نتایج جستجو

گفته مى شود، استثناهایى وجود دارد، و در اینجا گروه بیدار دلى را که همیشه در فکر حسابند و براى آن آماده مى شوند، باید از این حکم مستثنى دانست. انس‌ (۳۳۸ بار)

فرت فرج فرر فرش فرعون فرغ فرق فسد فصل فعل فقر فلح فنن فنى فوج فوز فوق فى فکر فکه قبر قبل قتر قتل قدر قدس قدم قرء قرآن قرب قرر قريش قسر قسط قسم قسور قصر

«مَهِین» از «مهانت» به معناى حقارت و پستى است و بعضى آن را به معناى افراد کم فکر یا دروغگو یا شرور تفسیر کرده اند. مهن‌ (۴ بار) حقارت. كمى. «اِمْتَهَنَ الشَّىْ‏ءَ:

آیات شامل این کلمه «شرح» (گشاده ساختن) همان وسعت روح، بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است; زیرا پذیرا شدن حق، احتیاج به گذشت هاى فراوانى از منافع شخصى دارد

الازفة» گفته شده، تا بى خبران نگویند: هنوز تا قیامت، زمان بسیار زیادى است، فکر خود را مشغول قیامت نکنید که وعده اى است نسیه! ازف‌ (۳ بار) ال مِن اللّه لَيْس

چنان به آنها حمله کن که گروه هاى دیگر از دشمنان و پیمان شکنان متفرق گردند و فکر حمله را از سر بیرون کنند. شرد (۱ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) به سر خود رفتن. تشريد:

از مادّه «صَهر» (بر وزن قهر) به معناى آب کردن «پیه» است، و «صِهر» (بر وزن فکر) به معناى داماد. صهر (۲ بار) به فتح (ص) گداختن. «صَهَرْتُ الشَّىْ‏ءَ فَانْصَهَرَ:اَذَبْتُهُ

الازفة» گفته شده، تا بى خبران نگویند: هنوز تا قیامت، زمان بسیار زیادى است، فکر خود را مشغول قیامت نکنید که وعده اى است نسیه! نزديك شدن وقت [نجم:57] يعنى

«راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى پاره کردن چیزى از روى فساد بدون مطالعه و فکر است، و ظاهر کار این مرد عالم، راستى چنین بود. خرق‌ (۴ بار) ها (۱۳۹۹ بار) شكافتن

آیات شامل این کلمه «أَحْبار» جمع «حبر» (بر وزن فکر و همچنین بر وزن ابر) به معناى اثر نیک است و سپس بر دانشمندانى که در جامعه اثر نیک دارند اطلاق شده است;

کسى که از اداى حواله اى خوددارى مى کند مى گویند: نکول کرد. «نکل» (بر وزن فکر) به معناى زنجیر سنگین است که انسان را ضعیف و ناتوان مى سازد و از حرکت باز

آیات شامل این کلمه منظور از «صدر» (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مى رود. صدر (۴۶ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) سينه. [شرح:1]

اینجاست که گویا مى خواهد این حقیقت را بیان کند که دعوت کننده به اندیشه و بیدارى فکر، چگونه ممکن است خود مجنون باشد، و همین که منادى تفکر است، خود دلیل بر نهایت

منطق صحیح و استدلالات حساب شده است. و به تعبیر دیگر، دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم، به حرکت در آوردن آن و بیدار ساختن عقل هاى خفته، نخستین گام

معناى کجى حسى است، ولى «عِوَج» (بر وزن پدر) به کجى هایى گفته مى شود که با فکر، درک مى شود. ولى ظاهراً پاره اى از آیات قرآن مانند آیه 107 سوره «طه» با این

جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‌يافتند. آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمی‌نگرند؟ و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتند

فرعونیان ۱۰ فرهنگ: آثار بى فرهنگى ۴ فسق: آثار فسق ۱۱، ۱۳; موارد فسق ۱۲ فکر: موانع تکامل فکر ۶ کم عقلى: نشانه هاى کم عقلى ۷ گمراهى: عوامل گمراهى ۲، ۸; موانع گمراهى

معناى «طواف کننده» است، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این

البته پیروزى لشکر کفر، هرگز خیر نبود، بلکه شرّ بود. اما قرآن که از دریچه فکر آنها سخن مى گوید، از آن تعبیر به «خَیْر» کرده اشاره به این که آنها به هیچ

گمراهى اعراض از خدا ۵ روح: آثار سلامت روح ۶ شناخت: ابزار شناخت ۸ فکر: آثار سلامت فکر ۶ گمراهى: گمراهى آشکار ۷; مراتب گمراهى ۷; نشانه هاى گمراهى ۷ گوش: