ص ٤٩

از الکتاب
کپی متن آیه
هٰذَا ذِکْرٌ وَ إِنَ‌ لِلْمُتَّقِينَ‌ لَحُسْنَ‌ مَآبٍ‌

ترجمه

این یک یادآوری است، و برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است:

|[اين‌] ياد كردى است، و قطعا براى پرهيزكاران بازگشتگاهى نيكوست
اين يادكردى است، و قطعاً براى پرهيزگاران فرجامى نيك است.
این آیات پند و یاد آوری (نیکان) است، و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است.
این [سرگذشت های سازنده] یادآوری و پند است؛ و بی تردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود.
اين قرآن پندى است، و پرهيزكاران را بازگشتى نيكوست؛
این یاد کردی است و پرهیزگاران را نیک سرانجامی است‌
اين [قرآن‌] يادكرد و پندى است، و هر آينه پرهيزگاران را بازگشتى نيكو- سرانجامى نيك- است،
این (فرازهائی را که از خصال و مقامات انبیاء گذشته برشمردیم، تنها) یادی (از ایشان) است، و مسلّماً پرهیزگاران دارای مرجع و مأوای آراسته و زیبائی هستند.
این یادواره‌ای است (بزرگ) و همواره برای پرهیزگاران بی‌گمان بازگشتی پیاپی و بس نیک است:
این است یادآوریی و همانا پرهیزکاران است نکو بازگشتگاه‌

This is a reminder. The devout will have a good place of return.
ترتیل:
ترجمه:
ص ٤٨ آیه ٤٩ ص ٥٠
سوره : سوره ص
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذِکْرٌ»: خاطره. یاد. عظمت و آوازه. وسیله پند و مایه عبرت دیگران. با توجّه به معنی اخیر، مفهوم آیه این می‌شود، این فرازها، مایه پند و اندرز کسانی است که پندپذیر و عبرتگیر باشند و بدین وسیله بخواهند از زمره متّقیان گردند. «حُسْنَ مَآبٍ»: (نگا: آل‌عمران / ، رعد / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ «49»

اين ياد (ما در دنيا از آنان) است و البتّه براى پرهيزكاران بازگشتگاهى نيكو (در قيامت) خواهد بود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)

جلد 11 - صفحه 205

هذا ذِكْرٌ: اين از امور جليله پيغمبران، شرفى عظيم است مر ايشان را و ذكر و ثناى جميلى است كه هميشه بندگان به آن رطب اللسان‌اند. وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ‌: و بدرستى كه براى پرهيزكاران از معاصى است، لَحُسْنَ مَآبٍ‌: هر آينه نيكو بازگشتن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46) وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ (47) وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48) هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50) مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ (51) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (52) هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ (53) إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (54)

ترجمه‌

و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب صاحبان قوّت و بصيرت را

همانا ما خالص نموديم ايشانرا بخود براى صفت مخصوصى كه ياد آنسراى است‌

و همانا ايشان نزد ما هر آينه از برگزيدگانى نيكانند

و ياد كن اسمعيل و اليسع و ذا الكفل را و همه از نيكانند

اين ذكر جميل ايشان است و همانا براى پرهيزكاران هر آينه خوبى بازگشت است‌

در بهشتهاى جاى اقامت هميشگى با آنكه گشوده است براى ايشان درها

در حاليكه تكيه زنندگانند در آنها ميخواهند در آنها ميوه بسيار و آشاميدنى‌

و نزد ايشانست زنان فروهشته چشم هم سن با هم‌

اينست آنچه وعده داده ميشويد براى روز شمار

همانا اينست روزى ما نيست براى آن پايانى.

تفسير

خداوند متعال متذكر فرموده است پيغمبر خود را از احوال بندگان برجسته خود تا مردم اقتداء نمايند باخلاق حسنه و صفات پسنديده ايشان مانند حضرت ابراهيم و فرزندش اسحق و فرزند او يعقوب عليهم السلام كه صاحبان قواى ايمانى و عبادى بودند و ارباب بصيرتها و معرفتهاى دينى و عقلى و نيز فرموده كه ما بايشان توفيق اخلاص در عبادت و اطاعت خود را عنايت فرموديم براى آنكه مخصوص نموديم آنانرا بخصلت خالصه‌اى از شوائب اوهام و اغراض دنيوى كه آن فكر و ذكر سراى باقى و عالم آخرت بود كه خانه حقيقى است نه دنيا كه سراى عاريت و دار فانى و معبر واقعى است و ايشان در علم ازلى و ابدى ما از برگزيدگان براى نبوّت و رسالت و اهل خير و سعادت بوده و خواهند بود و نيز فرموده كه ياد كن از حضرت اسمعيل جدّ امجد خود و پسر بزرگ حضرت ابراهيم از هاجر خاتون واقعى كه از انبياء نامى و معروف بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفته‌اند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و


