ریشه کشف

از الکتاب
(تغییرمسیر از ریشه کشف‌)

تکرار در قرآن: ۲۰(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْ‏ءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مى‏شوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مى‏دهد و ناگوار را از بين مى‏برد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مى‏كند و لباس را از ساق بالا مى‏زند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آن‏روز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مى‏رسد و كفار به سجود خوانده مى‏شوند ولى نمى‏توانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه ‏وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مى‏كند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مى‏افتد و آنانكه با ريا سجده كرده‏اند مى‏خواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مى‏شود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مى‏كند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيه‏اند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
کَاشِفَ‌ ۲
فَيَکْشِفُ‌ ۱
کَشَفْتَ‌ ۱
کَشَفْنَا ۵
کَشَفَ‌ ۱
کَشْفَ‌ ۱
فَکَشَفْنَا ۲
کَشَفَتْ‌ ۱
يَکْشِفُ‌ ۱
کَاشِفَاتُ‌ ۱
اکْشِفْ‌ ۱
کَاشِفُو ۱
کَاشِفَةٌ ۱
يُکْشَفُ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط