طه ٥١

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ فَمَا بَالُ‌ الْقُرُونِ‌ الْأُولَى‌

ترجمه

گفت: «پس تکلیف نسلهای گذشته (که به اینها ایمان نداشتند) چه خواهد شد؟!»

|گفت: پس سرنوشت مردمان نخستين كه [ايمان نياوردند] چه مى‌شود
گفت: «حال نسلهاى گذشته چون است؟»
فرعون گفت: پس حال اقوام سلف (که خداشناس و خداپرست نبودند) چیست؟
فرعون [به جای دنبال کردن بحث خداشناسی، مطلب را منحرف کرد و] گفت: پس حال امت های پیشین چگونه است؟
گفت: حال اقوامى كه از اين پيش مى‌زيسته‌اند چيست؟
گفت پس سرنوشت اقوام پیشین چه می‌شود؟
گفت: پس حال مردمان پيشين چيست.
(فرعون) گفت: پس حال و وضع مردمان گذشته چه شده است؟ (اگر آن گونه باشد که تو می‌گوئی، پس چرا زنده نگشته‌اند و با ایشان حساب و کتاب نشده است؟ ما که کسی را ندیده‌ایم که زنده‌اش کرده، و به دوزخ یا بهشت فرستاده باشند).
گفت: «پس نسل‌های گذشته را چه خاطره‌ی مهمی بود (که کافر بوده‌ا‌ند)؟»
گفت پس چیست حال قرنهای پیشین‌

He said, “What about the first generations?”
ترتیل:
ترجمه:
طه ٥٠ آیه ٥١ طه ٥٢
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَالُ»: حال و وضع. کار و بار (نگا: یوسف / ، محمّد / و. «الْقُرُونِ»: جمع قَرْن، مراد مردمان هم‌عصرِ اعصار و ازمنه است (نگا: انعام / .


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ «51»

(فرعون) گفت: پس حال نسل‌هاى پيشين چگونه است؟!

نکته ها

«بالُ» به معناى فكر است، ولى به معناى حال نيز بكار مى‌رود.

آنچه در نزد فرعون مطرح بود، ربوبيّت است، نه الوهيت و خالقيت، زيرا او ادعاى خالقيت نمى‌كرد و خود نيز الهه داشت؛ «وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ» «1» و ساير كفّار نيز «اللَّهُ» را بعنوان خالق قبول داشتند، وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ* ... لَيَقُولُنَّ اللَّهُ‌ «2»*، بلكه ادعاى فرعون، رهبرى و حاكميّت مطلقه خودش بود، از اين روى موسى عليه السلام در جواب فرمود:

خالق، مدبّر و حاكم هستى يكى است.

همه‌ى انبيا مردم را دعوت به توحيد كرده و تنها راه كمال و هدايت را از جانب خدا دانسته‌اند: حضرت ابراهيم عليه السلام فرمود: «الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ» «3»، خدايى كه مرا آفريد پس او مرا هدايت كرد. موسى عليه السلام فرمود: «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» «4» او به هر چيز آفرينش داده و هدايت كرد و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله فرمود: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى، وَ الَّذِي قَدَّرَ


«1». اعراف، 127.

«2». عنكبوت، 61.

«3». طه، 50.

«4». شعراء، 78.

جلد 5 - صفحه 351

فَهَدى‌» «1» خدايى كه آفريد سپس تعديل كرد وكسى كه اندازه گرفت‌وهدايت كرد.

رهبرى حركت وقيام با موسى عليه السلام بود. «يا مُوسى‌» اگر چه موسى و هارون به سوى‌فرعون رفتند و او ابتدا گفت: «فَمَنْ رَبُّكُما»، ولى رهبر موسى بود، لذا فرعون بلافاصله اضافه كرد: «يا مُوسى‌».

