لقمان ٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَنْ‌ يُسْلِمْ‌ وَجْهَهُ‌ إِلَى‌ اللَّهِ‌ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ‌ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‌ وَ إِلَى‌ اللَّهِ‌ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ

ترجمه

کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست.

|و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند، قطعا به محكم‌ترين دستاويز چنگ زده، و عاقبت كارها به سوى خداست
و هر كس خود را -در حالى كه نيكوكار باشد- تسليم خدا كند، قطعاً در ريسمان استوارترى چنگ درزده، و فرجام كارها به سوى خداست.
و هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکم‌ترین رشته الهی چنگ زده است، و (بدانید که) پایان کارها به سوی خداست.
و هرکس همه وجود خود را به سوی خدا کند در حالی که نیکوکار باشد بی تردید به محکم ترین دستگیره چنگ زده است؛ و سرانجام و عاقبت همه کارها فقط به سوی خداست.
هر كه روى خويش به خدا كند و نيكوكار باشد هرآينه به دستگيره استوارى چنگ زده است، و پايان همه كارها به سوى خداست.
و هر کس روی دلش را به سوی خداوند نهد و نیکوکار باشد، به راستی که دست در دستاویز استواری زده است، و سرانجام کارها با خداوند است‌
و هر كه روى خويش به خداى يكتا سپارد- دين و عمل و طاعت خود را براى خدا خالص سازد- و نيكوكار باشد پس براستى به دستاويز استوار چنگ زده است، و سرانجام [و بازگشت‌] كارها به سوى خداست.
کسی که (دل به خدا دهد و) مطیعانه رو به خدا کند، در حالی که نیکوکار باشد، به دستاویز بسیار محکمی چنگ زده است. سرانجام همه‌ی کارها به خدا بازگشت داده می‌شود (و حسنات را پاداش، و سیّئات را پادافره می‌دهد).
و هر کس (چهره‌ی خود را) - در حالی‌که نیکوکار باشد- برای خدا تسلیم کند، همواره با پایدارترین چنگ‌آویز (خود را) نگهبانی کرده. و فرجام کارها تنها سوی خداست.
و آنکه تسلیم کند روی خود را بسوی خدا و او است نکوکار همانا پناه جست به دستاویزی استوار و بسوی خدا است فرجام کارها

Whoever submits himself wholly to Allah, and is a doer of good, has grasped the most trustworthy handle. With Allah rests the outcome of all events.
ترتیل:
ترجمه:
لقمان ٢١ آیه ٢٢ لقمان ٢٣
سوره : سوره لقمان
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُسْلِمْ وَجْهَهُ»: مراد خلوص در عبادت است (نگا: بقره / نساء / . «إِسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی»: (نگا: بقره / .


نزول

ابن شهر آشوب از سفیان بن عیینة او از زهرى و او از انس بن مالک روایت کند که این آیه درباره امام على مرتضى علیه‌السلام نازل شده زیرا او نخستین کسى بود که ایمان خود را خالص از براى خداوند قرار داد در حالتى که نیکوکار نیز بوده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22»

و هر كس روى خود را (به حقيقت) به سوى خدا كند، در حالى كه نيكوكار باشد، پس بى ترديد به دستگيره (و رشته‌ى) محكمى چنگ زده، و پايان همه‌ى كارها به سوى اوست.

جلد 7 - صفحه 274

نکته ها

در قرآن يكصد و چهل مرتبه، كلماتى از ريشه‌ى «سلم» بكار رفته و واژه‌هايى همچون سلام، اسلام و مسلم از اين مادّه است.

در آيه قبل خوانديم كه گروهى از مردم به نياكان منحرف خود دل‌بسته وبه آنان رومى‌كنند؛ در اين آيه مى‌خوانيم: نيكان و پاكان، به خداى متعال دل مى‌بندند و به سوى او رو مى‌كنند.

در آيه قبل، دعوت شيطان از مردم و كشاندن آنان به سوى دوزخ مطرح شد؛ اين آيه راه نجات از وسوسه‌هاى شيطان را تسليم خدا شدن و انجام كار نيك مى‌داند.

تسليم غير خدا بودن، بردگى و اسارت است، ولى تسليم خدا بودن، آزادى و رشد است.

چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً» «1» راستى اگر تمام هستى تسليم خدايند، چرا ما نبايد تسليم او باشيم؟! قرآن مى‌فرمايد: «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» آيا به سراغ غير خدا مى‌رويد در حالى كه هر كس در آسمان‌ها و زمين است، تسليم اوست.

خداوند، فرمانِ تسليمِ بشر را صادر فرموده است، «فَلَهُ أَسْلِمُوا» «3» پيامبر نيز بايد تسليم خدا باشد، «أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ» «4» در اين آيه نيز مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌» هر نيكوكارى كه خالصانه جهت‌گيرى الهى داشته باشد، به ريسمان محكمى چنگ زده است. در آيه‌اى ديگر مى‌خوانيم: «مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» «5» نيكوكارى كه خالصانه، تسليم خدا باشد، پاداشى تضمين شده دارد. يا مى‌خوانيم: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» «6» چه كسى بهتر است از آنكه خود را تسليم خدا كرده است.

انسان براى نجات و پيروزى خود، تكيه‌گاه‌هاى متعدّدى انتخاب مى‌كند و به ريسمان‌هاى گوناگونى چنگ مى‌زند، مانند: قدرت، ثروت، مقام، فاميل، دوست، نَسَب و ... ولى همه‌ى اين طناب‌ها روزى پاره مى‌شوند و اين تكيه‌گاه‌ها كارايى خود را از دست مى‌دهند. تنها چيزى‌


«1». جنّ، 14.

«2». آل‌عمران، 83.

«3». حج، 34.

«4». انعام، 14.

«5». بقره، 112.

«6». نساء، 125.

جلد 7 - صفحه 275

كه پايدار، ماندگار و عامل نجات است، چنگ‌زدن به ريسمان محكم الهى و تسليم بودن در برابر او و انجام اعمال صالح است.

در روايات مى‌خوانيم: رهبران معصوم و اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام و علاقه و مودّت آنان، ريسمان محكم الهى و عروةالوثقى مى‌باشند. «نحن العروة الوثقى» «1»، «العروة الوثقى المودة لآل محمد» «2»

پیام ها

1- تسليم خدا شدن، يك امر اختيارى است و اكراه و اجبارى وجود ندارد. «مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ»

2- تسليم خدا بودن، بايد با عمل همراه باشد. يُسْلِمْ‌ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌

3- نيكوكار بودن، به تنهايى كافى نيست، اخلاص در عمل هم لازم است. يُسْلِمْ وَجْهَهُ‌ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌

4- معنويات را با تمثيل و تشبيه به محسوسات و ماديّات بيان كنيم. (عملِ خالصانه، به ريسمانى محكم تشبيه شده است). «عروة الوثقى»

5- با توجّه به معاد و تفّكر درباره‌ى آينده، راه خود را انتخاب كنيم. «وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»

6- آفرينش، همه به يك سوى و يك هدف روانه است. «وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22»

وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ‌: و هر كه تفويض نمايد و تسليم كند امر خود را بدرگاه خدا و توكل نمايد بالكليه به خدا، وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌: و حال آنكه نيكوكار باشد در عمل خود، يعنى موحد باشد؛ چه نيكوئى عمل، فرع ايمان است. 2-

جلد 10 - صفحه 356

عمل او بر وجه اخلاص باشد بدون شايبه ريا و سمعه. 3- مطيع و منقاد الهى باشد در جميع اوامر و نواهى كه متضمن علم به احكام و عمل به آن باشد. فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌: پس به تحقيق دست زده و آويخته به دست آويز محكم، وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ: و بسوى حق تعالى است و راجع به او باشد سر انجام همه كارها بر وجهى كه هيچكس را تصرف نيست به امر و نهى مگر ذات احديت سبحانى. يا آنكه نزد حق تعالى است همه ثواب‌ها و عقاب اعمال، يا عاقبت همه كس به خدا باشد.

تبصره: آيه شريفه تشبيه معقول است در انقطاع از غير و توكل و تسليم حق تعالى، يعنى چنانچه شخصى بخواهد صعود نمايد به قله كوهى، متمسك شود به ريسمان محكمى كه چنگ زند در آن و با كمال اعتماد بدون ترس خود را به مقصد رساند، همچنين كسى كه واقعا به تمام جهت متوجه حق شود با ايمان و اعتقاد كامل و تسليم امر الهى گردد، هر آينه تمسك جسته به دستاويز محكم كه رابطه و وصله الهى است و در عالم حقيقت عروه محكمى بالاتر از آن نخواهد بود.

