مريم ١٣

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ حَنَاناً مِنْ‌ لَدُنَّا وَ زَکَاةً وَ کَانَ‌ تَقِيّاً

ترجمه

و رحمت و محبتّی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!

|و نيز از جانب خود مهربانى و پاكى [به او داديم‌] و او پرهيزكار بود
و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم‌] و تقواپيشه بود.
و نیز او را به لطف خاص خود رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم و او طریق تقوا پیش گرفت.
و از سوی خود مهرورزی [به همه مردم] و پاکی و شایستگی [به او عطا کردیم] و او همواره پرهیزکار بود.
و به او شفقت كرديم و پاكيزه‌اش ساختيم و او پرهيزگار بود.
و از سوی خویش بر او رحمت آوردیم و پاکیزه‌اش داشتیم و او پرهیزگار بود
و نيز مهربانى و پاكى و پارسايى از نزد خويش و پرهيزگار بود.
و از فضل خود، بدو مهر و محبّت فراوان دادیم (و بر رحم و عطوفت عظیمش سرشتیم) و برکت و پاکی نصیبش کردیم، و او پرهیزگار (به بار آمد) و متّقی بود.
و (نیز) از جانب ویژه‌ی خود، مهربانی و پاکی را (به او دادیم) و او پرهیزگار بوده است.
و مهربانی از نزد ما و پاکی و بوده است پرهیزکاری‌

And tenderness from Us, and innocence. He was devout.
ترتیل:
ترجمه:
مريم ١٢ آیه ١٣ مريم ١٤
سوره : سوره مريم
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَنَاناً»: مهر و محبّت. رحم و عطوفت. عطف است بر (الْحُکْمَ). «زَکَاةً»: برکت. یعنی او مبارک بود. پاکی و طهارت.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا «13»

و نيز از جانب خود، مهربانى و پاكى به او داديم و او تقواپيشه بود.

نکته ها

«حكم» به معناى علم و فهم‌ «1» و قدرت قضاوت‌ «2» آمده است و در تفسير الميزان مى‌خوانيم: مراد از «حكم»، علم به معارف الهى و كنار رفتن پرده‌ى غيب است.

سه نفر در كودكى به نبوّت رسيدند: سليمان، عيسى و يحيى عليهم السلام و سه نفر نيز در كودكى به امامت رسيدند: امام جواد و امام هادى وامام مهدى عليهم السلام‌ «3»

برخى گفته‌اند: يحيى عليه السلام در كتاب عهد جديد، يوحنّا ناميده شده است.

شايد مراد از كتاب آسمانى در اينجا، تورات باشد. زيرا كتاب ديگرى كه بر حضرت يحيى نازل شده باشد، شناخته شده نيست.

در آيات 63 و 93 سوره‌ى بقره نيز اين فرمان آمده است كه كتاب آسمانى را با قدرت بگيريد. «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ»*

«حنان» به معناى شفقت ومهربانى است. رأفت خدا به يحيى وعشق او به خدا، مهر مردم به يحيى و محبّت يحيى به مردم، پرتو «حَناناً مِنْ لَدُنَّا» ى الهى است.

راه خدا همه چيزش رحمت است: خداى آن رحمان، پيامبرش‌ «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «4» و «حَناناً مِنْ لَدُنَّا»، كتابش‌ «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «5» ومردمش‌ «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «6» است.

«زكات» به معناى صدقه، رشد، پاكى از گناه و بركت آمده است. يحيى براى حضرت زكريّا، هديه‌اى مبارك و نمونه‌ى انسان پاك و رشد يافته بود.


«1». لسان العرب.

«2». قاموس القرآن.

«3». تفسير اطيب‌البيان.

«4». انبياء، 107.

«5». اسراء، 82.

«6». فتح، 29.

جلد 5 - صفحه 251

پیام ها

1- رهبر بايد در تحقّق بخشيدن به اهداف كتاب آسمانى، صلابت داشته باشد.

«يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

2- حفظ دين و اجراى احكام، به قاطعيّت و قدرت نياز دارد. «خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

3- ديندارى بايد با قدرت و جدّيت باشد. «خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»

4- اگر خدا بخواهد، طفل را هم به مقام نبوّت مى‌رساند. «آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا»

5- لازمه‌ى تبليغ و تربيت، رأفت، محبّت و پاكى است. «وَ حَناناً و زَكاةً»

6- سرچشمه‌ى رأفت و مودّت، خداوند است. «مِنْ لَدُنَّا»

7- روحيّه‌ى رأفت و عطوفت براى انسان ارزش است. «حَناناً»

8- تقوايى ارزش دارد كه هميشگى و خصلت انسان باشد. «كانَ تَقِيًّا»

9- تقوا به معناى انزوا و خشن بودن نيست، بلكه همراه مردم بودن با مهربانى و محبّت است. حَناناً ... كانَ تَقِيًّا

10- تقوا زمينه دريافت الطاف الهى رشد ومحبوبيّت است. حَناناً ... زَكاةً ... كانَ تَقِيًّا

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا «13»

صفت سوم يحيى: وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا: 1- و عطا شده بود رحمتى و عطوفتى از نزد ما. 2- رأفت و رقت قلب او به بندگان تا به آن سبب ايشان را به طاعت خدا خواند و از معصيت دور گرداند. 3- محبت و دوستى از ما به او. 4- كمال تحنن و تعطف ما به او، چه تحنن حق تعالى به او بر وجهى بود كه اگر گفتى يا رب، جواب لبيك به او مرحمت شدى؛ چنانچه از حضرت امام محمد باقر عليه السلام مروى است در كافى از آن حضرت سؤال شد آيه‌ «وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا» فرمود: تحنن اللّه. سئل فما بلغ من تحنّن اللّه؟ قال كان اذا قال يا ربّ قال‌


«1» مجمع البيان ج 3 ص 506 بنقل از عياشى.

«2» سوره مائده آيه 54.

«3» تفسير برهان ج 3 ص 6- مجمع البيان ج 3 ص 506.

«4» همان مدرك.

جلد 8 - صفحه 153

اللّه عزّ و جلّ لبّيك يا يحيى‌ «1» صفت چهارم‌ وَ زَكاةً: و داديم او را عمل پاكيزه، يعنى به لطف الهى از زمان كوچكى تا آخر عمر پاكيزه بود از تمام خبائث و معايب. 1- مراد آنكه او در پاكيزگى مهتدى بود به هدايت الهى نه آنكه پاكيزگى او از فعل خدا بود.

2- مراد پاكيزگى است مر كسى را كه قبول دين او كند. 3- مراد اخلاص دين او. 4- تزكيه او به اشتهار حسن ثنا و ستايش بر او، چنانكه شهود به شهادت مزكى البته معرى باشند از تهمت.

صفت پنجم: وَ كانَ تَقِيًّا: و بود ترسنده و پرهيزكار از جميع مناهى، و مطيع و مخلص سبحانى در تمام حالات تا به حدى كه هيچ خطيئه‌اى در خاطر او خطور ننمود، چه جاى آنكه آن را بجا آورد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا «12» وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا «13» وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا «14» وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا «15»

ترجمه‌

اى يحيى بگير كتاب را به نيروى يزدانى و داديم او را فرمان در كودكى‌

و مهربانى از جانب خودمان و پاكى را و بود پرهيزكار

و نيكوكار با پدر و مادرش و نبود سركش معصيت كار

و نازل شد سلامتى بر او در روز كه متولد شد و روز كه ميميرد و روز كه مبعوث ميشود در حاليكه زنده است..