پیام ها

1- آنچه مورد ادّعا و نزاع است، ربوبيّت خداوند است، نه خالقيّت. «فَمَنْ رَبُّكُما»

2- روحيّه‌ى استكبار و غرور طاغوتى حتّى در گفتار و شيوه‌ى سؤال نيز مشهود است. به جاى اينكه بپرسد «مَن ربّى»، گفت: «فَمَنْ رَبُّكُما»

3- ما از خداوند طلبى نداريم، هر چه هست عطاى اوست. «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ»

4- خداوند يكتا، هم مى‌آفريند و هم با هدايت تكوينى اداره مى‌كند. «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» (آرى او پس از آفرينش، راه ادامه‌ى زندگى و كمال را نيز در آنان قرار داده است. «ثُمَّ هَدى‌»)

5- خداوند به هر موجودى، آفرينش كامل و ويژگى‌هايى متناسب با او عطا كرده است. «خَلْقَهُ»

6- لازمه‌ى ربوبيت الهى، هدايت اوست. رَبُّنَا ... ثُمَّ هَدى‌

7- ربوبيّت، حقِ كسى است كه آفريدگار است. «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ»

8- همه‌ى موجودات، مشمول هدايت الهى هستند. تمام قوانين حاكم بر هستى و غرايز موجود در انسان‌ها و حيوانات، از هدايت الهى است. «خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌»

9- در برابر منطق نبايد به راه نياكان تكيه كرد. «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌»

موسى عليه السلام با منطق سخن مى‌گويد ولى فرعون، مسير بحث را به تاريخ مى‌كشاند، تا عواطف مردم را تحريك كند. «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌»


«1». اعلى، 2- 3.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 352

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ (51)

قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌: گفت پس چيست حال اهل قرنهاى گذشته مانند قوم نوح و عاد و ثمود كه خداى تو را پرستش و ستايش ننمودند. يعنى آيا ايشان بعد از موت، در سعادت و دولتند يا در شقاوت و نكبت. بدرستى كه آنها اقرار ننمودند به خداى تو بلكه بت‌پرست بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‌ (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌ (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‌ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ (49)

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‌ (54)

مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‌ (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى‌ (56)

ترجمه‌

- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را

گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مى‌بينم‌

پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزه‌اى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت‌

همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد

گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى‌

گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود

گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌

گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند

آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون‌

بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها

از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون‌


جلد 3 صفحه 509

ميآوريم شما را بار ديگر

و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.

تفسير

- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مى‌بينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آورده‌ايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزه‌اى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق‌


جلد 3 صفحه 510

است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهره‌مند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفته‌اند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد


جلد 3 صفحه 511

شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحه‌اند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ فَما بال‌ُ القُرُون‌ِ الأُولي‌ (51)

‌گفت‌ فرعون‌ ‌پس‌ چه‌ ‌بود‌ حال‌ امم‌ سابقه‌ و قرنهاي‌ ماضيه‌! كانّه‌ فرعون‌ اعتراض‌ كرد بموسي‌ ‌که‌ آمده‌ايد مرا دلالت‌ كنيد بمعرفت‌ بپروردگار ‌خود‌ ‌پس‌ چرا قرون‌ سابقه‌ مثل‌ قوم‌ نوح‌ و هود و صالح‌ و لوط و شعيب‌ و ‌غير‌ اينها ‌با‌ اينكه‌ بت‌ پرست‌ و مشرك‌ و كافر بخداي‌ ‌شما‌ بودند ‌در‌ دنيا زندگاني‌ كردند و تمام‌ وسائل‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ فراهم‌ ‌بود‌ و سالهاي‌ دراز برپاست‌ و عزّت‌ و دولت‌ گذرانيدند و رفتند ‌ما ‌هم‌ مثل‌ ‌آنها‌ ولي‌ غافل‌ ‌بود‌ ‌از‌ بلاهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ متوجّه‌ شد ‌در‌ اثر تكذيب‌ انبياء ‌خود‌ قوم‌ نوح‌ بغرق‌ هلاك‌ شدند قوم‌ هود بياد ‌از‌ ‌بين‌ رفتند قوم‌ صالح‌ بصيحه‌ و صاعقه‌ قوم‌ لوط ‌با‌ مطار حجاره‌ و خسف‌ و قوم‌ شعيب‌ بنزول‌ عذاب‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ گمان‌ كرد ‌که‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ عزّت‌ و دولت‌ و رياست‌ باقي‌ ميماند و چون‌ عمر طولاني‌ داشت‌ سيصد سال‌ دعوايي‌ خدايي‌ داشت‌ گمان‌ بلاء و هلاكت‌ ‌در‌ ‌خود‌ نميبرد (لطف‌ حق‌ ‌با‌ تو مداراها كند

جلد 13 - صفحه 43

چون‌ ‌که‌ ‌از‌ حدّ بگذرد رسوا كند).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 51)- فرعون با شنیدن این جواب جامع و جالب، سؤال دیگری، مطرح کرد، «گفت: (اگر چنین است) پس تکلیف پیشینیان ما چه خواهد شد؟» (قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولی).

