شِهَاب

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«شِهاب» به معناى شعله اى است که از آتش زبانه مى کشد و نورى است که همچون یک عمود از آتش مى درخشد و هر نورى که امتدادى همچون عمود دارد شهاب نامیده مى شود; و در اصل به همان سنگ هاى سرگردان آسمانى گفته مى شود که به هنگام برخورد به هواى فشرده اطراف زمین بر اثر سرعت سرسام آورش مشتعل مى گردد، و یک خط عمودى از آتش را در هوا ترسیم مى کند.

«شهاب» طبق تحقیقات دانشمندان امروز، قطعه سنگ هاى کوچکى هستند که در فضاى بیرون از کره زمین در حرکتند، هنگامى که به زمین نزدیک شوند تحت تأثیر جاذبه آن قرار گرفته، و به سرعت به طرف زمین سقوط مى کنند، هنگامى که وارد جوّ، یعنى قشر هواى فشرده محیط به زمین شوند، به خاطر بر خورد شدید با آن ، داغ و آتشین، و به صورت شعله سوزانى در مى آیند، و سرانجام خاکستر آنها بر زمین مى نشیند.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از آن آتش به شما خبرى و يا تكه‏اى از آن مى‏آورم نظير اين آيه است آيه [قصص:29]. راغب گويد: جذوه اخگرى است كه پس از تمام شدن شعله باقى ماند. ايضاً شهاب‏هاى مخصوص آسمان است كه از سوختن سنگهاى آسمانى در آسمان به صورت تير شهاب ديده مى‏شوند چنانكه اهل لغت گقته‏اند. قرآن درباره راندن شياطين از آسمان كلمه شهاب آورده مثل [حجر:18]، [صافات:10]، [جنّ:8]، [جنّ:9]. از اين آيات روشن مى‏شود ثانياً آن يك امر حادث است و قبلاً وجود نداشته است ثانياً شياطين به وسيله شهاب از شنيدن چه صداهائى از آسمان ممنوع شده‏اند؟ مشروح مطلب را در «جن» مطالعه كنيد. آيا مراد از شهاب در آيات قرآن همين سنگهاى آسمانى است كه با برخورد به گازهاى جوّ سوخته و متلاشى مى‏شوند؟ عدّه‏اى كثير از مفسران همين‏ها را دانسته‏اند ولى هيچ دليلى جزآن كه خواهيم گفت. در دست نداريم كه مراد اينها باشند. شايد آنها شعله هائى مخصوص است كه نمى‏بينيم چنانكه شياطين را مشاهده نمى‏كنيم در الميزان ذيل آيه 10 صافات احتمال داده كه اين بيانات امثال است كه حقائق خارج از حسّ به محسوسات تشبيه شده است و خداوند فرمايد [عنكبوت:43]. و در آن كلام خدا بسيار است، از آنجمله است عرش، كرسى، لوح و كتاب. على هذا مراد از آسمانى كه ملائكه در آن ساكن اند عالم ملكوتى است و مقصود از اقتراب شياطين ئ استراق سمع و قذف با شهاب نزديك شدن آنها است به عالم ملائكه تا بر اسرار خلقت و حوادث آينده مطلع باشند و راندن آنها با نور ملكوتى است كه تاب تحمل آن را ندارند (به اختصار). در نهج البلاغه خبه 89 در وصف آسمان فرموده: «وَ اَرْقامَ رَصَدَاً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِبِ عَلى نِقابِها...وَرَمَى مُسْتَرِقِى السَّمْعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها» نقاب جمع نقب به معنى شكاف است ملاحظه ما قبل و ما بعد جمله اول نشان مى‏دهد كه شهب از اول خلقت بوده‏اند و جمله دوم راجع به زمانهاى بعد است جمله «اقام - رمى» به نظر مى‏آورد كه در اول رصد بوده و سپس رجوم شده‏اند احتمال الميزان گرچه در نوبت خود قوى است ولى كلمه «شِهاب مُبينٌ» شِهابٌ ثاقِبٌ» و نيز آيه [ملك:5]. است تأييد مى‏كند و آن وقت بايد ديد راندن آنها چه نحوى است آيا شياطين از نور و آتش گريزانند؟ واللّه العالم.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...