نكته: تعديه اسلام به «الى» مفيد معنى توكل و تفويض است و تسليم نفس و امر به غير چنانكه به اين مفسر شد. (كما يقال اسلم المتاع و سلّمه الى الرّجل اذا دفع اليه) و تعديه آن به «ل» چنانكه در كريمه (بلى من اسلم للّه) واقع شده به جهت افاده معنى اخلاص است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‌ عَذابِ السَّعِيرِ «21» وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22» وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «23» نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى‌ عَذابٍ غَلِيظٍ «24» وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25»


جلد 4 صفحه 279

ترجمه‌

و چون گفته شود بايشان كه پيروى كنيد آنچه را كه فرستاد خدا گويند بلكه پيروى ميكنيم آنچه را كه يافتيم بر آن پدران خود را آيا و اگر چه بوده باشد شيطان كه بخواند آنها را بسوى آتش سوزان‌

و كسيكه واگذارد روى دل خود را بسوى خدا با آنكه نيكوكار باشد پس بتحقيق چنگ زده است در دستگيره محكم و بسوى خدا است سر انجام كارها و كسيكه كفر ورزد

پس نبايد غمگين سازد تو را كفرش بسوى ما است بازگشت آنان پس خبر ميدهيمشان بآنچه كردند همانا خدا دانا است بآنچه در سينه‌ها است‌

كامياب ميگردانيمشان اندكى پس ناچار ميسازيمشان بسوى عذابى سخت‌

و هر آينه اگر بپرسى از آنان كيست كه آفريد آسمانها و زمين را هر آينه ميگويند البته خدا بگو ستايش مر خدا را است بلكه بيشترشان نميدانند

تفسير

خداوند متعال در تعقيب مجادله كفار كه در آيه سابقه اشاره بآن شد فرموده و چون ايمان بخداى يگانه و كتاب او بر آنها عرضه شود گويند ما پيرو دين پدرانمان هستيم كه پرستش بت مى‌نمودند و معلوم ميشود مبناى عقائدشان تقليد است و بايد از آنها سؤال شود بطور انكار كه آيا پيرو پدرانشان هستند اگر چه آن پيروى شيطان و موجب دخول در آتش سوزان جهنّم باشد قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه او نضر بن حارث بود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله باو فرمود متابعت كتاب خدا را بنما گفت متابعت دين پدران خود را مينمايم و مقصود مذمّت اهل شرك است و بيان انحصار تمسّكشان بتقليد آباء و پس از آن مدح اهل ايمانرا فرموده باين بيان كه و كسيكه واگذارد امور خود را كه در پيش دارد بخدا و بشراشر وجود خود متوجّه بامتثال احكام خدا شود و كار خوب انجام دهد متمسّك بدستاويز محكم الهى شده كه محكم‌ترين دستاويز است و قمّى ره نقل نموده كه مراد ولايت است و عاقبت و سر انجام تمام امور بخدا و اختيار و پاداش او است و كسيكه كافر شود نبايد كفر او موجب حزن و دلتنگى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم گردد چون ضرر تكذيب او بخودش ميرسد و صدق حضرت ظاهر ميگردد و بازگشت كفّار و ساير خلق بحكم خداوند و حضور در پيشگاه معدلت او است همه را بمجازات اعمالشان خواهد رسانيد همانا خداوند از باطن آنها و