جلد 4 صفحه 474

غائب شد و بعدا او بمقام نبوّت فائز گشت و از ذو الكفل كه در سوره انبياء ذكر شد او يوشع بن نون است و بعضى او را پسر عموى اليسع دانند كه كفالت از انبياء مهجور مينمود و از تبيان نقل شده كه او پسر ايّوب پيغمبر است و بعد از او مبعوث به نبوّت شد و در هر حال تمام آنها از مردان نيك نيكوكار اهل خير و سعادت بودند اين فقط ذكر خير و نام نيكى است كه از ايشان در دنيا برقرار و باقى مانده و همانا براى اشخاص پرهيزكار هر آينه عاقبت نيكو و پسنديده‌اى است چه رسد بانبياء عظام و اوصياء كرام ايشان و آن عاقبت نيكو بهشتهائى است كه اقامتگاه دائمى ايشانست و درهاى آنها هميشه بروى ايشان باز است و مانعى از ورود ايشان در آنها نيست و باعمال صالحه خودشان در دنيا نعمتهاى آنرا كامل مينمايند و چون روز قيامت شود بدون انتظار و وقوف داخل در آنها ميگردند و ملائكه باستقبال ميآيند و ايشان بر تختها نشسته و بر پشتيها تكيه ميكنند و فرمان ميدهند كه انواع ميوجات و مشروبات را براى ايشان حاضر نمايند و فورا حاضر مينمايند براى تفكّه و تلذّذ نه براى گرسنگى و تشنگى چون در بهشت بروى كسيكه باز شد در الم و سختى بروى او بسته ميشود و دختران حوريّه با لباسهاى گوناگون بهشتى نزد آنها حاضر شوند و از خصوصيّات آنها آنستكه چشمهاشان مقصور و منحصر بشوهران بهشتى خودشان است و بديگرى چشم نيندازند و با هم همسن و در جمال و كمال متقاربند نه پير در آنها وجود دارد و نه طفل و نه زشت و نه بى‌معرفت اين اجمالى است از آنچه خداوند وعده ميدهد به بندگان پرهيزكار خود براى روز جزاى اعمالشان و اينرا هم بايد دانست كه روزى و عطا و بخشش خدا تمامى ندارد اين اوضاع بهشتى بهمين منوال هميشه باقى و برقرار خواهد بود

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هذا ذِكرٌ وَ إِن‌َّ لِلمُتَّقِين‌َ لَحُسن‌َ مَآب‌ٍ (49)

‌اينکه‌ بيانات‌ يادآوري‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ متقين‌ بازگشت‌ خوبي‌ ‌است‌ هذا ذِكرٌ ‌که‌ انبياء ‌را‌ بخوبي‌ ياد كنيد و ‌از‌ ‌آنها‌ سرمشق‌ بگيريد و ‌بر‌ طبق‌ رفتار ‌آنها‌ رفتار كنيد و ‌به‌ اخلاق‌ و صفات‌ ‌آنها‌ آشنا شويد و ‌به‌

جلد 15 - صفحه 255

جميع‌ ‌آنها‌ معترف‌ باشيد چنانچه‌ ‌در‌ چند موضع‌ ‌از‌ قرآن‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ معني‌ اشاره‌ فرموده‌:

1‌-‌ قُولُوا آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ إِلَينا وَ ما أُنزِل‌َ إِلي‌ إِبراهِيم‌َ، وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ ما أُوتِي‌َ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 130‌-‌.

2‌-‌ آمَن‌َ الرَّسُول‌ُ بِما أُنزِل‌َ إِلَيه‌ِ مِن‌ رَبِّه‌ِ وَ المُؤمِنُون‌َ كُل‌ٌّ آمَن‌َ بِاللّه‌ِ وَ مَلائِكَتِه‌ِ وَ كُتُبِه‌ِ وَ رُسُلِه‌ِ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ‌-‌ بقره‌ آيه 285‌-‌ 3‌-‌ قُل‌ آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ عَلَينا وَ ما أُنزِل‌َ عَلي‌ إِبراهِيم‌َ، وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 78‌-‌.