جلد 3 صفحه 464

تفسير

- خداوند تعالى در اين مقام اختصار عجيبى در كلام فرموده چون معلوم است مراد آنستكه يحيى متولّد شد و بر شد رسيد و ما باو گفتيم اى يحيى بگير تورية را با قوّت تمام و عزم بر عمل بآن بتوفيق ربّانى و تأييد سبحانى و كمك يزدانى و عطا نموديم باو حكمت و منصب نبوّت را در حال صباوت و كودكى از ابن عباس نقل شده كه آنحضرت در سه سالگى باين مقام فائز گرديد در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود زكريا وفات نمود پس ارث برد از او يحيى كتاب و حكمت را با آنكه صبى و صغير بود و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز از امام جواد عليه السّلام نقل نموده كه استدلال فرمود باين آيه بر امامت خود چون امامت هم مانند نبوّت است كه اگر خدا بخواهد بصبى هم عطا ميفرمايد و در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه بچّه‌ها به يحيى گفتند بيا برويم بازى كنيم فرمود ما براى بازى خلق نشديم پس خداى تعالى فرمود در باره او كه ما باو حكم داديم در كودكى و كلمه حنان ظاهرا مشتقّ از حنين است كه آن ناله ناقه است وقتى مشتاق به بچه‌اش شود و بر رحمت و عطوفت و مهربانى و دلسوزى اطلاق ميشود و از اين قبيل است تحنّن و تعطّف لذا در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند مراد خداوند از حنانا من لدنّا چيست كه در باره حضرت يحيى فرموده جواب فرمود مراد تحنّن خدا است عرض كردند چه تحننى خدا در باره او داشت فرمود وقتى كه ميگفت پروردگارا خدا ميفرمود لبّيك اى يحيى و در مجمع از آنحضرت اينمعنى نقل شده و در محاسن از امام صادق عليه السّلام علاوه بر اين معنى نقل شده كه ميفرمود بخواه حاجت خود را و كلمه زكوة ظاهرا مأخوذ از تزكيه باشد بمعناى پاكى و پاكيزگى از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و اعمال ناشايسته كه انبياء عظام منزّه و مبرّى از آنها هستند خلاصه آنكه اشاره بمقام عصمت است كه از جانب خداوند براى پيغمبر و امام مقدّر شده و آنحضرت باين مقام نرسيد مگر براى آنكه ذاتا متّقى و پرهيزكار و خدا ترس و نيكوكار و فرمانبردار نسبت بپدر و مادر بود و نبود سركش و متمرّد و طاغى و باغى نسبت بآن دو و ساير خلق چه رسد بخدا و خود و در تفسير امام عليه السّلام است كه خداوند ملحق نفرمود بمردها كودكى را مگر چهار نفر عيسى بن مريم و يحيى بن زكريا و حسن و حسين عليهم السلام را و شمه‌اى از احوال هر يك را بيان‌


جلد 3 صفحه 465

فرموده و در ضمن قصّه حضرت يحيى فرموده كه خداوند باو در كودكى حكم داد و براى اين بود كه در كودكى وقتى كودكان او را ببازى دعوت مينمودند ميفرمود بخدا ما براى بازى خلق نشديم ما براى سعى و كوشش در امر بزرگى خلق شديم و خداوند باو عطوفت و مهربانى داد نسبت بپدر و مادرش و ساير خلق و طهارت عطا فرمود براى كسانيكه باو ايمان آورند و تصديق او كنند و پرهيز مينمود از شرور و معاصى و نيكى ميكرد بپدر و مادر و احسان مينمود نسبت بآنها و اطاعت ميكرد اوامرشان را و نبود جبّار معصيت كار كه بكشد از روى غضب و بزند از روى غضب بلكه مأمور بامر خدا بود و هيچ بنده خدائى نبود كه خطائى يا قصد خطائى از او سر نزد مگر يحيى بن زكريا كه گناهى نكرد و قصد گناهى هم ننمود و بنابراين شايسته است كه خداوند در سه موقع مناسب سلام و تحيّت فرستد بر او اوّل روز ولادت دوّم روز وفات سوّم روز بعث و حيات ابدى كه اين سه روز روز نزول در دنيا و ورود بعالم برزخ و قيام در برابر حضرت احديّت است يا آنكه سلامتى و ايمنى نازل فرمايد بر او از شرّ شيطان در دنيا روز تولّد و از سكرات موت و وحشت قبر و عذاب برزخ روز وفات و از هول مطّلع و عقبات محشر و آتش جهنّم روز قيامت و اينكه از روز ولادت بماضى و از روز وفات و بعث بمستقبل تعبير شده براى آنستكه وقت تقدير نزول سلامتى بعد از ولادت و قبل از موت و بعث بوده و اين مرجّح معناى دوّم است بر معناى اوّل با آنكه آن اظهر است بنظر بدوى و نيز مؤيّد اينمعنى است روايتى كه در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل شده كه فرمود پر وحشت‌ترين اوقات خلق سه موطن است روز كه از مادر متولّد ميشود و دنيا را ميبيند و روز كه ميميرد و آخرت را معاينه ميكند با اهلش و روز كه مبعوث ميشود از قبر و مشاهده ميكند خود و آثار اعمال خود را در محشر و بتحقيق سلام كرد خدا بر يحيى در اين سه موطن و ايمن فرمود او را از ترس پس فرمود و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيّا و حضرت عيسى هم بر خود سلام كرد در اين سه موطن پس گفت و السّلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيّا چه قدر شبيه است احوال اين دو پسر خاله بيكديگر و چه قدر شبيه است احوال حضرت سيد الشهداء بحضرت يحيى سلام اللّه عليهم اجمعين و معناى حقيقى سلام سلامتى است و در اين مقام معناى‌