جلد 4 صفحه 280

كينه‌هائيكه در سينه دارند آگاه است چند روزى در دنيا آنها را مهلت ميدهد و از متاع آن بهره‌مند ميفرمايد و پس از آن باجبار وارد جهنّم نموده بعذاب سخت و سنگين آن گرفتارشان خواهد فرمود عجب در آنستكه اين مشركين بالفطره موحّدند لذا اگر از آنها بپرسى كيست خالق آسمانها و زمين بدون درنگ ميگويند خداى يگانه و با وجود اين در مقام پرستش و ستايش بوسوسه شيطان بت‌پرست شده‌اند پس بايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم حمد نمايد خدا را بر آنكه دين او را دين فطرى قرار داد و منكرين او را ملزم بتصديق او و اقرار ببطلان مسلك خودشان فرمود و صدق او را بر همه ظاهر ساخت چون پر واضح است كه اگر خالق آسمانها و زمين خداى يگانه باشد خورشيد و ماه و ستارگان و ملائكه و بتها همه مخلوق اويند و با وجود خالق پرستش مخلوق سزاوار نيست ولى بيشتر آنها علم باين لازم بيّن ندارند و نميدانند كه اين اقرار است از آنها ببطلان مرامشان و فساد كردارشان.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يُسلِم‌ وَجهَه‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ هُوَ مُحسِن‌ٌ فَقَدِ استَمسَك‌َ بِالعُروَةِ الوُثقي‌ وَ إِلَي‌ اللّه‌ِ عاقِبَةُ الأُمُورِ «22»

و كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ تسليم‌ رو بخدا ميرود و نيكوكار ‌هم‌ هست‌ ‌پس‌ چنگ‌ زده‌ ‌است‌ بريسمان‌ محكم‌ الهي‌ و بسوي‌ ‌او‌ ‌است‌ عاقبت‌ كارها و برگشت‌ باو ميكند.

وَ مَن‌ يُسلِم‌ وَجهَه‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ ‌يعني‌ كسي‌ ‌که‌ رو بخدا رود و توجه‌ باو داشته‌ ‌باشد‌ بايمان‌ ‌به‌ وحدانيت‌ ‌او‌ و معرفت‌ بانبياء ‌او‌ و معتقد بعقائد حقه‌ و اعراض‌ ‌از‌ عقائد و مذاهب‌ باطله‌ ‌که‌ قلبا متوجه‌ ‌او‌ ‌باشد‌.

وَ هُوَ مُحسِن‌ٌ باعمال‌ حسنه‌ و اخلاق‌ فاضله‌ و تقواي‌ ‌از‌ مخالفت‌ و معصيت‌ ‌او‌.

فَقَدِ استَمسَك‌َ بِالعُروَةِ الوُثقي‌ ريسمان‌ بمحكم‌ الهي‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار بسيار و زيارات‌ ائمه‌ عروة الوثقاي‌ الهي‌ ‌را‌ بامير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ تفسير كرده‌اند و ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ صفحه‌ 20 ‌در‌ جمله‌ فَمَن‌ يَكفُر بِالطّاغُوت‌ِ وَ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ فَقَدِ استَمسَك‌َ بِالعُروَةِ الوُثقي‌ لَا انفِصام‌َ لَها بيان‌ ‌آن‌ ‌را‌ كرده‌ايم‌.

وَ إِلَي‌ اللّه‌ِ عاقِبَةُ الأُمُورِ مرجع‌ تمام‌ امور بسوي‌ تو ‌است‌ كيست‌ ‌که‌ عواقب‌ امور ‌او‌ بخير ميشود و بمثوبات‌ تو نائل‌ ميگردد و كيست‌ ‌که‌ عاقبتش‌ بشر ميشود و بعقوبات‌ تو گرفتار ميگردد.

«اللهم‌ اجعل‌ عواقب‌ امورنا خيرا بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌ صل‌ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و اله‌».

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- سپس به بیان حال دو گروه مؤمن خالص و کفار آلوده پرداخته، آنها را در مقایسه با یکدیگر و مقایسه با آنچه در مورد پیروان شیطان و مقلدان کور و کر نیاکان بیان کرده، مورد توجه قرار داده، می‌گوید: «کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکو کار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده» و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است (وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی).

چنگ زدن به دستگیره محکم، تشبیه لطیفی از این حقیقت است که انسان برای نجات از قعر درّه مادّیگری و ارتقا به بلندترین قلّه‌های معرفت و معنویت و روحانیت نیاز به یک وسیله محکم و مطمئن دارد این وسیله چیزی جز ایمان و عمل صالح نیست، غیر آن، همه پوسیده و پاره شدنی و مایه سقوط و مرگ است، علاوه بر این آنچه باقی می‌ماند این وسیله است، و بقیه همه فانی و نابود شدنی! لذا در پایان آیه می‌فرماید: «و عاقبت همه کارها به سوی خداست» (وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ).