تنبيه‌: عدم‌ تفرقه‌ ‌بين‌ انبياء ‌در‌ نبوت‌ و رسالت‌ و آنچه‌ آورده‌اند ‌از‌ جانب‌ حق‌ بوده‌ و عصمت‌ و طهارت‌ و ساير شئونات‌ نبوت‌ ‌است‌.

اما ‌در‌ افضليت‌ تفاوت‌ فاحشي‌ دارند چنانچه‌ ميفرمايد تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ مِنهُم‌ مَن‌ كَلَّم‌َ اللّه‌ُ وَ رَفَع‌َ بَعضَهُم‌ دَرَجات‌ٍ‌-‌ الآيه‌‌-‌ بقره‌ آيه 254‌-‌ ‌تا‌ برسد بوجود مقدس‌ پيغمبر ‌ما ‌که‌ تمام‌ جهات‌ افضليت‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌بود‌ ‌خود‌ افضل‌ تمام‌ انبياء و همچنين‌ اوصياء طيبين‌ ‌او‌ دينش‌ افضل‌ تمام‌ اديان‌ كتابش‌ افضل‌ تمام‌ كتب‌ شريعتش‌ افضل‌ تمام‌ شرايع‌ امتش‌ افضل‌ تمام‌ امم‌.

وَ إِن‌َّ لِلمُتَّقِين‌َ لَحُسن‌َ مَآب‌ٍ مراتب‌ تقوا ‌را‌ ‌در‌ اول‌ سوره بقره‌ و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ موارد تذكر داده‌ايم‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد فاسده‌ و مذاهب‌

جلد 15 - صفحه 256

باطله‌ و ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و ‌از‌ كبار معاصي‌ بالاخص‌ آنچه‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود و ‌از‌ ترك‌ فرائض‌ الهي‌ و ‌از‌ كليه معاصي‌ و ‌از‌ خيالات‌ سوء و ‌از‌ اشتغال‌ بزخارف‌ دنيوي‌ ‌ما زاد ‌از‌ حد ضرورت‌ و لزوم‌ و حسن‌ بازگشت‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌از‌ اول‌ موت‌ براحتي‌ قبض‌ روح‌ ميشود مثل‌ گلي‌ ‌که‌ استشمام‌ كند و خردلي‌ وحشت‌ و اضطراب‌ ‌در‌ قبر و ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ و صحراي‌ محشر ‌بر‌ ‌او‌ نباشد (اللّهم‌ اجعلنا ‌من‌ المتّقين‌ بمحمّد و آله‌ الطاهرين‌ صلوات‌ اللّه‌ ‌عليهم‌ اجمعين‌).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- این وعده برای پرهیزکاران است: از اینجا فصل دیگری از آیات این سوره آغاز می‌شود که پرهیزکاران و متقین را با گردنکشان طاغی مقایسه کرده، و سرنوشت هر دو گروه را در قیامت شرح می‌دهد.

نخست به عنوان یک جمع بندی از سرگذشت انبیای پیشین و نکات آموزنده زندگی آنها می‌فرماید: «این یک یادآوری است» (هذا ذِکْرٌ).

آری! هدف از بیان فرازهایی از تاریخ پرشکوه آنان داستانسرائی نبود، هدف ذکر و تذکر بود.

هدف بیدار ساختن اندیشه‌ها، بالا بردن سطح معرفت و آگاهی، و افزودن نیروی مقاومت و پایداری در مسلمانانی است که این آیات برای آنها نازل شده است.

سپس مسأله را از صورت خصوصی و بیان زندگی انبیا درآورده، شکل کلی به آن می‌دهد، سرنوشت متقین را بطور عموم مورد بحث قرار داده، می‌فرماید:

«و برای پرهیزکاران فرجام نیکوئی است» (وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ).

نکات آیه

۱ - قرآن، وسیله یاد و یادآورى انسان ها است. (هذا ذکر) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «هذا» اشاره به آیات قرآن باشد.

۲ - قرآن، عامل یادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بیدارگر فطرت خفته انسان ها (هذا ذکر) «ذکر» به معناى استحضار و یادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصیف قرآن به «ذکر»، مى تواند به این خاطر باشد که این کتاب یادآور دانستنى هایى است که فراموش شده است. و یا بیدارگر فطرت خفته انسان هایى است که از دانستنى هاى فطرى خود، غفلت ورزیده اند.