جلد 3 صفحه 466

ديگر مناسب نيست اگر چه مراد تحيّت الهى باشد و بنابراين مئال هر دو معنى يكى است چنانچه در حديث اشاره بآن شده است و اگر كسى طالب تحقيق باشد بشفاء الصّدور مرحوم والد ماجد قدس سره در شرح السّلام عليك يا ابا عبد اللّه مراجعه نمايد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ حَناناً مِن‌ لَدُنّا وَ زَكاةً وَ كان‌َ تَقِيًّا «13»

و مورد عطوفت‌ الهي‌ شد و ‌بود‌ داراي‌ مقام‌ تقوي‌ و حنانا ‌در‌ معناي‌ حنان‌ مفسرين‌ پنج‌ قول‌ گفتند عطوفت‌ و رحمت‌ الهي‌ نسبت‌ باو و لكن‌ ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ موقع‌ ‌که‌ ميگفت‌ ‌ يا ‌ رب‌ جواب‌ ‌از‌ عالم‌ بالا ميشنيد لبيك‌ ‌ يا ‌ يحيي‌ و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ موقع‌ ميگفت‌ ‌ يا ‌ اللّه‌ ‌ يا ‌ رب‌ جواب‌ ميآمد

‌ يا ‌ يحيي‌ سل‌ حاجتك‌.

‌من‌ لدنا ‌اينکه‌ تفضل‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ باو عنايت‌ ‌شده‌ و زكاة مزكّي‌ ‌بود‌ ‌از‌ جميع‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و ملكات‌ قبيحه‌ وَ كان‌َ تَقِيًّا باعلا مراتب‌

جلد 12 - صفحه 425

تقوي‌ ‌که‌ خيال‌ معصيت‌ ‌هم‌ ‌در‌ قلبش‌ خطور نمي‌كرد ‌که‌ معناي‌ عصمت‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 13)- دوم: «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوی خود بخشیدیم» (وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا).

3- «و به او پاکی (روح و جان و پاکی عمل) دادیم» (وَ زَکاةً).

4- «و او پرهیز کار بود» (وَ کانَ تَقِیًّا). و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می‌کرد.

نکات آیه

۱- خداوند، روحیه رحمت و عطوفتى ژرف به یحیى عطا نمود. (ءاتینه ... و حنانًا من لدنّا) «حنان» مصدر و به معناى شفقت و مهربانى است (مصباح). تنوین آن براى تفخیم است. این کلمه عطف بر «الحکم» - در آیه قبل - است.

۲- خداوند، منبع مهر و شفقت و عطاکننده آن به برخى از بندگان برگزیده خود (و حنانًا من لدنّا) «من لدنّا» بیانگر این است که عطوفت عطا شده به یحیى برگرفته از ترحم و عطوفت ذات اقدس است.

۳- ارزش والاى برخوردارى انسان از روحیه عطوفت و دل سوزى (و حنانًا من لدنّا)

۴- یحیى(ع) از مقربان درگاه خداوند و محبوب او بود. (و حنانًا من لدنّا) در باره مهر اعطایى به حضرت یحیى(ع) چهار تصور وجود دارد که وصف «حناناًمن لدنّا» با تمام آنها سازگار است: مهر خداوند یا مردم به یحیى(ع) و مهر آن حضرت به خداوند یا مردم، دربرداشت یاد شده، مهرورزى خداوند به آن حضرت مورد نظر است.

۵- یحیى(ع)، در پرتو اراده خداوند، از محبت عمیق مردم نسبت به خویش برخوردار بود. (و حنانًا من لدنّا) در این برداشت، مراد از «حناناً» محبت مردم نسبت به یحیى(ع)، دانسته شده است.

۶- محبت و دل سوزى عمیق نسبت به دیگران، از ضرورى ترین و مطلوب ترین صفات رهبران الهى است. (و حنانًا من لدنّا) با توجه به این که «حناناً» اولین صفتى است که پس از «آتیناه الحکم» ذکر شده است، مطلب فوق از آن استفاده مى شود.