در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام از پیامبر گرامی اسلام چنین آمده:

«بعد از من فتنه‌ای تاریک و ظلمانی خواهد بود تنها کسانی از آن رهایی می‌یابند که به عروة الوثقی چنگ زنند، عرض کردند: ای رسول خدا! عروة الوثقی چیست؟

فرمود: ولایت سید اوصیا است.

ج3، ص563

عرض کردند: یا رسول اللّه سید اوصیا کیست؟

فرمود: امیر مؤمنان.

عرض کردند: امیر مؤمنان کیست؟

فرمود: مولای مسلمانان و پیشوای آنان بعد از من.

باز برای این که پاسخ صریحتری بگیرند، عرض کردند: او کیست؟

فرمود: برادرم علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.

روایات دیگری نیز در همین زمینه که منظور از «عروة الوثقی» دوستی اهل بیت علیهم السّلام یا دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله یا امامان از فرزندان حسین علیه السّلام است نقل شده.

بارها گفته‌ایم که این تفسیرها بیان مصداقهای روشن است، و منافات با مصادیق دیگری همچون توحید و تقوا و مانند آن ندارد.

نکات آیه

۱ - تسلیم شدن کامل در برابر خدا، همراه با عمل نیک، چنگ زدن به ریسمان محکم الهى است (و من یسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقى) «وجه» به معناى «صورت»، کنایه از توجه کامل است; چون صورت مهم ترین عضو بدن است که در گرایش ها و تلاش هاى انسان، نقش ایفا مى کند.

۲ - اخلاص و عمل نیک، تضمین کننده فرجامى نیک است. (و من یسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسک ...و إلى اللّه عقبة الأُمور)

۳ - تسلیم محض شدن در برابر خدا و اطاعت بى چون و چرا از او، تضمین کننده فرجام نیک (و من یسلم وجهه إلى اللّه ... و إلى اللّه عقبة الأُمور)

۴ - ارزش مندى عمل نیک، به تسلیم محض بودن در برابر خدا است. (یسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقى)

۵ - انسان، داراى نقشى تعیین کننده در سرنوشت خویش است. (و من یسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقى)

۶ - چنگ زدن به ریسمان محکم الهى، فرجامى خوش دارد. (فقد استمسک بالعروة الوثقى و إلى اللّه عقبة الأُمور) «و إلى اللّه عاقبة الأُمور» در مقام تعلیل براى «فقد استمسک...» است و کنایه از فلاح و رستگارى است.

۷ - فرجام همه کارها، به دست خدا و تحت اراده و تصمیم او است. (و إلى اللّه عقبة الأُمور)

۸ - توجه به بازگشت همه امور به خداوند، برانگیزاننده انسان به تسلیم شدن کامل در برابر او است. (و من یسلم وجهه إلى اللّه ... و إلى اللّه عقبة الأُمور) ذکر «و إلى اللّه عاقبة الأُمور» پس از بیان نتیجه تسلیمِ همراه احسان (فقد استمسک...)، مى تواند به منظور ایجاد انگیزه در انسان باشد تا او، براى به دست آوردن عاقبت پسندیده، به دنبال مقام تسلیم برود.

۹ - همه امور هستى، در حرکت به سوى هدفى واحد است. (و إلى اللّه عقبة الأُمور)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: هدفدارى آفرینش ۹
  • احسان: آثار احسان ۱، ۲; ارزش احسان ۴
  • اخلاص: آثار اخلاص ۲
  • اعتصام: آثار اعتصام به حبل الله ۶; اعتصام به حبل الله ۱
  • امور: منشأ فرجام امور ۷
  • انسان: نقش انسان ۵
  • انقیاد: آثار انقیاد ۳; اهمیت انقیاد ۴
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۸
  • تسلیم: آثار تسلیم ۱، ۳; اهمیت تسلیم ۴; زمینه تسلیم ۸
  • ذکر: ذکر بازگشت به خدا ۸
  • رفتار: پایه هاى رفتار ۸
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۵
  • فرجام: تضمین حسن فرجام ۲، ۳; عوامل حسن فرجام ۶

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.