نتایج جستجو

شمل شهد شهو شوى شىء شکر صبب صبح صبر صحب صحف صخخ صخر صدر صدع صدق صدى صرر صعد صفر صلح صلصل صلو صلى صور صيف ضحى ضحک ضرع ضلل ضيز طبق طرف طعم طغو طغى طلح طلع طلق

به تأخیر انداخته و در ماه صفر آن را حرام خواهم شمرد و در سال دیگر حرمت ماه صفر را تبدیل نموده و در ماه محرم حرام مى گردانم و صفر را حلال خواهم شمرد سپس این

[زمر:21]. سپس خشك مى‏شود و آن را زرد مى‏يابى. ايضاً [حديد:20]. ه ثم رئى ف صفر نبت لون کفر خلف عجب حطم زرع جعل کون غيث ب غوث فى مثل خرج اخر انن ک

دانى حطمه چيست؟ آتش افروخته خداست. ه ما فى ل نن ثم کم ف الله ک نور درى جعل صفر لا حطم اله نبذ کون ظلل انن وله اخر عذب ان فکه سليمان ذلک سکن رئى دخل نا شدد

«ظَلُّوا» بمعنى «صارُوا»است و ضمير «فَرَأوهُ» به زرع راجع است معنى آيه در «صفر» گذشت. نَحْن إِنّا حُطَاما تَفَکّهُون لَمُغْرَمُون بَل لَجَعَلْنَاه نَشَاء

«ظَلُّوا» بمعنى «صارُوا»است و ضمير «فَرَأوهُ» به زرع راجع است معنى آيه در «صفر» گذشت. الّذِي عَلَيْه إِلٰهِک عَاکِفا إِلَى لَنُحَرّقَنّه انْظُر ثُم وَ لَنَنْسِفَنّه

کون طلق خلق بعد غنى عين رسل موت نحن عقب جبل نضد کظم ارض علم خوف اذا وحد لعل صفر شهو موج ايى صنم مثل خضد الذى طلح حطم فىء هؤلاء دوم موه کره سمم ظنن انس

أربعة حرم، عشرون من ذى الحجة و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من شهر ربیع الأخر ; این ماهها عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الاخر، جمادى الاولى،

است. در ارتفاع 80 كيلومترى درجه حرارت 68 درجه زير صفر و در ارتفاع 177 كيلومترى به 287 درجه بالاى صفر مى‏رسد!!!. اگزوسفر: در اين طبقه جوّ تدريجاً از بين

را متوالى دست از غارت بردارند لذا گاهى محرم را حلال دانسته به جاى آن ماه صفر را حرام مى‏دانستند پس از چندسال باز محرم را حرام مى‏دانستند و اين تغيير را

گفته‏اند و بعضى از مفسّران از ديگران يه طور احتمال نقل كرده‏اند. [مرسلات:32] صفر اصفر است (اقرب الموارد) جمالة جمع جمل. مهنى آيه: آن آتش شراره هائى مى‏افكند

بعثت خاتم الانبياء «صلى الله‏عليه و اله» در آن بوده و يا بيست و هشتم ماه صفر، شوم است كه آن حضرت از دنيا رفته، و گرنه وقت من حيث وقت، و زمان من حيث زمان

عشرون من ذى الحجة و المحرم و صفر و شهر ربیع الأول و عشر من ربیع الآخر ... ; آن چهار ماه، بیست روز از آخر ذیحجه و تمام محرم و صفر و ماه ربیع الاول و ده روز

مرگ را برزخ گوئيم كه ميان زندگى دنيا و آخرت واسطه است. آيا عالم برزخ مرگ صفر است يا يك نوع حيات مرموز؟ و در صورت دوّم آيا آن براى همه است يا براى اشخاص

اللَّهَبِ «31» إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ «32» كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ «33» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «34» آيا زمين را محل اجتماع زنده‌ها

اللَّهَبِ «31» إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ «32» كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ «33» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «34» آيا زمين را محل اجتماع زنده‌ها

بِشَرَر لا إِنّهَا اللّهَب کَأَنّه مِن کَالْقَصْر جِمَالَة يُغْنِي وَيْل صُفْر وَ يَوْمَئِذ ظَلِيل در حال بارگیری...

شامل این کلمه قصر (۱۱ بار) ک‌ (۱۴۷۸ بار) کَأَنّه بِشَرَر جِمَالَة وَيْل صُفْر تَرْمِي يَوْمَئِذ إِنّهَا اللّهَب مِن لِلْمُکَذّبِين يُغْنِي لا وَ در حال

اللَّهَبِ «31» إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ «32» كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ «33» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «34» آيا زمين را محل اجتماع زنده‌ها

«جِمَالَتٌ» جمع «جمل» به معناى «شتر» است (مانند حجر و حِجارة). جمل‌ (۱۱ بار) وَيْل صُفْر کَأَنّه کَالْقَصْر يَوْمَئِذ بِشَرَر هٰذَا تَرْمِي لِلْمُکَذّبِين يَوْم إِنّهَا