نتایج جستجو

ممزوج با زنجبيل بسيار خوشش مى‏آمد در اقرب آن را زنجبيل مشهور و نيز به معنى خمر گفته است. نا گفته نماند اين كلمه كه يكبار در قرآن آمده نكره است و نمى‏شود

من نهر غير خلص دمى ه لم شرب دمو سوغ دمم طعم اسن ل فرث بين موه ثمر نخل عنب خمر لذذ ها بطن فى

مبغوض ۳ خدا: لطف خدا ۵ خمر: آثار خمر ۲، ۹ ; اجتناب از خمر ۱۸ ; احکام خمر ۱۸ ; تحریم خمر ۱۸ ; فلسفه تحریم خمر ۴، ۱۰ ; مفاسد خمر ۱۸ دشمنى: آثار دشمنى ۳،

درگاه خدا شكايت كردند، خدا به آنها قوه شهوت داد، به روى زمين آمده، زنا كردند، خمر خوردند، به بت سجده كردند، قتل نفس نمودند و خدا عذابشان كرد محققين گفته‏اند

اللغه» براى «خمر» یک ریشه ذکر کرده که دلالت بر پوشاندن، اختلاط و آمیزش در پنهانى مى کند و از آنجا که شراب عقل انسان را مى پوشاند به آن خمر گفته شده; زیرا

ضررى شراب بهشتى ۱; شراب بهشتى و مستى ۲; ویژگیهاى شراب بهشتى ۱، ۲ خمر: آثار خمر ۳; زیان خمر ۳ عقل: عوامل زیان به عقل ۳

جرم قبل از تحریم ۴ خدا: تشویق خدا ۲۰ خمر: ترک خمر ۳ ; خمر قبل از تحریم ۲، ۵ ; شرب خمر در صدر اسلام ۱ ; گناه شرب خمر ۳ خوردنیها: استفاده از خوردنیها ۶ رستگاران:۵

گرفته اند و شامل گناهانى مى شود که جنبه فردى دارد (مانند شرب خمر). اثم‌ (۴۸ بار) گناه - خمر - قمار - كار حرام -(قاموس) نام كارهايى است كه از ثواب باز مى‏دارند

(برعکس شراب هاى دنیا). احکام: فلسفه احکام ۲ بهشت: ویژگیهاى شراب بهشت ۱ خمر: فلسفه تحریم خمر ۲

به اينكه قبل از هجرت ، خمر تحريم شده بوده و صحابه از آن مطلع بوده انداين روايات داراى اشكال هستند رواياتى ديگر در مورد تحريم خمر و ميسر و انصاب و ازلام

ارض امن بعض نصب کفر عبد ى نصر يوم ربب حسب صلى وفض وفى رکض کثر مع نعم ظمء خمر ذبح خمص عن دنو سقى حمى قد اوى غير حرث فرغ سبل رجس جبل ملک رحم بصر حيث حضر

[صافات:45]. ظرف توأم با شراب گفته و از اخفش نقل كرده: مراد از هر كأس در قرآن خمر است (خمر بهشتى). در صحاح از ابن اعرابى نقل شده: ظرف را كأس نگويند مگر اينكه در

[صافات:45]. ظرف توأم با شراب گفته و از اخفش نقل كرده: مراد از هر كأس در قرآن خمر است (خمر بهشتى). در صحاح از ابن اعرابى نقل شده: ظرف را كأس نگويند مگر اينكه در

گويند كه به وسيله آن مال ديگران آسان و بى زحمت به چنگ مى‏آيد. [مائده:90]. خمر، قمار، بت‏ها، تيرهاى قمار پليد و از كار شيطان مى‏باشند از آنها بيرهيزيد. ايضاً

است يعنى نهرهايى از خمر كه لذيذ است براى نوشندگان.ايضاً [صافات:46]. كه به معنى لذيذ است. مِن وَ لِلشّارِبِين لا أَنْهَار بَيْضَاء خَمْر مَعِين فِيهَا بِکَأْس

گرفته است: خراطيم قوم به معنى يزرگان قوم به كار رفته و نيز خرطوم به معنى خمر آمده است (صحاح) اين كلمه در كلام اللّه مجيد فقط يكبار استعمال گرديده است.

مشتق شده در حال بارگیری... «يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ» رحيق به معنى خمر است (مفردات، اقرب) مجمع آن را شراب خالص و صحاح شراب صاف گفته يعنى از شراب

أما نزل ثمود حرم زيد انن خير دنو اخذ انت ن قلب ذا وزن انس قسط اما ا الى کلل خمر يتم کما سقى وحد اول بين حبر سوف نکر سوى غصب ورى ها رشد رضو س ثنى صبر سرر بشر

شراب بهشتى دردى نيست و از آن مست و مسلوب العقل نمى‏شوند. معنى آيه دوم: از خمر بهشتى دردسر عارضشان نمى‏گردد وعقلشان مسلوب نمى‏شود بقيه مطلب در «غول» ديده

گفته ‏اند. عدو بين هم کم ما الى يوم قوم بدو الله من ابد ب قد فى اله فوه حتى خمر يسر عنت امن کفر ف نا لقى کلل صدد سوف ه وقع خفى ان نبء ودد غرو ذکر عن شطن طغى