۷- یحیى(ع) درپرتو عنایت هاى خداوند، دوست دار او و سرشار از اشتیاق به وى بود. (حنانًا من لدنّا) دراین برداشت، وصف «حناناً» بیانگر مهر و محبتى است که خداوند آن رانسبت به خود، به یحیى(ع) عطا فرموده است.

۸- حضرت یحیى(ع) در پرتو عنایات خاص خداوند، از شایستگى و رشد و تکاملى ویژه، برخوردار بود. (ءاتینه ... و زکوة) «زکاة» در معانى «شایستگى» و «پاکى» و «رشد کردن» و «خجستگى» و «تمجید» استعمال شده است (لسان العرب). در هر مورد، معنا یا معانى مناسب آن، مورد نظر خواهد بود.

۹- حضرت یحیى(ع)، تقوایى مستمر و همیشگى داشت. (و کان تقیًّا) «تقیّاً» صفت مشبهه از «وقى» و دال بر رسوخ و ثبوت است. «کان» نیز در موارد بسیارى بر حالتى ثابت در «اسم» خود دلالت مى کند. بنابراین «و کان تقیّاً»، یعنى یحیى پیوسته و مداوم، پرهیزکار بود.

۱۰- تقوا و پرهیزکارى یحیى(ع)، زمینه ساز برخوردارى وى از حکمت، محبت الهى و تکامل معنوى بود. (و حنانًا من لدنّا و زکوة و کان تقیًّا) با توجه به تفاوت سیاق «و کان تقیّاً» با تعابیر قبلى آیه (و آتیناه الحکم...) که در این جا تقوا را به خود یحیى نسبت داده و در آن موارد حکم، حنان و زکات را به خدا، روشن مى شود که تقوا به عنوان عمل نفسى یحیى، زمینه ساز برخوردارى وى از عطایاى الهى بوده است.

۱۱- حضرت یحیى(ع)، در عمل به کتاب آسمانى خود و انجام مسؤولیت اجراى احکام الهى، کمترین کوتاهى روا نداشت. (و کان تقیًّا) متعلق «تقیّاً» به قرینه آیه قبل، مسؤولیت هایى است که متوجه یحیى شده بود. او آن تکالیف را به گونه اى عمل کرد که براى خود «وقایه» و «حفاظى» از عذاب الهى قرار داد.

۱۲- رعایت تقواى الهى، زمینه ساز رشد و تکامل انسان (زکوة و کان تقیًّا)

روایات و احادیث

۱۳- «عن أبى عبداللّه (ع) فى قوله تعالى: «حناناً من لدنّا» قال: إنّه کان یحیى إذا دعا قال فى دعائه: «یاربّ یااللّه» ناداه اللّه من السماء لبیک یا یحیى سل حاجتک ; از امام صادق(ع) روایت شده که در باره سخن خدا: «و حناناً من لدنّا» فرمود: همانا یحیى زمانى که دعا مى کرد، در دعایش مى گفت: اى پروردگار اى خدا! خدا از آسمان به او ندا مى داد لبیک اى یحیى! حاجت خود را بخواه».[۱]

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۳
  • برگزیدگان خدا: مهربانى برگزیدگان خدا ۲
  • تقوا: آثار تقوا ۱۲
  • تکامل: زمینه تکامل ۱۲
  • خدا: آثار اراده خدا ۵; عطایاى خدا ۱، ۲، ۸
  • رهبران دینى: صفات رهبران دینى ۶; مهربانى رهبران دینى ۶
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۷
  • محبان خدا ۷:
  • محبوبان خدا ۴:
  • مهربانى: ارزش مهربانى ۳; منشأ مهربانى ۲
  • یحیى(ع): آثار تقواى یحیى(ع) ۱۰; تداوم تقواى یحیى(ع) ۹; تقرب یحیى(ع) ۴; تکامل یحیى(ع) ۸; دعاى یحیى(ع) ۱۳; زمینه تکامل یحیى(ع) ۱۰; زمینه حکمت یحیى(ع) ۱۰; زمینه محبوبیت یحیى(ع) ۱۰; عمل به تکلیف یحیى(ع) ۱۱; عواطف یحیى(ع) ۱; فضایل یحیى(ع) ۵، ۸، ۹; محبت یحیى(ع) ۷; محبوبیت یحیى(ع) ۴; منشأ محبت به یحیى(ع) ۵; مهربانى یحیى(ع) ۱

منابع

  1. محاسن برقى، ج ۱، ص ۳۵، ب ۲۵، ح ۳۰; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۲۶، ح ۳۶.