۳ - ذکر، از نام هاى قرآن (هذا ذکر)

۴ - سرگذشت داوود، سلیمان، ایوب، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، مایه یاد و یادآورى انسان ها (و اذکر داود ... سلیمن ... أیّوب ... إبرهیم و إسحق و یعقوب... إسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کلّ من الأخیار . هذا ذکر) برداشت یاد شده از آن جا است که «هذا» مى تواند اشاره به مجموعه آیاتى باشد که درباره سرگذشت پیامبران یاد شده، سخن گفته است.

۵ - یاد و یادآورى، هدف قرآن از نقل سرگذشت انسان هاى شایسته چون پیامبران الهى (و اذکر داود ... إسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کلّ من الأخیار . هذا ذکر)

۶ - یادآورى سرگذشت انسان هاى شایسته همچون پیامبران، از روش هاى تربیتى قرآن (و اذکر داود ... إسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کلّ من الأخیار . هذا ذکر)

۷ - داوود، سلیمان، ایوب، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، الیسع، ذاالکفل (علیهم السلام)، از تقواپیشگان و نیک فرجامان بودند. (و اذکر داود ... إسمعیل و الیسع و ذاالکفل ... هذا ذکر و إنّ للمتقین لحسن مئاب) «مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نیک است. گفتنى است که برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از «متقین» پیامبرانى باشد که در آیات گذشته از آنان سخن گفته شد.

۸ - تقواپیشگان، برخوردار از فرجامى نیک (و إنّ للمتّقین لحسن مئاب)

۹ - تقوا، عامل نیک فرجامى انسان (و إنّ للمتّقین لحسن مئاب)

۱۰ - نیک فرجامى، تنها در سایه تقواپیشگى میسر است. (و إنّ للمتّقین لحسن مئاب) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام در «للمتّقین» براى اختصاص است.

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): تقواى ابراهیم(ع) ۷; حسن فرجام ابراهیم(ع) ۷; فضایل ابراهیم(ع) ۷; فواید قصه ابراهیم(ع) ۴
  • اسحاق(ع): تقواى اسحاق(ع) ۷; حسن فرجام اسحاق(ع) ۷; فضایل اسحاق(ع) ۷; فواید قصه اسحاق(ع) ۴
  • اسماعیل(ع): تقواى اسماعیل(ع) ۷; حسن فرجام اسماعیل(ع) ۷; فضایل اسماعیل(ع) ۷; فواید قصه اسماعیل(ع) ۴
  • الیسع(ع): تقواى الیسع(ع) ۷; حسن فرجام الیسع(ع) ۷; فضایل الیسع(ع) ۷; فواید قصه الیسع(ع) ۴
  • انبیا: تاریخ انبیا ۵، ۶
  • ایوب(ع): تقواى ایوب(ع) ۷; حسن فرجام ایوب(ع) ۷; فضایل ایوب(ع) ۷; فواید قصه ایوب(ع) ۴
  • تذکر: عوامل تذکر ۱، ۲، ۴، ۵
  • تربیت: روش تربیت ۶
  • تقوا: آثار تقوا ۹، ۱۰
  • داود(ع): تقواى داود(ع) ۷; حسن فرجام داود(ع) ۷; فضایل داود(ع) ۷; فواید قصه داود(ع) ۴
  • ذکر :۳
  • ذوالکفل(ع): تقواى ذوالکفل(ع) ۷; حسن فرجام ذوالکفل(ع) ۷; فضایل ذوالکفل(ع) ۷; فواید قصه ذوالکفل(ع) ۴
  • سلیمان(ع): تقواى سلیمان(ع) ۷; حسن فرجام سلیمان(ع) ۷; فضایل سلیمان(ع) ۷; فواید قصه سلیمان(ع) ۴
  • فرجام: عوامل حسن فرجام ۹، ۱۰
  • فطرت: عوامل تنبه فطرت ۲
  • قرآن: فلسفه قصص قرآن ۵، ۶; نامهاى قرآن ۳; نقش قرآن ۱، ۲
  • متقین :۷ حسن فرجام متقین ۷ ۸
  • یعقوب(ع): تقواى یعقوب(ع) ۷; حسن فرجام یعقوب(ع) ۷; فضایل یعقوب(ع) ۷; فواید قصه یعقوب(ع) ۴

منابع