نکات آیه

۱ - تاریخ گذشته مصر (قبل از فرعون معاصر موسى) شاهد زندگى اقوامى بود که گرفتار شرک ربوبى بوده و معتقد به ربوبیت خالق هستى نبودند. (من ربّکما ... ربّنا الذى ... فما بال القرون الأُولى ) «قرن»; یعنى، اهل یک زمان و «بال» به معناى «حال» است (قاموس); «أولى» نیز مؤنث «أوّل» است و مقصود از «قرون أولى»، مصریان قبل از فرعون است.

۲ - فرعون با مطرح ساختن شرک ربوبى اقوام گذشته، براى موسى(ع) به استبعاد و القاى شبهه در مورد توحید ربوبى پرداخت. (قال فما بال القرون الأُولى )

۳ - چگونگى برخورد خداوند با اقوام غیر مؤمن گذشته، پرسش فرعون از موسى(ع) (أنّ العذاب على من کذّب ... فما بال القرون الأُولى ) چون در آیات گذشته، موسى(ع) سخن از امنیت پیروان هدایت و عذاب تکذیب کنندگان به میان آورد، سؤال فرعون به منظور اظهار نظر موسى(ع) در باره حال نسل هاى پیشین بوده است. انگیزه او از این پرسش مى تواند تحریک نسل حاضر در برابر پاسخ موسى(ع) به معذَّب بودن پدرانشان باشد. طفره رفتن موسى(ع) از جواب صریح، این احتمال را تقویت مى کند.

۴ - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پیشینیان، نظر موسى(ع) را در مورد آنان جویا شد. (قال فما بال القرون الأُولى ) سؤال فرعون از حال پیشینیان، پس از گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من کذّب) از ناباورى او حکایت دارد; زیرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

۵ - فرعون با طرح پرسش از موسى(ع) در باره وضعیت اقوام گذشته، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت. (من ربّکما ... الذى أعطى کلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى ) ممکن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته، صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاویه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنین بحثى، نقشه او را خنثى کرده است.

۶ - فرعون با استناد به عقاید و افکار اقوام گذشته، سعى در مقابله با موسى(ع) و تثبیت حقانیت شرک داشت. (قال فما بال القرون الأُولى ) تمسّک فرعون به افکار پیشینیان و این که اگر رسالت موسى حق است، چرا براى اقوام گذشته چنین رسولى نیامد و چرا آنها عذاب نشدند، نشان مى دهد که در دیدگاه او، پذیرفته هاى نسل هاى قبل، صحیح و قابل تبعیت است.

۷ - تاریخ گذشتگان و تحلیل آن، دست آویز کافران و ناباوران به معارف الهى، براى رد و انکار ایمان و توحید (قال فما بال القرون الأُولى )

موضوعات مرتبط

  • اقوام پیشین: پرسش از عذاب اقوام پیشین ۴; تاریخ اقوام پیشین ۱; مشرکان اقوام پیشین ۲
  • تاریخ: سوءاستفاده از تاریخ ۷
  • توحید: عوامل تکذیب توحید ۷
  • خدا: پرسش از برخورد خدا با مشرکان ۳; مکذبان عذابهاى خدا ۴
  • فرعون: پرسش فرعون ۳، ۴; شبهه افکنى فرعون ۲; شرک فرعون ۲، ۶ ; فرعون و عقیده اقوام پیشین ۶; فرعون و موسى(ع) ۳، ۶ ; فلسفه پرسش فرعون ۵; کتمان ذلت فرعون ۵
  • کافران: بهانه جویى کافران ۷
  • مصرباستان : تاریخ مصرباستان ۱; مشرکان مصرباستان ۱
  • موسى(ع): پرسش از موسى(ع) ۳، ۴، ۵; قصه موسى(ع) ۳، ۵، ۶; مبارزه با موسى(ع) ۶

منابع