آنها به عکس گروه اول چهره‌هایی تاریک دارند «و ذلت، صورت آنها را می‌پوشاند» (وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ).

و این خاصیت و اثر عمل است که از درون جان انسان به بیرون منعکس می‌گردد.

به هر حال ممکن است بدکاران گمان کنند راه فرار و نجاتی خواهند داشت و یا بتها و مانند آنها می‌توانند برایشان شفاعت کنند اما جمله بعد صریحا می‌گوید:

«هیچ کس و هیچ چیز نمی‌تواند آنها را از مجازات الهی دور نگه دارد» (ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ).

تاریکی چهره‌های آنها به اندازه‌ای زیاد است که «گویی پاره‌هایی از شب تاریک و ظلمانی، یکی پس از دیگری بر صورت آنها افکنده شده است» (کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً).

«آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن می‌مانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).

نکات آیه

۱ - دنیا سراى تلاش و آخرت سراى کیفر و پاداش است. (للذین أحسنوا الحسنى ... و الذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها)

۲ - خداوند در قیامت، در کیفر دادن بدکاران به عدل و در پاداش دادن به نیکوکاران به فضل، رفتار خواهد کرد. (للذین أحسنوا الحسنى و زیادة ... و الذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها) تعبیر «الحسنى» و «زیادة» - در مورد پاداش نیکوکاران - بیانگر فضل و عبارت «جزاء سیئة بمثلها» - در مورد کیفر بدکاران - بیانگر عدالت و نفى ظلم است.

۳ - بدکاران در قیامت، گرفتار کیفر اعمال بد خویش خواهند شد. (و الذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها)

۴ - کیفر هر کار بد در قیامت، کیفرى متناسب با همان کار بد خواهد بود. (جزاء سیئة بمثلها)

۵ - بدکاران در جهان آخرت، گرفتار چنان خوارى و ذلتى خواهند شد که در وصف نمى گنجد. (و الذین کسبوا السیئات ... و ترهقهم ذلة) تنکیر «ذلة» بیانگر این حقیقت است که ذلت و خوارى بدکاران غیر قابل توصیف است.

۶ - مردمان زشت کردار در سراى آخرت، گرفتار خشم و عذاب الهى خواهند بود. (و الذین کسبوا السیئات ... ما لهم من اللّه من عاصم) مراد از جمله «ما لهم من اللّه من عاصم»، «ما لهم من عذاب اللّه من عاصم» مى باشد.

۷ - جهان آخرت، سراى تنهایى و محرومیت از هر گونه شفاعت براى زشت کرداران (و الذین کسبوا السیئات ... ما لهم من اللّه من عاصم)

۸ - چهره مردمان زشت کار در قیامت، مانند پاره اى از شب دیجور، سیاه خواهد بود. (و الذین کسبوا السیئات ... کأنما أغشیت وجوههم قطعاً من الّیل مظلماً)

۹ - زشت کرداران، اهل دوزخ هستند و در آن جاودانه خواهند ماند. (و الذین کسبوا السیئات ... أولئک أصحب النار هم فیها خلدون)

۱۰ - سرنوشت خوب و بد انسان در آخرت، بستگى به عملکرد او دارد. (و الذین کسبوا السیئات ... أولئک أصحب النار هم فیها خلدون)

روایات و احادیث

۱۱ - «عن ابى جعفر (ع) فى قوله «و الذین کسبوا السیئات ... » قال: هؤلاء أهل البدع و الشبهات و الشهوات ... ;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خدا که مى فرماید: «کسانى که کسب سیئات کرده اند ... » روایت شده است: اینان اهل بدعتها، شبهه ها و شهوتهایند ... ».

موضوعات مرتبط

  • آخرت: آخرت محل پاداش ۱ ; آخرت محل کیفر ۱
  • انسان: سرنوشت انسان ۱۰
  • بدعتگذاران: گناه بدعتگذاران ۱۱
  • تشبیهات: تشبیه به شب تاریک ۸
  • جهنم: جاودانان در جهنم ۹
  • جهنمیان: ۹
  • خدا: تفضل اخروى خدا ۲ ; تفضل در پاداشهاى خدا ۲ ; عدالت خدا ۲
  • دنیا: دنیا محل عمل ۱
  • ذلت: مراتب ذلت اخروى ۵
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۰
  • شفاعت: محرومان از شفاعت اخروى ۷
  • عذاب: اهل عذاب ۶
  • عمل: آثار اخروى عمل ۱۰ ; عمل ناپسند ۴ ; فرصت عمل ۱ ; کیفر اخروى عمل ۴
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۸
  • قیامت: قیامت سیاه رویان در قیامت ۸ ; ویژگیهاى قیامت ۷
  • کیفر: تناسب کیفر با گناه ۴ ; عدالت در کیفر اخروى ۲ ; نظام کیفرى ۴
  • گناهکاران: درماندگى اخروى گناهکاران ۷ ; ذلت اخروى گناهکاران ۵ ; سیماى گناهکاران در قیامت ۸ ; کیفر اخروى گناهکاران ۳ ; گناهکاران در جهنم ۹ ; گناهکاران در قیامت ۳، ۶ ; محرومیت اخروى گناهکاران ۷
  • مغضوبان خدا: ۶

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۱۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۵۳.